سایت رادیو زمانه اخیراً ذیل صفحه ای تحت عنوان «حق شادی» دیدگاه افرادی را منعکس کرده که جملگی شادی را با «قرائتی غفلت طلبانه» حق انسان توصیف کرده اند که در ایران از ایشان مضایقه می شود.
اکنون جای این پرسش است که آیا شادی «حق» است؟ با عنایت به این باور که «غفلت طلبی» و «بهجت طلبی» با یکدیگر تفاوت دارند و زندگی غافلانه و زندگی مبتهجانه برخوردار از تضادی محتوائی اند.
شادی می تواند چاشنی حیات باشد اما نمی تواند هدف حیات باشد. لذا حق بودن «شادی» یا حق شادمانه زیستن محل نزاع و موضوع مناقشه نیست.
موضوع مناقشه بر سر انسان بر محور مطالبه گری و انسان بر محور مسئولیت است.
ذم شادی وقتی است که در مقام «انگیزه حیات» فهم شود و اسباب زندگی غافلانه را فراهم کند.
بتعبیر سعدی:
ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند
تا تو نانی به کف آری و به «غفلت» نخوری
موضوع مناقشه بر سر انسان بر محور مطالبه گری و انسان بر محور مسئولیت است.
ذم شادی وقتی است که در مقام «انگیزه حیات» فهم شود و اسباب زندگی غافلانه را فراهم کند.
بتعبیر سعدی:
ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند
تا تو نانی به کف آری و به «غفلت» نخوری
بر این اساس می توان شادی را که منجر به زندگی غافلانه در انسان شود مخل رسالت بشری دانست.
شادی در مقام چاشنی زندگی نه تنها مذموم نیست بلکه ممدوح و ضروری نیز هست اما نه هر شادی و توسل به هر ابزار نامشروعی برای تحصیل آن.
نمونه سخیف آن تحقیر اقوام و نژاد ها از طریق لطیفه های قومی و نژادی به نیت شادی و ابتهاج است!
نمونه سخیف آن تحقیر اقوام و نژاد ها از طریق لطیفه های قومی و نژادی به نیت شادی و ابتهاج است!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر