۱۳۹۴ آبان ۱۰, یکشنبه

برجام ـ فروش سهره بجای قناری!


در ماجرای توشیح توام با دستورات اصلاحی رهبری در قبال مصوبه برجامی شورای عالی امنیت ملی یک نکته حائز اهمیت مغفول ماند و آن گم شدن پیام اصلی ایشان در قبال توافقنامه وین بود.
فی الواقع راز نچندان پنهان در نامه رهبری ممانعت ایشان از رنگ کردن تاریخ بود! یعنی وقتی بعد از همه آن شامورتی بازی ها و واریته های رنگارنگ بعد از توافقنامه وین اعم از اعلام جشن ملی و تبریک رئیس جمهور به ظریف و مردم و رهبری و جو زدگی مسبوق به سابقه «نگاش نکن ظریفه ـ شش نفر رو حریفه» شیدائیان و تا ساختن سردیس دکتر ظریف و رساندن کار بدانجا که این توافقنامه شایسته قرار گرفتن در میان ترم های تحصیل دانشگاهی برای آموزش به جهانیان است (!) بعد از همه این تئاترها، رهبری بعد از سکوتی معنادار و چند ماهه نهایتاً در نامه خود با صراحت اعلام می کند که:
«محصول مذاکرات دچار نقاط ابهام و ضعفهای ساختاری و موارد متعدّدی است که در صورت فقدان مراقبت دقیق و لحظه به لحظه ،‌ می تواند به خسارتهای بزرگی برای حال و آینده‌ی کشور منتهی شود»
عصاره این کلام در خلاصه ترین شکل ممکن بدین معنا است که بی زحمت آب به تاریخ نبندید!
واقعیت مشهود آن است که تیم مذاکره کننده همه زحمت شان را کشیدید. اما همه توان شان همین بود؛ بیش از این هم نبود.
باختیم ـ تعارف هم نداریم! اما بی زحمت اسم بُرد ـ بُرد را بر آن نگذارید و ارزنی از شعور هم برای مخاطب قائل باشید و با پرهیز از چنین قرائت هائی معوج از «برجام» اجازه دهید به شعورمان لااقل بی احترامی نشود!
سهره را بجای قناری به شما فروخته اند و آنک شما آن را بنام طاووس به مخاطب می فروشید!؟
پیش تر در «ظریفی که حیف شد» معروض داشته بودم که برجام محصول بی تدبیری و محتوم به ناکامی است. برجام را نوعاً می توان جدیدترین ورژن از «عوامفریبی نقابدار» با لعاب و ویترین و بزک «توانمندی و کامیابی» موزعین اش توصیف کرد. برجام در مضیق ترین تعریف ممکن توفیق دولت روحانی در ترغیب آمریکا است بمنظور بنده نوازی و تفویض حق حداقلی در دانش هسته ای برای ایران به بهائی «گزاف و نقد» و مابه ازائی «قلیل و نسیه»!
این «ناکامی محتوم» محصول همان روحیه ای است که به درخواست دکتر ظریف در « مهر 93» با به راه انداختن کمپین 6 کارگردان شعار «هر توافقی بهتر از عدم توافق است» را سر دادند.
با حاکمیت چنین روحیه ای بود که «حسین فریدون» تا آن اندازه جسارت پیدا می کرد تا خطاب به دکتر صالحی دستور صادر فرمایند که: «سانتریفیوژها را بکنید بیندازید دور»! طبیعتا با چنین ظرفیت های منفی و روحیات از پیش تسلیم شده ای از ابتدا نیز نمی بایست چشم انتظار نتیجه ای بهتر از برجام فعلی را از این تیم متوقع می بود! (اینجا)
تنها نقطه مثبت در این مذاکرات توانائی جمهوری اسلامی در تحمیل تمامیت خود و انقلاب خود بدون عقب نشینی از سرحدات عقیدتی اش به 1+5 در کلان مداکرات بود.
از آن سوی نیز اگر چه طرف غربی با ظرافت و از طریق تحریم ها توانست انتخابات 92 را مهندسی کند اما چون پیش بینی «رد صلاحیت» را نکرده بود به اقتفا و لاجرم مولود انتخابات نیز چنگی به دل شان نمی زند و بدین اعتبار دست دست خواهند کرد و در لغو تحریم ها تعلل خواهند ورزید تا ببینند این مولود ناخواسته از توانائی لازم در مهار «انقلاب» برخوردار هست یا نه!
قبلا در «ظریفی که حیف شد» گفته بودم ظریف این بدآیند را بنام خود در تاریخ سند زد اما نباید گذاشت «مسبوقان به سابقه» مانند 598 موفق به «ستآپ امام دوم» شوند!
اصرار بر زدن مُهر تائید صدر در صدی رهبری بر برجام، رندی هوشمندانه ای بمنظور ساختن «شریک جرم» بود که با نامه انذاری ایشان چنان تلاشی ناکام ماند!

۸ نظر:

ناشناس گفت...

ـقای سجادی شما نبودید که پس از توافق هسته ای نوشتید شیرین ترین شکست ، حالا چه شده که می گویید باختیم ؟ روزای اول توافق برده بودیم؟

داریوش سجّادی گفت...

لطفا مطالب بنده را یا نخوانید یا دقیق بخوانید در هر دو مقاله عرض کردم تنها برد ایران تحمیل خود و انقلابش به تمامیت 1+5 بود بدون عقب نشینی از سر حدات عقیدتی اش

كامبيز خان گفت...

سجادى عزيز، با تمامى احترامى كه برأى شما قائلم، بايد حرف آقاى ناشناس را تأييد كنم. چگونه ميتوان در مصالحه هسته اى واداد و سرحدات عقيدتى را صيادت كرد؟. مگر آنكه در حد شعار باشد. موفق باشيد

داریوش سجّادی گفت...

بدین صورت که بعد از 37 سال شرارت نهایتا 6 قدرت جهانی پذیرفتند در یک طرف میز با ایران در آن طرف میز به مذاکره بنشینند و برخلاف گذشته هیچ پیش شرط و غلط اضافی هم نکنند. این یعنی موفقیت انقلاب اسلامی در تحمیل خود به وحود منحوس آنها . (صرف نظر از برجام و محتوای شرمنده کننده اش برای تیم مذاکره کننده)

كامبيز خان گفت...

داريوش عزيز، اگر بپذيريم كه آنها ما را بعنوان يك طرف معامله پذيرفته اند، در عقد قرارداد هم ملاحظات ايران را بايد رعايت كنند، وگرنه سرخودمان را كلا ه گذاشته ايم. متاسفانه در عصر فرمانروايى ديجيتالى آنچنان دروغ و راست را بهم بافته اند كه متفكران هم عوام كل انعام شده اند! درست مثل زمان حضرت على كه درود خدا بر او باد. بنابراين بايد صبر كرد تا حقيقت آشكار شود. اما آنگاه كه حقيقت آشكار شود، دفاع از حقيقت از دست رفته ديگر دير است!! مستدام باشيد.

داریوش سجّادی گفت...

پذیرفتن بدون قید و شرط موجودیت ایران یا به تعبیر بهتر موفقیت ایران در تحمیل موجودیت و تمامیت موجودیت خود به طرف مقابل یک بحث است و کفایت یا بی کفایتی هیئت مذاکره کننده ایرانی در تامین حقوق ایران بحثی دیگر که دومی به عرضه و توانائی تیم مذاکره کننده باز می گردد

كامبيز خان گفت...

سخن شما متين. اما حتما بحث هاى كارشناسى بسيارى در پس پرده و با حضور بررگان نظام صورت گرفته است. باور كردن بى كفايتى مذاكره كنندگان بدون دخيل دادن احدى ديگر مشكل است. تصور خوشبينانه من آنست كه عليرغم كاستى هاى برجام، راه مقابله به مثل باز است. سربلند باشيد.

Unknown گفت...

داریوش بزرگ باختیم، با سرعت نور اندیشه دلار پنج هزار تومانی در حال تبلور و تولد است
اگر نفت سقوط نکرده بود همچنان برجام و ابزارهای مشابه آن در حد یک نظریه مطرح میشد
مشابه همان اتفاقی که پس از هشت سال نبرد رخ داد و چاره ای جز پذیرش قطعنامه نداشتیم