بعد از برگزاری آخرین دور از کنفرانس های ادواری مسمی به «دوستان مردم سوریه» در تونس با مشارکت و هدایت و سرمایه گذاری عربستان و قطر و بحرین و ترکیه و آمریکا و اتحادیه اروپا و بمنظور ایجاد هماهنگی بین نیروهای وحشی سلفی و تروریست «حامی ایجاد دمکراسی در سوریه از طریق کشتار درمانی»! اظهارت «شیخ خالد بن احمد آل خلیفه» وزیر خارجه بحرین در حاشیه این اجلاس اسباب انبساط خاطر شد!
ایشان بعد از رتق و فتق امور دمکراسی در سوریه (!!!) و لابد و ایضاً در کشور متبوعه شان با اشاره به ایران ابراز لحیه فرموده اند:
گاه آن رسیده که شاهد کنفرانس «دوستان مردم ایران» باشیم (!)
تصورش خالی از لطف نیست که شاهد کنفرانسی بمنظور حمایت از ایجاد دمکراسی در ایران (!) باشیم که در آن ریاست اجلاس با امیر بحرین «دمکراتیکی» باشد که تا همین 40 سال پیش یکی از استان های ایران بود و پادشاه عربستان «دمکراتیک تر» (!) در حالی که نیش اش تا بنا گوش باز است برای اظهارات مدعوین و سخنرانان اپوزیسیون ایرانی کف می زند و اشرفی پخش می کند و هیلاری کلینتون هم در کنار وزیر خارجه انگلیس (صاحاب بی بی سی فارسی و اصحاب بی بی سی فارسی) ضمن تشکر از مساعی جمیله این کشورهای «آزاد و پیش رو در مسیر دمکراسی» (!) برای پیروزی اپوزیسیون ایرانی وعده کمک های مالی و سیاسی و تسلیحاتی و تبلیغاتی و رسانه ای بدهد و تصورش را بکنید آنگاه محسن سازگارا و علیرضا نوریزاده و رضا پهلوی و پرویز ثابتی و مجتبی واحدی و محسن مخملباف و شیرین عبادی و فاطمه حقیقت جو و نیک آهنگ کوثر و اردشیر امیرارجمند و عطاالله مهاجرانی و مسعود رجوی و مسعود بهنود و ضیا آتابای و شهرام همایون و «برادر هخا» و ابراهیم نبوی و گوگوش و شاهین نجفی و محسن نامجو و شنبه زاده (!) و «من و تو» و «صدای آمریکا» و رادیو فردا و بقیه «تجار اپوزیسیون» در رقابتی نفس گیر برای کسب اشرفی بیشتر بمنظور «لابد» تلاش بیشتر برای سرنگونی جمهوری اسلامی و استقرار دمکراسی مطمح نظر آقاشون «ملک عبدالله» با یکدیگر بمنظور کسب نظر لطف بیشتر امیران دمکرات خلیج فارس به رقابت بپردازند.
معلوم نیست این جمهوری اسلامی چه معجونی است که در صف مخالفانش چنین تنوع و تکثر و تلونی موج می زند؟
حامی و طرفدار جمهوری اسلامی بودن آن قدر مهم نیست که صف متنوع مخالفانش اسباب تحیر و عبرت و کشف واقعیت چرائی مخالفت با آن است.
قبلا در جائی گفته بودم: محمد رضا پهلوی هر ایرادی داشت اما برخوردار از یک مزیت هم بود و آن برخورداری اش از اپوزیسیونی «آبرومند و صاحب صلاحیت» که یک طرف آن خمینی در نجف بود و طرف دیگرش دکتر شریعتی در پاریس و آن طرف تر بچه های کنفدراسیون دانشجوئی در اروپا و آمریکا که جملگی سرشان به تن شان می ارزید و اکنون جمهوری اسلامی بابت برخورداری از چنین اپوزیسیون مضحک و کاریکاتور گونه ای باید از خود شرمنده باشد که یک طرفش امیر بحرین است و ملک عبدالله و آل خلیفه و باراک اوباما و نتانیاهو و دیوید کامرون و آن طرفش مسعود رجوی و رضا پهلوی و مجتبی واحدی و محسن سازگارا و نوریزاده و شیرین عبادی و خردادیان و شاهین نجفی ..... بقیه تجار مسمی به اپوزیسیون خارج از وطن!!!
۴ نظر:
The stupid opposition is the secret to longevity of IRI.
به نکته خیلی خوبی اشاره کردین. من فکر می کنم ریشه اصلی ماجرا به این بر می گرده که ساز و کار دنیای ما بر اساس قدرت و ثروت است تا حق و حقوق. شاید بنیانگزاران جمهوری اسلامی و طرفدارانشان بر این باور بوده اند که گفتمان حقگویی و حقطلبی برای آنها وزن و جایگاه بین المللی می آورد. این حرف در کوتاه مدت و گذرا حرف درستی بوده اما در درازمدت عملا اینطور نیست و بایستی وارد زد و بندهای بین المللی شد که یکی از مهمترین آنها به نظرم با ابرقدرتی به نام آمریکاست. حتی اگر تمام مدعای جمهوری اسلامی مبنی بر جنایتکاری آمریکا را بپذیریم؛ باز این نکته را باید مد نظر داشت که آمریکا ابر قدرت است. در افتادن با آمریکا عملا فضا را چنان بر ایران تنگ کرده که امروزه در قیاس بین المللی ایرانیها شهروندان درجه 3 و 4 محسوب می شوند و همین به هر کس و ناکسی جرات جسارت به ساحت ایران و ایرانی می دهد. نمی گویم همین فردا متحد استراتژیک آمریکا شویم اما بهتر است از دشمنی صریح و مستقیم با آن پرهیز کرد.
بيله ديگ، بيله چغندر برادر!
;)
دیوید کامرون نخست وزیر قدیمی ترین دموکراسی دنیا با واحدی و سازگارا قابل مقایسه است؟ لول
ارسال یک نظر