۱۳۹۰ شهریور ۳۱, پنجشنبه

در مسیر کژراهه!



دوشنبه 28 شهریور ماه خبرگزاری های داخل ایران بر روی خروجی خود خبر دستگیری چند نفر در تهران را دادند که ضمن دریافت پول بصورت مخفیانه در ایران برای تلویزیون BBC فارسی فعالیت می کردند.
بنا بر این خبر فعالیت این گروه شامل تهیه اطلاعات و فیلم و گزارش پنهانی با محوریت سیاه نمائی در مورد ایران بوده. متعاقب این خبر بود که بلافاصله تلویزیون BBC واکنش نشان داد و «صادق صبا» در مقام مسئول این تلویزیون ضمن حضور در مقابل دوربین BBC خبر مزبور را از اساس تکذیب کرد و اظهار داشت:
بی بی سی فارسی کارمند و دفتری در ایران ندارد و با هیچ کس نیز در ایران همکاری نداشته است.
اما هنوز چند ثانیه از اظهارات «صادق صبا» در BBC نگذشته بود که در همان برنامه خبری، گزارشی پخش شد که توسط یکی از عوامل BBC و بصورت مصاحبه تلفنی از لندن با یک راننده تاکسی آواز خوان در تهران تهیه و ضبط شده بود.

صرف نظر از صحت یا سقم خبر وجود همکاران بازداشت شده BBC در تهران اما در یک نکته نمی توان تردید داشت و آن اینکه گزارش هائی از نوع «راننده تاکسی آواز خوان» و نمونه های متعدد از این نوع بارها توسط عوامل BBC و بصورت تلفنی تهیه و ضبط و از آنتن این رسانه پخش شده و می شود.
در کنار آن، مصاحبه های متعدد تلفنی با کارشناسانی از داخل ایران نیز موارد مشهود و غیر قابل کتمانی است که همه روزه توسط دست اندر کاران BBC فارسی صورت می پذیرد و این رسانه بدون کمترین پروا یا ملاحظه ای اقدام به پخش آن می کند.
اما این بی پروائی یا بی ملاحظه گی را قبل از آنکه بتوان به حساب تجری در انجام جرم گذاشت می توان آن را محصول عدم تفطن یا ناآشنائی مسئولین BBC با مسئولیت قانونی و ایضاً اخلاقی نسبت به ملاحظات کشور میزبان گذاشت.
همانطور که «صادق صبا» و به درستی اذعان داشته: دولت جمهوری اسلامی ایران اجازه فعالیت قانونی به این رسانه را در داخل خاک ایران نداده و از اساس با برخورداری این رسانه از نمایندگی و دفتر در ایران مخالفت کرده.
طبیعی است پایوران حکومت در ایران در مقام کارگزاران یک دولت قانونی و صاحب صلاحیت و مشروع حاکم در مرزهای ملی ایران بنا به هر دلیل موجه یا ناموجهی از این حق برخوردار هستند تا حسب ملاحظات خود یک رسانه خارجی را از مجوز فعالیت قانونی در حوزه حاکمیت ملی خود برخوردار کرده یا نکنند.
طبعاً می توان حسب ادله متخذه قانع کننده یا غیر موجه دولت جمهوری اسلامی در ارائه یا عدم ارائه مجوز فعالیت قانونی به یک رسانه، این اقدام را نافی اصل انتقال آزادانه اطلاعات و خبررسانی دانست و ایشان را متهم به انسداد خبری کرد. اما در مقام یک رسانه معتبر، BBC یا هر رسانه دیگری تا زمانی که این قوانین مستظهر به حکومت مستقر و قانونی در حوزه مرزهای ملی است صرف نظر از خوشآیند یا ناخوشآیند اربابان جرائد موظف و ملزم به رعایت ضوابط و چارچوب های قانونی حوزه خبری مطمع نظرشان می باشند.
قطعاً دست اندرکاران BBC می پذیرند وقتی دولت جمهوری اسلامی مجوز فعالیت قانونی را به این رسانه در داخل مرزهای خود نمی دهد این امر به معنای آن است که (درست یا غلط) بنا به تشخیص ایشان چنان رسانه ای فاقد صلاحیت جهت تهیه خبر و گزارش و انجام مصاحبه از فضای داخل ایران است.
طبیعتاً مسئولین یک رسانه نیز اهتمام خود جهت برخورداری از دفتر نمایندگی در کشور میزبان را بمنظور فرضاً «فروش بلال یا ذغال اخته» معطوف نکرده! بلکه بدنبال دسترسی مستقیم به منابع خبری جهت انجام بموقع مصاحبه و تهیه و تنظیم گزارش و خبر می باشند.
این امر بدین معناست که چنانچه رسانه ای بنا به هر دلیلی محروم از فعالیت قانونی در یک حوزه ملی شد قانوناً و اخلاقاً نباید و نمی تواند از درب بیرون رفته و دزدانه از پنجره بازگردد!
این اتفاقی است که تصادفاً در بازه زمانی فعالیت تلویزیون هما که مسئولیت انجام مصاحبه های تلفنی اش را شخصاً عهده دار بودم بوقوع پیوست و با توجه به التزام اعلام شده تلویزیون هما به چارچوب های قانونی، این رسانه بعد از ابلاغیه وزارت ارشاد مبنی بر منع قانونی افراد در داخل ایران به دادن مصاحبه به تلویزیون هما بلافاصله از جانب مدیریت تلویزیون هما تمکین و به مسئولین هما ابلاغ شد.
انجام مصاحبه تلفنی یا تهیه گزارش یا سفارش گزارش از داخل حوزه ای که خبرگذار فاقد مجوز فعالیت قانونی در آنجاست، نوعی دزدی و بی اخلاقی است. مگر آنکه BBC پذیرفته باشد از قامت یک رسانه خارج شده و می کوشد با قرار گرفتن در قامت ارگان یک اپوزیسیون از هر راه ممکن و بمنظور مبارزه با دولت حاکم اقدام به تهیه گزارش و خبر از چنان حوزه خبری نماید.
در این صورت نیز این امر تا جائی بلااشکال است که مسئولین و عوامل و دست اندرکاران آن برای تهیه چنان گزارش ها و مصاحبه های تلفنی یا غیر مستقیمی از داخل ایران رسماً و علناً و قبل از هر اقدامی به مخاطبان خود اعلام کنند که مصاحبه و هم کاری با این رسانه از نظر دولت جمهوری اسلامی غیر قانونی است و ممکن است برای مصاحبه شونده تبعات قانونی و کیفری فراهم آورد.
این حداقل وظیفه اخلاقی و قانونی مدیریت BBC و عوامل این رسانه نسبت به مخاطبان اش در داخل کشور است.
این کمال بی اخلاقی است که علی رغم وقوف مسئولین BBC به غیر قانونی بودن فعالیت شان در فضای ملی ایران (حال چه با حضور مستقیم باشد و چه از راه دور و از طریق تلفن یا دیگر ادوات تکنولوژیک) صرفاًً به بستن بار خبری خود بیاندیشند و وقعی به قانون و تبعات شکستن ناخواسته قانون ندهند و شهروندانی که از تبعات تن دادن به چنین همکاری هائی با یک رسانه خارجی بی خبرند را بی پناه مُبدل به مُجرمینی ناخواسته کنند و بعد از چنین رفتار بی اخلاقانه ای، همان قربانیان بلاتقصیر و به دام عدلیه افتاده را نارفیقانه  مُبدل به سوژه جدید خبری «نقض حقوق بشر در ایران» کرده و در مقام «پاسور» فرصتی طلائی را برای آبشار کوبیدن وزیر امور خارجه انگلستان در زمین سازمان ملل متحد کنند!

بی بی سی مورخ 13 سپتامبر 2011
ویلیام هیگ، وزیر امور خارجه بریتانیا در سخنانی خواهان آن شد تا مجمع عمومی سازمان ملل متحد قطعنامه ای قوی علیه نقض حقوق بشر در ایران صادر کند.
http://www.bbc.co.uk/persian/rolling_news/2011/09/110912_u03_rln_hague_iran.shtml

جناب آقای صادق صبا چنانچه استحضار داشته باشند بالغ بر یک سال پیش شخصاً و رسماً به ایشان پیشنهاد مشاوره قانونی بمنظور مرتفع کردن گره های کاری و نارسائی های حرفه ای موجود در تلویزیون فارسی BBC را دادم که حال بنا بر صلاحدید ایشان استقبالی از آن پیشنهاد نشد. علی رغم آن امید می رفت تا ایشان به اعتبار سالها تجربه ژورنالیستی شخصاً بتوانند رسانه  تحت امر خود را در مسیر صواب قرار دهند. اما متاسفانه هر روز BBC از شاخصه های یک رسانه فاصله گرفت و بتدریج مبدل به ارگانی شد که امروز به صراحت می توان آن را لااقل در حوزه ایران «ارگان اپوزیسیون سکولارها» نامگذاری کرد. هر چند نباید و نمی توان بر زحمات حوزه شاغلین افغانی این رسانه صحه نگذاشت که با قوت و قدرت و قابلیت بوضوح از ایرانی ها سبقت گرفته و BBC را در حوزه افغانستان قابل استناد و اعتبار در مقام یک رسانه حرفه ای کرده اند.
زحمات قابل تقدیری که ابعاد و چرائی و چگونگی چنان تفوق قابل انتظاری در حوزه افغانستان در مقابل هزیمت قابل انتظار بخش ایرانی BBC مجالی دیگر می طلبد که در فرصتی دیگر به آن خواهم پرداخت.

۲۶ نظر:

مهدی گفت...

با سلام

شما به متن این گزارش خبری توجهی نکنید که صحبت از تهیه گزارش پنهانی از ایران برای بی بی سی می کند. این افراد دستگیر شده مستند سازان مستقلی بوده اند که کارهایشان از بی بی سی پخش شده. این مستند ها بدون دخالت بی بی سی تولید شده و بی بی سی فقط حق پخش ان ها را خریده (در بیشتر این موارد صاحب اثر کانال های خارجی بوده اند و نه شخص مستندساز.

و اما در مورد تهیه گزارش تلفنی و یا انجام مصاحبه با افراد داخل کشور. بی بی سی با رعایت قوانین کشور هیچگونه دفتر و یا کارمندی در ایران ندارد. این گزارش ها و مصاحبه ها هم در لندن تهیه می شوند که اساسا قوانین ایران به انها صدق نمی کند. قوانین ایران فقط شامل افراد مصاحبه شونده در ایران می شود که می شود گفت این افراد با آگاهی نسبت به قوانین داخلی و خطرات احتمالی ان تن به چنین مصاحبه هایی می دهند.

یا حق

ناشناس گفت...

باید دید که آیا ارسال فیلم مستندی که با زحمت تهیه شده و در گنجه خانه کارگردان اش خاک می خورد، به بی بی سی و نمایش آن در آپارات هم جرم ضد امنیت کشور محسوب می شود و مستحق آب خنک خوردن است یا خیر ، نمونه اش ناصر صفاریان و قبل تر از او پگاه آهنگرانی.
عسگری

ناشناس گفت...

آقا استدلال شما بی پایه و منطقا غلط است. اگر ایران فردا قانونی بگذارد که تهیه خبر در مورد این کشور توسط هر رسانه‌ای در جهان، به جز رسانه های رسمی حکومت ایران ممنوع است، ایا رسانه های دنیا می ایستند تا ولایت فقیه به آنها بگوید در مورد ایران خبر بنویسید یا خیر؟ بی.بی.سی که معلوم است در ایران دفتر ندارد. اما پرس تی وی در قلب لندن دفتر و دستک دارد و به جعل حقایق و نفرت پراکنی و دو به هم زنی مشغول است. آیا بی.بی.سی حق ندارد با ایرانی ها مصاحبه کند؟ آیا یک دولت حق دارد جلوی اظهار نظر شهروندانش را بگیرد؟ آیا صرف اظهار نظر یک شهروند در یک رسانه، ولو رسانه ای خارج از آن کشور، باید جرم تلقی شود؟ آیا قوانین ایران را همه جهان ملزم هستند رعایت کنند؟ با این حساب آقای حسنی مبارک هم دوست نداشت الجزیره از وقایع مصر خبر تهیه کند. با این حساب بشار اسد، رفیق شفیق حضرات هم، دوست ندارد کسی از جنایاتش گزارش دهد. آدمکشان در بحرین و یمن هم دوست ندارند. در سومالی هم دوست ندارند. پلیس انگلستان هم دوست ندارد. خب آیا رسانه ها باید بایستند تا ارباب قدرت که حاضر به پاسخگویی می شوند. آیا این است تحلیل شما از وظیفه رسانه ها؟

حامد گفت...

در همه کشورهای جهان اگر گروهی با همکاری اجنبی فعالیتی جهت ضربه زدن به ارکان ان کشور مرتکب شوند مورد بازخواست قرار می گیرند.هر کشوری ارکان خود را دارد که اگر به ان حمله کنید عکس العمل نشان می دهد. مثلا در کشور فرانسه اگر هنرمندی فیلمی بسازد که هلوکاست را نفی کند حتما مجازات می شود. حالا اگر این فیلم به سفارش ایران باشد یا در تلویزیونی ایرانی که بسیاری از فرانسویان انرا تماشا می کنند به نمایش در اید مجازات سخت تری هم خواهد داشت چون همکاری با دشمن محسوب خواهد شد. ممکن است سوال شود حمله به اقای خامنه ای چه ربطی یه ارکان مملکت ایران دارد. این دیگر بستگی دارد به دید حکومتها. رابطه اقای خامنه ای با ارکان مملکت ایران مسلما محکمتر از رابطه دولت فرانسه با هلوکاست بنظر می رسد.

ناشناس گفت...

یه سوالی برام مطرحه: شما که این قدر به به غرب بدبینید چرا دست از سر سرزمینشون بر نمیدارید و بر نمی گردید یه اغوش وطن اسلامی؟؟؟؟؟

ناشناس گفت...

باسلام
آقای سجادی کدام گاف؟
بی بی سی مجوز ایجاد نمایندگی و داشتن خبرنگار در ایران را ندارد! صادق صبا می گوید که ما در ایران همکار نداشته به کسی سفارش تولید برنامه نداده ایم.
این چه تناقضی با گزارش مربوط به راننده تاکسی دارد؟
شما می دانید منظور از نداشتن همکار این نیست که ما با کسی مصاحبه نمی کنیم!
مسئولان بی بی سی هیچوقت تعهد نداده اند که از مصاحبه با ایرانیان پرهیز خواهند کرد!همچنانکه بی بی سی فارسی 32سال است که بدون داشتن مجوز، با شهروندان ایرانی مصاحبه می کند
حاکمان ایران بارها اعلام کرده اند که هیچکس مجوز مصاحبه با رادیوهای بیگانه را ندارد. مطمئنا بی بی سی حق دارد که تلاش کند با افراد مختلف مصاحبه کند.این بر عهده آن افراد است که با درخواست مصاحبه موافقت کند یا نه!
با توجه با اینکه این شبکه دهها میلیون بیننده و شنونده دارد و از آنجایی که بی بی سی بارها در اخبار خود این تهدید حاکمان ایران را منعکس کرده و به اطلاع مخطبانش رسانیده و با توجه به اینکه صدا و سیمای ایران باها و بارها در برنامه های خود ایرانیان را تهدید کرده که با امثال بی بی سی مصاحبه نکنند، به جرات می توان نتیجه گیری کرد که احتمال بسیار کمی وجود دارد که افراد مورد مصاحبه از این ممنوعیت خبر نداشته باشند!
حتی افراد عادی هم از این ممنوعیت خبر دارند چه رسد به فعالین سیاسی-فرهنگی-اقتصادی-مدنی- محیط زیست یا ورزشی یا خانواده زندانیان سیاسی!!!
این عمل تنها در صورتی با اصول اخلاقی و حرفه ای ناهمخوانی خواهد داشت که فرد مصاحبه شونده انسانی باشد از همه جا بی خیر و رسانه مذکور نیز با علم به دردسر افتادنش و با سوء استفاده از او،این مصاحبه را پخش کند
سوال اینست که آقای سجادی آیا شما مطمئن هستید که آقای راننده از این ممنوعیت بی خبر بوده و در دام بی بی سی افتاده؟
آیا مطمئن هستید که این آقای راننده ساعتی از بیکاری خود را صرف دیدن بی بی سی نمی کند و انسانی ست از همه جا بی خبر؟
فرض بر این می گذاریم که تاکنون تهدید حاکمان ما به گوش آقای راننده نرسیده! با این فرض آیا شما مطمئن هستید که مصاحبه گر بی بی سی با او درباره ممنوعیت ذکر شد صحبتی نکرده؟
در عجبم که چگونه با این اطمینانهای متعدد به این سرعت دست به قلم برده و این عمل بی بی سی را غیراخلاقی و غیرحرفه ای خوانده و محکوم کرده اید!
البته از آنجایی که افراد مصاحبه شونده بسیار زیاد دیگری هستند که در صف و نوبت بازداشت هستند و اولویت بیشتری دارند که اگر قرار بر برخورد باشد اصولا نوبت به این آقای راننده نخواهد رسید

محمد رضا

ناشناس گفت...

شما از کار حرفه ای و قابل استناد بخش افغانستان بی بی سی فارسی تقدیر کرده اید! آقای سجادی بی بی سی فارسی چندین خبرنگار ثابت در افغانستان دارد و چند وقت یکبار برخی از خبرنگاران مقیم لندن را رهسپار افغانستان می کند.
شما چگونه انتظار دارید بخش ایرانی بی بی سی گزارش کاملا قابل استناد و کاملا حرفه ای و بدون نقص پخش کند و همزمان انتظار دارید که به صورت داوطلبانه تسلیم شده و خود را حتی از مصاحبه های تلفنی محروم کند؟
چگونه این تناقض قابل توضیح است؟به نظر می رسد تنها توضیح و راه باقی مانده برای اجابت همزمان این دو درخواست شما این است که مسئولان بی بی سی در ساختمان خود را تخته کرده و کاملا تعطیل کنند که البته چنین انتظاری هم از مطالب شما برداشت نمی کنم!
شما حق دارید در تمام مطالب خود به نقد بی بی سی بپردازید! با برخی از نظراتتان موافقم ولی سوالی که برای من پیش آمده این است که هنگامی که ترجمه چند جمله یک ترانه در گزارش بی بی سی درباره یک گروه زنانه موسیقی، شما را مجاب می کند که دست به قلم برده و نقد ی بر آن بنویسید، چگونه است که واکنشهای سهمگین دستگاه حاکمه ایران (نه فقط صدا و سیما) به یک مستند یک ساعته بی بی سی، کوچکترین شوقی در شما ایجاد نمی کند که به نقد آن واکنشها بپردازید؟
اتهام تجاوز جنسی صادق صبا به پونه قدوسی در رسانه حکومتی و پارازیت اندازی متعدد همزمان روی دو ماهواره و بازداشت چند مستندساز به اتهام براندازی!
هرچند که همین مقاله شما به نوعی مسئولیت بازداشت مستند سازان را به گردن بی بی سی می اندازد
شما می گویید یه برنامه های صدا و سیما دسترسی ندارید!آیا در آمریکا ماهواره هاتبرد قابل دسترسی نیست؟ شبکه خبر روی هاتبرد پخش می شود.آیا آن ویدئوی معروف مربوط به مصاحبه کارشناس افغان با شبکه خبر به سمع و نظر شما نرسید؟
آش آنقدر شور شد که حتی در سایتهای درون کشور هم این سیاست صداو سیمای حکومتی نقد شد
در مطلب قبلی در جواب من گفته اید که بلاهت از هر 2جبهه موج می زند! باور کنید که کمال بی انصافی ست! با مقایسه همزمان بی بی سی و شبکه خبر در یک بازه زمانی مشخص(مثلا یک هفته) به راحتی فاصله این دو (از نظر میزان دروغپردازی آشکار و قلب واقعیت و عدم تحمل پذیری حرف مخالف و بسیاری از شاخصهای دیگر) قابل اثبات است

محمد ر ضا

داریوش سجّادی گفت...

جناب آقای محمد رضا
بنده برخلاف شما علت موفقیت بی بی سی در حوزه افغانستان را برخورداری این رسانه از دفتر در کابل نمی دانم
مطلب مفصلی در این مورد در دست تحریر دارم که در اینجا تنها به این قناعت می کنم تا خدمت تان معروض دارم مشکل بی بی سی فارسی آن است که جمیع پرسنلی ایرانی که استخدام کرده وابسته به اپوزیسیون هستند که حتی اگر بخواهند جهتگیری ضد حکومتی خود را در طعم حبرها و گزارش هایشان لحاظ نکنند اما همان مواضع اپوزیسیونی آنها هرگز حکومت در ایران را قانع به قابل اعتماد و منصف بودن ایشان جهت کار خبری در ایران نمی کند در حالی که پرسنل افغات بی بی سی عموماً روزنامه نگارانی حرفه ای و بدون موضع نسبت به حکومت مستقر در کابلند در مورد تلویزیون ایران هم قبلاً گفتم چون برنامه های آن را نمی بینم نمی توانم موردی آنها را نقد کنم اما با توجه به تجربه قبلی باز هم تکرار می کنم که بلاهت در هر دو سوی جبهه قابل مشاهده است

ناشناس گفت...

ba salam be ostad azezam
aval mersi az khabarhayeh dasteh aval(la-aghl bara man ke bbc kaen ra nembenam) dovom chegha sharm avar ast barayeh (bbc farsi khaen) jasosi kardan an ham be esmeh khabarnegar??????????va ya laghab- hayeh degar
dr zem ostad besabraneh montazereh khabarhayeh ejlas hastam
mofagh bashed dr raheh hagheghat
dostareh shoma m

ناشناس گفت...

آقای سجادی! حاکمان ما تا کنون به کدام مخالف منصف اجازه سخن گفتن داده اند تا من باور کنم که دلیل غیر مجاز بودن بی بی سی در ایران غیر منصف بودن عوامل آن می باشد؟
اگر در این 20 سال اخیر فقط و تنها فقط 5دقیقه! فقط 5 دقیقه! از وقت صدا و سیما در اختیار کسی همچون مهندس سحابی قرار می گرفت من می توانستم با شما موافقت کنم(باور کنید که با حرص و ولع و حسرت تمام می نویسم 5دقیقه!) تنها نصیب جسم نحیف ایشان از صدا و سیمای ظاهرا ملی ، همان توبه نامه ای بود که در سلول های انفرادی اطلاعات ظبط شده بود.فکر کنم کمتر کسی باشد که در خیرخواه بودن ایشان شک داشته باشد! حتی اگر فرض کنیم که در آن 5دقیقه قرار بود ایرادات نادرست بگیرد!
کمتر کسی ست که در خیرخواه بودن محمد نوری زاد شک داشته باشد(حتی اگر تمام محتوای نامه های او اشتباه باشد) آن زمانی که مخالف جبهه دوم خرداد بود توانست 2 سریال در صدا و سیما بسازد و آنهنگام که نامه های اعتراضی به رهبر نوشت، سلول انفرادی نصیبش شد!
حاکمان ما در خود نیازی به شنیدن صدای مخالف منصف نمی بینند!
صدا و سیما و تریبونهای ما نصیب ابوترابی هاست تا رهبر را مشابه مسیح کنند! نصیب حجه الاسلام سعیدی هاست تا در مقام ایشان غلو فراوان کند و مثالهای بیشمار دیگر از این غلو کنندگان و متملقان !
خیر آقای سجادی!
دیل بی اعتماد بودن حاکمان ما به بی بی سی، غیر منصف بون عوامل آن نیست!
آنها تنها زمانی به بی بی سی اعتماد می کنند که چیزی شود مشابه به کیهان و صدا وسیمای خودشان!
من هم با شما موافقم که بلاهت در هر دو سوی جبهه قابل مشاهده است! ولی به راحتی قابل اثبات است که میزان این بلاهت بسیار متفاوت است. نمی توان گفت که بی بی سی و صدا و سیما را هم سطح قرار داد و گفت که بلاهت در هر دوشان موج می زند!
البته اگر صدای آمریکا را همسطح صدا وسیمای خودمان می کردید با اندکی اغماض با شما موافق می بودم
با تشکر
محمد رضا

داریوش سجّادی گفت...

تنها تذکر این نکته را لازم می دانم که صدا و سیمای ایران را باید شماتت کرد و تا آنجا که می توان کمک کرد تا بلکه اصلاح شود اما بی بی سی و امثال بی بی سی را باید خاکستر بر چشم شان پاشید چون توسط دولت اجنبی و با مشارکت مشتی ایرانی که در زمین اجنبی بازی می کنند راه اندازی شده و بمنظور تامین منافع ملی انگلستان و نه تنویر افکار عمومی و آن هم در کمال تاسف با همراهی مشتی جوان و مسن ایرانی در ذیل ارباب جمعی دولت انگلستان
زهی شرم

ناشناس گفت...

تاکید می کنم که براحتی قابل اثبات است که اگر فردی ایرانی از همه جا بی خبر در جزیره ای ناشناخته تنها دسترسی به 2 شبکه دولتی صدا وسیما و بی بی سی فارسی داشته باشد و به هیچ مجرای ارتباطی دیگری دسترسی نداشته باشد اگر به دنبال یافتن اخبار حقیقی و با کمترین دروغ و تحریف و فریب افکار عمومی باشد بسیار به نفعش خواهد بود که بی بی سی اجنبی را انتخاب کند!
وای بر صدا وسیمایی که نه به نفع منافع ملی ایران کار می کند و نه به نفع تنویر افکار عمومی!
اجازه بدهید که بی بی سی فارسی به نفع منافع ملی انگلستان کار کند (اصولا هیچوقت قرار نبوده که به نفع منافع ملی ایران باشد) ولی حداقل نقشی(حتی اگر ناچیز)در تنویر افکار عمومی بازی کند
این به نفع منافع ملی انگلستان است که دهها میلیون از جمعیت ایران به اخبار بی بی سی بیشتر از اخبار صدا و سیما اعتماد داشته باشندو به این دلیل سعی می کند که کمترین غرض ورزی و دروغ و تحریف ممکن را به خرج دهد(این ویژگی ها هیچوقت صفر نخواهد شد)
باز هم تاکید می کنم که این ادعای من ظرف یک هفته به راحتی قابل اثبات است
میزان دروغ و تحریف در این دو قابل مقایسشه نیست!
با تشکر
محمد رضا

ناشناس گفت...

آقاي سخن تعجب مي كنم از شما با اين همه نكته بيني...يعني شما نمي دونيد كه آخوند و سپاه و اجنبي همه دستشون تو يه كاسه بوده البته روي بوده تأمل كنيد خدمتتون عرض مي كنم
اول اينكه انقلاب ٥٧ كار آقاي بريتانيا بود
دوم اينكه قرار بريتانيا با اين نوكر دست پرورده جفتك اندازي نبود پس اين وسط چي مي شه آقاي بريتانيا تصميم به تلافي مي گيره و چه چيزي بهتر از يك رسانه فارسي زبان هر چند از نظر آقاي سخن با درجه كيفي پايين
شما هم خودشو اينقدر ناراحت نكنه بالاخره آقاي انگليس يه فكري براي آينده اون مملكت مي كنه فقط يك كمي زمان مي خواد
زياده عرضي نيست به قول آق سخن  

حامد گفت...

اعلامیه امروز خانه سینما در حمایت از فیلم سازان به گونه ای بود که انگار موضوع فیلم صید مروارید در خلیج فارس بوده است. ایشان ممکنست خودشان جاهل باشند ولی فرض بر احمق بودن همه مردم توهین است.

ناشناس گفت...

"در مورد تلویزیون ایران هم قبلاً گفتم چون برنامه های آن را نمی بینم نمی توانم موردی آنها را نقد کنم اما با توجه به تجربه قبلی باز هم تکرار می کنم که بلاهت در هر دو سوی جبهه قابل مشاهده است"
داریوش سجادی


"صدا و سیمای ایران را باید شماتت کرد و تا آنجا که می توان کمک کرد تا بلکه اصلاح شود"
داریوش سجادی

خوب داریوش جان،

چرا قلم "ژورنالیسم بیطرف" خود را کمی در راه تبیین و "شماتت بلاهت صدا و سیمای ایران" بکار نمیگیرد، و "کمک" نمیکنید، تا بلکه این "بلاهت اصلاح" شود؟

چرا؟

مگه "ژورنالیست بیطرف" نیستید؟

داریوش سجّادی گفت...

مثل اینکه متوجه نمی شوید که عرض کردم برنامه های تلویزیون ایران را نمی توانمدر ایالات متحده ببینم تا بتوانم آنها را نیز نقد کنم لذا این بر عهده آنها باشد که در داخل ایران این امکان را دارند
نقد رسانه اجنبی در خارج با من الباقی در ایران اهتمام خود را صرف صدا و سیما کنند

داریوش سجّادی گفت...

برادر آقا موجی
نظرتان ولو با امضای ناشناس فابل انتشار نیست
قبلاً هم گفته ام بی خود وقت خود را در این وبلاگ مستهلک نکنید

احسان. گفت...

جناب سجادی:
اول اینکه الان دقیقا قصد توجیه چه عملی رو داری؟ دستگیری های اخیر؟
تا به حال جز تعدادی مستند ساز هیچ خبر رسمی درباره دستگیری خبرنگاران احتمالی بی بی سی منتشر نشده. صرفا چند مستند ساز دستگیر شده اند که تهیه کننده و صاحب فیلمهایشان هم نبوده اند و بعضا هم فیلم هایشان اصلا قبل از تاسیس تلویزیون بی بی سی فارسی ساخته شده! تهیه کننده هم اصلا بی بی سی نبوده. صرفا فیلم از تهیه کننده خریداری و پخش شده.
بر اساس چه منطقی این دستگیری ها رو به گردن بی بی سی میندازی؟ اصلا برای چی؟ که دامن نجس جمهوری اسلامی رو پاک کنی؟
جناب، چند نفر مستند ساز هموطن تو در زندان هستند. حداقل اینقدر شرف داشته باش تا از زور مخالفت با بی بی سی راضی به دستگیری اینها و توجیه اون نباشی.

داریوش سجّادی گفت...

جناب احسان
اول این که وقتی در پیغام تان می نویسید «اول اینکه» یعنی دومی هم هست اما یا فراموش کرده اید دوم اینکه را هم بنویسید یا از ابتدا دومی نبود. بگذریم مهم نیست
دوم اینکه ظاهراً شما فقط قصد داشته اید حرف خودتان را بزنید و اساساً مطلب بنده را نحوانده اید یا از سر دقت نحوانده اید
من در هیچ کجای این مطلب اشاره ای به مستندسازان نکرده ام و مبنای حرفم چیز دیگری بوده که چنانچه با تامل مطالعه فرمائید متوجه خواهید شد
با تشکر

احسان. گفت...

در همان ابتدای متن نوشته ای که : "از دستگیری چند نفر به اتهام همکاری با بی بی سی خبر دادند"
این چند نفر همان مستندسازان نگون بخت هستند که اتهامشان هم ظاهرا پخش فیلم هایشان از بی بی سی است. تا به حال هم اسم فرد دیگری به عنوان دستگیر شدگان بی بی سی مشخص نشده.
یک نکته هم درباره خط آخر: موفقیت یا عدم موفقیت بخش فارسی بی بی سی را باید از نوع برخورد و حساسیت نظام جمهوری اسلامی با این رسانه متوجه شد. اگر بی بی سی فارسی واقعا ناموفق بود چه نیازی بود به این همه بگیر و ببند و فشار و پارازیت و اتهامات جنسی و غیر جنسی از طرف سمپات های جمهوری اسلامی؟

داریوش سجّادی گفت...

جناب آقای احسان
بر خلاف فرمایش شما مبنی بر آنکه فرموده اید»
«موفقیت یا عدم موفقیت بخش فارسی بی بی سی را باید از نوع برخورد و حساسیت نظام جمهوری اسلامی با این رسانه متوجه شد»
موظفم به اطلاع تان برسانم:
خیر!
ملاک موفق یا موفق نبودن یک رسانه در گرو التزام به مجموعه ای از استاندارها و الزامات تعریف شده در جهان رسانه های تصویری حرفه ای است
موفقیت رسانه را با استاندارها می سنجند نه اقبال یا عدم اقبال حکومت.
چیزی که بی بی سی فارسی بشدت از چنان استانداردهائی فاصله دارد
توضیحات بیشتر را در مقالات متعدد خود در نقد بی بی سی نوشته ام که اگر علاقه مند باشید می توانید به مطالب قبلی اینجانب در ارتباط با بی بی سی مراجعه فرمائید
اینکه شما در داخل از یک رسانه حرفه ای محروم هستید این مجوز را به شما نمی دهد که به هر رسانه دیگری که از راه برسد و بی بهره از استاندارهای حرفه ای جهان رسانه باشد نمره قبولی بدهید
بی بی سی فارسی متاسفانه نتوانست و بنا به دلائلی قابل اثبات نخواهد توانست در اندازه های یک رسانه تصویری حرفه ای ظاهر شود
برای اثبات این ناتوانی انشاالله طی مطلبی مفصل یزودی ادله خود را تحریر خواهم کرد

ناشناس گفت...

آقای سجادی، بی بی سی رو در امریکا از چه طریقی دریافت می کنید؟ ماهواره؟ یا کابل؟

داریوش سجّادی گفت...

اینترنت

ناشناس گفت...

آقای سجادی، صحبت های آقای دباشی در به عبارت دیگر بی بی سی خیلی منطقی به نظر میرسید . ممکن است نقدی یر آن بنویسید ؟

داریوش سجّادی گفت...

متاسفانه این برنامه را ندیدم اگر فرصت و مجالی دست داد آن را ملاحظه کرده و در صورت امکان نقدی حسب الامر بر آن خواهم نوشت

ناشناس گفت...

با سلام
در کشوری که شعارش" بنی ادم" اعضای یکدیگرند ایا چنین توجیهاتی چه جایگاهی دارند ؟ البته در این که خبر گزاریهای خارجی بلخصوص بی بی سی برای رضای خدا تاسیس نشده اند شکی نیست اما جناب سجادی باید توجه داشته باشند در کشوری که قانون به صورت سلیقه ای بر شهروندانش اعمال میشود (بخوانبد بر بعضی از خودی ها اگاهانه بنابر "مصلحت" و غیره اصلا اعمال نمیشود ) در کشوری که در تقسیم ثروتها و موقعیتها و فرصتها عملا به خودی و ناخودی تقسیم شده, عمل تبعیت از تمام قوانین مو به مو در چنین جامعه ای جز تکریم ظالم و جز به نفع ظالم عمل کردن چه میتواند باشد! و اینکه باید در نظر داشت قاطبه ملت ایران مسلمانند و از نظر یک فرد مسلمان در درجه اول شرعیاتش بر او واجب است نه تکریم ظالم . این که کسی بر او ظلمی رود و طبق قانون همان ظالم, سلیقه ای بر او اعمال قانون شود و به او گفته شود حق هم ندارد دم بر اورد این خلاف قران و کلام خدا نیست؟ خدای متعال میفرماید : لاَّ يُحِبُّ اللّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوَءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلاَّ مَن ظُلِمَ وَكَانَ اللّهُ سَمِيعًا عَلِيمًا . خداوند بانگ برداشتن به بدزبانى را دوست ندارد مگر [از] كسى كه بر او ستم رفته باشد و خدا شنواى داناست (۱۴۸)4 البته اگر بد زبانی را به مصاحبه با رادیو بی بی سی تعبیر کنیم از نظر خداوند این اطلاع رسانی ها و درد دل کردن ها اشکالی ندارد.
و البته تجربه نشان داده در خفقان خبر رسانی یکسوی داخلی که چندیست ایجاد شده بسیاری از این اطلاع رسانی ها به خبر گذاری های خارجی(چه قانونی و به زعم شما چه غیر قانونی) مثمر ثمر واقع شده و تحت فشار بین المللی فرد و یا افراد به حق خود دست یافته اند و از سویی منجر به تعادل در خبر رسانی یکطرفه و سانسور گر داخلی شده است. به نظر بنده وجود تنوع منابع خبری چه زشت چه زیبا رقابت در خبر رسانی بوجود می اورده و در مجموع به ضرر ظالمین و خودخواهان مستکبر و به نفع مستضعفان خواهد بود و فراموش نفرمایید حضرت امام(ره) هم در خارج و تبعید به خبر های بی بی سی گوش میدادند و باز فراموش نفرمایید که در مجموع انسانها شعور دارند و حق انتخاب در شنیده هایشان ازان خودشان است و هیچ کس حق ندارد ان را در انحصار خود در اورد : الذین یستمعون القول و یتبعون احسنه. پس بشارت ده به بندگانی که به سخن گوش می سپارند و بهترین آن را پیروی می کنند. (زمر 18- 17)
خیر پیش
فریدون