۱۳۹۰ خرداد ۲۱, شنبه

جُرم اش آن بود که اسرار هویدا می کرد!


با گذشت 72 ساعت از پخش اظهارات «محمدرضا مدحی» نفوذی اطلاعات ایران در مستند «الماسی برای فریب» و تبیین چگونگی ورود ایشان به بدنه اپوزیسیون خارج از کشور، روزنامه کیهان در بخشی از «سرمقاله روز یکشنبه 22 خرداد ماه جاری» ضمن تاکید بر این نکته که عوامل اطلاعاتی ایران از نفوذی های دیگری نیز در بدنه اپوزیسیون برخوردارند نوشت:

«اکنون نگاه كنید و ببینید كه سرویس های اطلاعاتی حریف چه در و پیكر گشاد و چه دروازه بان های پخمه و كم شعوری دارند؟! می گویند فلانی از زندان مرخصی گرفته و از طریق كوهستان و مرزهای غیرقانونی خود را به آمریكا و اروپا رسانده است و همین اندازه برای اعتماد و اطمینان به دشمنی وی با جمهوری اسلامی كافی است! یعنی سیستم اطلاعاتی جمهوری اسلامی ایران با آن ویژگی و كارآمدی و تجربه منحصربفرد خود دست روی دست می گذارد و بعد از مرخصی و فرار فلان مجرم، باز هم به مجرمان دیگر مرخصی می دهد تا این فرارهای زنجیره ای ادامه داشته باشد؟! یعنی (سیستم اطلاعاتی جمهوری اسلامی) به اندازه شما عقل و درك ندارد؟! اولین اصل در نفوذ، همرنگ شدن كامل عوامل نفوذی با محیط نفوذ است. ظاهرعوامل نفوذی از ضدانقلاب ترین ضدانقلاب ها نیز ضدانقلابی تر است! باور نمی كنید؟ چند ماه دیگر صبر كنید تا گازهای اشك آور دیگری در .... و .... منفجر شود.این سخن نه خلاف است و نه گزاف. صبر كنید!»
 
این بخش از سرمقاله کیهان از آن جهت حائز اهمیت است که در تابستان سال 78 که احمد باطبی با تصور استفاده از فرصت مرخصی زندان و فرار از ایران از طریق زمینی و از مسیر مرزهای غربی کشور و گذشتن از کوه و کُتل نهایتاً خود را به آمریکا رساند طی نامه ای علنی تحت عنوان «فراری دادن بزرگ» به ایشان گوشزد کردم:
«چگونگی فرارتان از ایران را خواندم. همین که در کمال سادگی با شرح واقعه نشان دادید تا چه اندازه استعداد بازی خوردن در سیاست را دارید باید به اندازه کافی شما را مُتنبه کند تا از همین جا عطای دنیای سیاست را به لقای آن بخشیده و آن را به اهلش بسپارید. 
جوان گرامی،
آیا فهم این مسئله برای جنابعالی تا این اندازه سخت بود که نتوانستید درک کنید کل داستان فرارتان را باید به حساب پروژه از پیش طراحی شده وزارت اطلاعات ایران بگذارید تا بدینوسیله از یک سو خود و نظام را از زیر بار یک پرونده تاریخ مصرف تمام شده، رها کنند و هم زمان با کوچاندن جنابعالی به آمریکا و طبعاً هیجان زدگی مقتضای سن جنابعالی از این فرار بزرگ و قرار گرفتن در مقابل دوربین تلویزیون صدای آمریکا و ابراز سخنگوی مدافعین حقوق بشر شدن تان، خوراک مناسبی برای افکار عمومی داخل کشور فراهم کنند تا ثابت شود سرنخ همه بحران و ناآرامی های 18 تیر در آمریکا بوده.
برای اثبات این ادعا چه سندی بهتر و قابل دسترس تر از احمد باطبی و حضورش در استودیوی صدای آمریکا و اتخاذ مواضع سیاسی اپوزیسیونی!!!؟
جناب آقای باطبی شما تصور می کنید قوه قضائیه ایران برای بازگرداندن تان به زندان با جنابعالی رودربایستی داشته و یا اینکه ماخوذ به حیا بوده اند؟ مطمئن باشید اگر عزم شان برای بازگرداندن باطبی به زندان جزم بود مانند مورد قبلی جنابعالی را بدون اطلاع وسط خیابان بازداشت و به اوین منتقل می کردند. مگر مورد قبلی را فراموش کرده اید؟ متوجه نیستید چه ساده بازی خورده اید؟
ابتدا به جنابعالی از دادگاه تماس گرفته اند که به دلیل فعالیت سیاسی باید به زندان بازگردید مضافاً اینکه دیگر مشمول برخورداری از مرخصی نیز نمی شوید! تا اینجای کار یعنی «ترساندن شما و ترغیب تان برای فرار». بعد هم که توسط وزارت در ایزوله قرار گرفته و به اعتراف خودتان تمامی تلاش های تلفنی تان برای کسب اطلاع و نظر از بازجو و معتمدین تان نیز به مشکل برخورده و ظاهراً!!! بدلیل ایام عید جملگی خارج از دسترس بوده اند! بقیه ماجرا نیز کاملاً قابل فهم است:
مدیریت ریموت کنترلی و از پشت صحنه برای دادن فضا به احمد باطبی جهت خروج از کشور از میانه کوهستان ها بدون آنکه جنابعالی کمترین شکی از این بابت کرده و در تمام مدت خود را در کانون فرار بزرگ تان بسوی آزادی فرض می کرده اید! همین بازی خوردن باید به اندازه کافی به جنابعالی اثبات کند که جنس تان از جنس دنیای سیاست نیست.»
پیرو همین نامه بود که «احمد باطبی» نیز پاسخگوئی را بر خود مفروض دانست و «خطاب به اینجانب» نوشت:
«کاری که من انجام دادم فرار بود، یعنی بدون پاسپورت به کمک حزب دمکرات کردستان ایران از مرز به صورت غیر قانونی عبور و به دفتر UN مراجعه نمودم و بعد از طی شدن مراحل قانونی به این جا آمدم.»

هر چند در آن تاریخ انتشار «فراری دادن بزرگ» در یکی از سایت های داخل کشور موجبات تذکراتی تند به مسئولین آن سایت را فراهم کرد تا جائی که دوستان مجبور به پوزش خواستن از اینجانب بدلیل منع قانونی از انتشار دیگر مقالات اینجانب شدند اما این مانع از آن نشد تا در نامه دوم به آقای باطبی خدمت ایشان متذکر شوم:
«... صادقانه خدمت تان معروض می دارم: دغدغه و پرسش اصلی اینجانب  در کتابت نامه نخست به جنابعالی یافتن پاسخ این پرسش اساسی بود که: احمد باطبی در طراحی و انجام پروژه مزبور در مقام «بازی خورده» قرار دارد یا به جایگاه «بازیگر» تکیه زده؟ که خوشبختانه بعد از پاسخ جنابعالی به «نامه نخست اینجانب» به وضوح پاسخ خود را دریافت کردم!»

هر چند خوشبختانه و تاکنون هیچ «داری» از صدقه سر اینجانب به بلندی نرسیده! اما ظاهراً گریزی از این واقعیت نیست که جُرم اینجانب آن بود یا آن است که اسرار هویدا می کرد و می کند!

۱۱ نظر:

شادی غفوری گفت...

خودتان فرمودید اقای سجادی!
"اسرار" ، اسرار یعنی آنچه نباید گفت،بعنی راز نهان ایا هویدا کردن آنچه نهان است، کم جرمی است؟
ولی ادامه بدهید

بی طرف گفت...

هی راستی٬ آخرین خبر!
وزارت اطلاعات یکی دیگر رو هم آزاد کرد تا به اپوزیسیون اونطرف آب تجاوز کنه٬ شما خبرش رو شنیدید!
عجب این جمهوری اسلامی تدارکاتی دیده برای بسط و گسترش اسلام ناب!
تبریک!
هدی صابری٬ از آموزش دیدگاه بحق جمهوری اسلامی٬ که در بند اطلاعیون دوره های پیشرفته رو گذرانده بود٬ به دیار باقی شتافت تا هر چه سریعتر بر طبق «اولین اصل در نفوذ، همرنگ شدن كامل عوامل نفوذی با محیط نفوذ است.» به کار خود در آن دنیا بپردازد. «ظاهرعوامل نفوذی از ضدانقلاب ترین ضدانقلاب ها نیز ضدانقلابی تر است! باور نمی كنید؟ چند ماه دیگر صبر كنید تا گازهای اشك آور دیگری در .... و .... منفجر شود.این سخن نه خلاف است و نه گزاف. صبر كنید!»
بی طرف

شادی غفوری گفت...

جناب بی طرف! اینکه من اصلا با نظر شما موافق یا مخالف هستم مهم نیست ولی چرا نام بی طرف بر خود می گذارید در حالی که واضحا طرف دارید.
این مدل رفتاری عده ای شده است که خودشان را بی طرف می دانند و فقط معنی این بی طرفی این است که طرف حکومت نیستند، آزاد اندیش یعنی کسی که مثل حکومت نمی اندیشد، طرفدار حقوق زنان یعنی کسی به حقوق سنتی و اسلامی زنان معتقد نیست و خیلی مدل دیگر...
حالا اینکه اینطوری هستند هم خیلی مهم نیست ، اینکه خیلی از خودشان لذت می برند و تحمل بقیه رنج آسمانی است که مگر چه گناهی کردند که باید تخملش کنند سخته!

ناشناس گفت...

نظر این آقا / خانم بیطرف٬ جالب بود!
هنوز ۲۴ ساعت از اعلام شگفتی شما از پدیدار گردیدن اسرار نگذشته و شما سر مست از افشای اسرار بودید و اینکه هیچ «داری» از صدقه سر شما به بلندی نرسیده!!!
خوب تحویل بگیرید! یکی رسید به بلندی! با اعلام بموقع شما به ما که به هوش باشیم٬ این وزارت حزین اطلاعات٬ عجب نخبگانیند!!!
دست مریزاد!

مجید گفت...

خدمت ناشناس و بیطرف:
فکر کنم از این به بعد هر کس دیگر فوت کرد چه در زندان چه بعد از زندان، چه در اثر تصادف، ... همه مرتبط با وزارت اطلاعات میباشند. مگر وزارت اطلاعات وقت زیادی داره که هر کسی توی زندان هست رو تحت عملیات "پیچیده" قرار بدهد. یکمی هم بهتر دقت کنید. هدی صابری کسی بود که چندین بار زندانی شده بود و آزاد شده بود. خوب اگر شخص مهمی بود برای اطلاعات از این شخص به راحتی بهربرداری مناسب میکشید. جدا فکر میکنید برای وزارت اطلاعات سخت هست که یک به ظاهر دانشجو را به همین راحتی رها کند که از مرز خارج بشه و کلی هم دیگران بر روی او مانور بدهند. این همه زندانی آزاد میشوند میتوانند به همین راحتی از کشور خارج بشوند. آنها که این همه سختی و مشقت از بازجوها و زندانبانان کشیده اند سختی راه که برای آنها به گوارایی آب خوردن میباشد.
جا دارد کمی در مورد عملیات دستگیری شرور جانی عبدالمالک ریگی دقت کنید. که به چه شکل با داشتن این همه حامی در کشورهای اطراف به راحتی شکار شد. و یا چندین نفر از اپوزیسیون که قبلا کلی مورد استفاده قرار میگرفته اند در صورتی که بعد از کوچ دادن آنها دیگر شبهی از آنها نزد ایرانیان باقی مانده است. کسانی که حتی برای گزران زندگی دست به هرگونه خفتی میدهند و با تمامی ارگانهای دولتی کشور بیگانه همکاری میکنند و هیچ شرمی هم از بازگوی آنها ندارند هر چند که تحلیلهای مضحکی برای کار خود دارند.

ناشناس گفت...

مورد توجه افرادیکه نام دیگران رو (بصورت متوالی) به چالش میگیرند!
سریع و مختصر بگم!

: اینجا خانه من و شما نیست که افکار شخصی خود را در مقام مغایرت با اندیشه دیگری٬ بدون ارتباط به موضوع بحث٬ اشاعه دهیم !
البته تشکر از آقای سجادی بابت سعه صدر!
همانطور که در محیط مجازی٬ نمیتوان جنسیت و هویت شما رو مشخص کرد٬ داشتن اسمی مثل «بیطرف» چیزی رو اثبات نمیکند و صرفآ یه پیام است!
بیشتر به محتوای نظر افراد توجه فرمایید تا به «مژده٬ جواد و یا شادی»٬ لطفآ!

ناشناس گفت...

...«مگر وزارت اطلاعات وقت زیادی داره که هر کسی توی زندان هست رو تحت عملیات "پیچیده" قرار بدهد. یکمی هم بهتر دقت کنی»....

شما مزاح میفرمایید٬ اگر کسی در زندان اطلاعاتیون بمیرد٬ من یا مردم تو خیابون مسئولیم!!!

ریگی رو گرفتند٬ اما تو از همه اطلاعات با خبری که اینقدر بهش مفتخری؟! نفهمیدی که با کمک اجانب بود! ولی اونها سکوت کردند و کار اطلاعاتیشون رو انجام دادند و اینقدرتو بوق و کرنا نکردند و منم٬ منم درنیاوردند!
اصلآ اگر وزارت اطلاعاتی که هر روز بیاد بگه من این کار جاسوسی رو انجام دادم یا اونیکه رو٬ رد گم کردن نمیدونی!!!

امیر گفت...

پس لطف کنید به اطلاعات تون بگید بهروز جاوید تهرانی رو هم که 12 ساله تو زندانه آزاد کنند، هم اون طفلک راحت بشه هم ما بیشتر به آمریکایی بودن 18 تیر پی ببریم..

مجید گفت...

"شما مزاح میفرمایید٬ اگر کسی در زندان اطلاعاتیون بمیرد٬ من یا مردم تو خیابون مسئولیم!!!"
عجب شما از حرف من این برداشت رو کردید؟ پس اینهمه آدم میمیره ایراد به وزارت اطلاعات وارده؟

حال در مورد ریگی! شما ادعا میکنید که اجانب هم کمک کردند "و کار اطلاعاتیشون رو انجام دادند و اینقدرتو بوق و کرنا نکردند و منم٬ منم درنیاوردند!"
خدمت شما عارض هستم که نخیر کمکی نکردند و اگر میکردند حتما تو بوق و کرنا هم میکردند. شما نگاه کنید به ماجرای بن لادن! آمریکا تو خاک پاکستان عملیات نظامی انجام میده و طرف رو میکشه و میبره می اندازه تو دریا، اینها هنوز خبر ندارند (البته خود خبر جای بحث داره!). شما اگر به این سازمان اطلاعات و جاسوسي ارتش پاكستان (آي اس آي) برگ چغندر نمیگید پس چی باید گفت؟ خودشون ادعا میکنند که خبر نداشته اند شما میگید دارند؟ جلل خالق! شما نگاه کنید چندین سال این جاسوس تو پاکستان بود چرا هنر نداشتند طرف رو دستگیر کنند؟ بعد تو خاک ایران دستگیر شده شما ادعا میکنید که دخالت داشتند اجانب؟ توجه کنید به این که چندین گروه تروریستی تو پاکستان فعالیت دارند روزانه چندین حادثه تروریستی گزارش میشه پس این سازمان چیکاره هست اونجا؟ در ضمن اشتباه نکنید که تو بوق و کرنا نمیکنند شاهد تازه هنوز موجود هست بن لادن!
در ضمن چرا پته یک گروه فاسد بیگانه پرست و جیره خوار اجانب رو نریزند روی آب! کم روزانه برنامه های مزخرف تولید میکنند با بودجه های وزارتخانه های کشورهای اروپایی و آمریکا؟ خوب چرا هدف این گروههای "اپوزیسیون تاجر!"، به قول جناب سجادی! را نشون ندهند. ببینید که چه بلبشویی بوجود آمد بعد از نمایش برنامه اخیر تلویزیون جمهوری اسلامی؛ چگونه کاسه چه کنم چه کنم دست گرفتند و کی بود کی بود من نبودم را اجرا میکنند!

شادی غفوری گفت...

خدمت محترم خواننده ای که می گوید چرا نام را به چالش می کشید
بنویسند ناشناس
بدون نام
یا هرچیز دیگری...
چرا بیطرف اتفاقا عنوان بیطرف بسیار بیشتر از یک نام است
خیلی حرف دارد برای خودش
شادی یا جواد یا... برای ما که ادم مشهوری نیستیم پیامی را با خودش به همراه ندارد اما بیطرف دارد
و اتفاقا وقتی محتوی کلام را

مجید گفت...

خانم شادی به دل نگیرید یک قشری هستند که به ظاهر خود را همیشه سنبل آزادی و دمکراسی، احترام به مخالف، راستگویی، بیطرفی، بزرگ منشی، در یک کلام روشنفکری میدانند اما انصافا در بیشتر موارد بوی از این اوصافات نبرده اند!