۱۳۹۶ اسفند ۸, سه‌شنبه

یکی بود یکی نبود!

یکی بود یکی نبود
یه دولتی بود که هیچی نبود!
هاشمی هر چی که ایراد بود بهش لااقل یه چیزی بود!
دولت سازندگی بود!
هر چقد به توده ها بی وقعی شد لااقل از فربه ها دلبری شد!
خاتمی با اصلاحات الو گرفت!
ترش یا شیرین افتخار دولتش توسعه سیاسی بود!
حالا شد یا که نشد ملالی نیست! گفتگوی تمدن بنام شون محضری شد!
محمودم با دولت اش! با هاله های صورت اش!
اسفندیار دلبرش! آره و اینا! خوب یا که بد!
آخره چالشگری و نماد مردم گری بود!
اینا لامروتآ هر چی بودن، یه چیزی بودن!
می دونستن چی میخان؟ چی نمی خان!
دیگه موندم چی بگم؟
آخرم نفهمیدیم دولت تدبیر و امید.
مردای معتدله، منفرجه، مذبذبه!
با کلید و برجامو و سرانجامو!
با سرهنگ نیستم و حقوقدانم گفتناشون!
لاجرم معلوم نشد، دولت مستعجل شون!
چی میگن؟ چی می زنن؟ چی میخان و چی چی بودن!
کاش لااقل لاکردارآ ، یه چیزی بودن!
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

داریوش سجادی

۱ نظر:

ناشناس گفت...

به به ! خوشا شیرازو آب و هوایش . کیف کردم ممنون از شعر قشنگتون .