عزیمت غیرمنتظره نماینده تلویزیون بی بی سی فارسی از اسرائیل به واشنگتن و حضور فیگوراتیو ایشان با غلظت بالای میمک های صورت و ژست های سخنورانه در مقابل دوربین، ضمن آنکه از شدت تصنع توی ذوق بیننده می زند اما مانع از آن نمی شود تا بیننده را با این پرسش مهم مواجه کند:
چرا مدیریت بی بی سی برای محروم کردن رسانه خود از خبرنگاری ثابت در اسرائیل چنین وقت نامناسبی را انتخاب کرد؟
این پرسش از دو جهت حائز اهمیت است:
نحست آنکه تلویزیون بی بی سی فارسی از یگانه رسانه هائی بود که موفق به اخذ مجوز حضور نماینده ثابت برای یک رسانه فارسی زبان در اسرائیل شده بود.
دوم آنکه در موقعیت فعلی که منطقه خاورمیانه عربی در لهیب خیزش های مردمی می سوزد جمیع خبرگزاری های جهان برای حضور خبرنگاران شان در این منطقه خصوصاً در اسرائیل دست به یک رقابت گستره با یکدیگر می زنند.
اینکه ناگهان و در میانه چنین آوردگاهی، بی بی سی فارسی نه تنها از چنین امتیازی بهره نمی برد بلکه نماینده خود را نیز «بدون جایگزین» از تل آویو به واشنگتن منتقل می کند. کمال بی تدبیری است.
البته با توجه به روحیات و خلقیات نماینده قبلی این رسانه در اسرائیل (محمد منظرپور) مدیریت بی بی سی اخلاقاً نمی توانست و نباید اصراری بر نگاه داشتن وی در اسرائیل و برخلاف میل مشارالیه می کرد.
شواهد دیده شده از اجراهای این خبرنگار موید آن است که مشارالیه به تعبیر مرحوم مدرس شمشیر مرصعی است که شایسته مراسم بزم و سلام است.
همان چیزی که مشارالیه پیشتر در معرفی چلوکبابی ها و رستوران ها و میخانه های منطقه یا ارائه رپرتاژ آگهی از باغ زیبا و مصفای بهائیان در اسرائیل از خود بنحو احسن نشان داده بود.
اما برخلاف انتظار و علی رغم ادعای برخورداری از روحیه کوچه مردهای خیابان «اسمال بزاز» و اتخاذ ادبیات باباشملی بچه های «چهار راه سیروس» که پیشتر طی مجادله با اینجانب کُری آن را خوانده بود که «در اولین ملاقات رو در رو با اینجانب به تاسی از خاستگاه خاک پاک جنوب شهری پاسخی کلاه مخملی به اینجانب خواهند داد»! که علی الظاهر چنین ادعائی را می شد به حساب حداقل هائی از شجاعت و جسارت و هل من مبارزطلبی مدعی گذاشت اما دیری نپائید که وقتی اسباب ابتهاج و جامی و بتی و بربطی بر لب کشت در اسرائیل کنسل و «داش فرمان» داستان مواجه با واقعیت خشن و تلخ خاورمیانه شد تا واشنگتن گریخت! وجه تسمیه کلام نغز مولانا شد که:
آن یکی شیر است کادم می خورد!
وان یکی شیر است کادم می خورد!
گزارش کمدی ـ تراژدی مشارالیه از خیرش مردم مصر در میدان التحریر سندی ماندگار از ژورنالیزمی است که مناسبات حاکم بر آن قبل از شایسته سالاری متکی بر تبارگرائی و قبیله سالاری و باندبازی است. مناسباتی که بدلیل فقد اصالت به سرعت در مقابل دیوار سخت و تلخ واقعیت رنگ می بازد و بینندگان را با چهره بدون روتوش چنان تشخص های دروغینی مواجه می نماید که با دیدن نخستین تانک ارتش مصر در میدان التحریر فراموش می کند ایشان در مقام گزارشگر در آن مکان مقابل دوربین قرار گرفته و با صداقت توام با لکنتی هراسناک سه بار فریاد می زند:
تااانک تااانک تااانک!!!
وحشتی که بنا به دلائل قابل فهم و روان پژوهی نباید و نمی توان متوحش اش را بابت آن شماتت کرد و مدیریت بی بی سی نیز ظاهراً عطف به چنین وقوفی بود که بلافاصله «مهرداد فرهمند» را از لبنان جایگزین ایشان در میدان التحریر کرد و به ایشان راحت باش داد تا به هتل بازگردد و از همانجا گزارش های خود را ارسال کرده و روز بعد نیز بسرعت «مصر را» و با چند روز فاصله «اسرائیل مملو از خبر در خلال تظاهرات معترضین را» بنفع واشنگتن ترک کرد و «فرهمند» منفرداً مسئولیت پرارزش «خبررسانی میدانی از یک جنبش پراهمیت در خاورمیانه» را عهده دار شد.
چنان لُغاز خوانی هائی یادآور موشک باران تهران توسط ارتش صدام در سال های آخر جنگ بود که کسر بزرگی از تهرانی ها برای مصون ماندن از موشک های ارسالی صدام! تهران را به اتفاق خانواده ترک کردند و در این میانه رند ظاهر الصلاحی برخلاف ادعاهای قبلی وقتی توسط دوستان مورد پرسش قرار گرفت که شما دیگر چرا؟ فرمود:
ما اهل کوفه نیستیم ـ تهرونم وا نمی ایستیم!!!
البته نمی توان و نباید مردمان را بدلیل فقد روحیه یا عجز و خائفی مورد شماتت قرار داد اما می توان مدیریت یک رسانه را مورد پرسش قرار داد که بنا بر هر دلیل موجه یا ناموجه ای که تصمیم به انتقال یکی از کارمندانش از میانه یک حوزه خبری پر اهمیت گرفته اند اما چرا چنان حوزه مهم و پر اهمیتی را بدون جایگزین به حال خود رها کرده است؟!
چرا مدیریت بی بی سی برای محروم کردن رسانه خود از خبرنگاری ثابت در اسرائیل چنین وقت نامناسبی را انتخاب کرد؟
این پرسش از دو جهت حائز اهمیت است:
نحست آنکه تلویزیون بی بی سی فارسی از یگانه رسانه هائی بود که موفق به اخذ مجوز حضور نماینده ثابت برای یک رسانه فارسی زبان در اسرائیل شده بود.
دوم آنکه در موقعیت فعلی که منطقه خاورمیانه عربی در لهیب خیزش های مردمی می سوزد جمیع خبرگزاری های جهان برای حضور خبرنگاران شان در این منطقه خصوصاً در اسرائیل دست به یک رقابت گستره با یکدیگر می زنند.
اینکه ناگهان و در میانه چنین آوردگاهی، بی بی سی فارسی نه تنها از چنین امتیازی بهره نمی برد بلکه نماینده خود را نیز «بدون جایگزین» از تل آویو به واشنگتن منتقل می کند. کمال بی تدبیری است.
البته با توجه به روحیات و خلقیات نماینده قبلی این رسانه در اسرائیل (محمد منظرپور) مدیریت بی بی سی اخلاقاً نمی توانست و نباید اصراری بر نگاه داشتن وی در اسرائیل و برخلاف میل مشارالیه می کرد.
شواهد دیده شده از اجراهای این خبرنگار موید آن است که مشارالیه به تعبیر مرحوم مدرس شمشیر مرصعی است که شایسته مراسم بزم و سلام است.
همان چیزی که مشارالیه پیشتر در معرفی چلوکبابی ها و رستوران ها و میخانه های منطقه یا ارائه رپرتاژ آگهی از باغ زیبا و مصفای بهائیان در اسرائیل از خود بنحو احسن نشان داده بود.
اما برخلاف انتظار و علی رغم ادعای برخورداری از روحیه کوچه مردهای خیابان «اسمال بزاز» و اتخاذ ادبیات باباشملی بچه های «چهار راه سیروس» که پیشتر طی مجادله با اینجانب کُری آن را خوانده بود که «در اولین ملاقات رو در رو با اینجانب به تاسی از خاستگاه خاک پاک جنوب شهری پاسخی کلاه مخملی به اینجانب خواهند داد»! که علی الظاهر چنین ادعائی را می شد به حساب حداقل هائی از شجاعت و جسارت و هل من مبارزطلبی مدعی گذاشت اما دیری نپائید که وقتی اسباب ابتهاج و جامی و بتی و بربطی بر لب کشت در اسرائیل کنسل و «داش فرمان» داستان مواجه با واقعیت خشن و تلخ خاورمیانه شد تا واشنگتن گریخت! وجه تسمیه کلام نغز مولانا شد که:
آن یکی شیر است کادم می خورد!
وان یکی شیر است کادم می خورد!
گزارش کمدی ـ تراژدی مشارالیه از خیرش مردم مصر در میدان التحریر سندی ماندگار از ژورنالیزمی است که مناسبات حاکم بر آن قبل از شایسته سالاری متکی بر تبارگرائی و قبیله سالاری و باندبازی است. مناسباتی که بدلیل فقد اصالت به سرعت در مقابل دیوار سخت و تلخ واقعیت رنگ می بازد و بینندگان را با چهره بدون روتوش چنان تشخص های دروغینی مواجه می نماید که با دیدن نخستین تانک ارتش مصر در میدان التحریر فراموش می کند ایشان در مقام گزارشگر در آن مکان مقابل دوربین قرار گرفته و با صداقت توام با لکنتی هراسناک سه بار فریاد می زند:
تااانک تااانک تااانک!!!
وحشتی که بنا به دلائل قابل فهم و روان پژوهی نباید و نمی توان متوحش اش را بابت آن شماتت کرد و مدیریت بی بی سی نیز ظاهراً عطف به چنین وقوفی بود که بلافاصله «مهرداد فرهمند» را از لبنان جایگزین ایشان در میدان التحریر کرد و به ایشان راحت باش داد تا به هتل بازگردد و از همانجا گزارش های خود را ارسال کرده و روز بعد نیز بسرعت «مصر را» و با چند روز فاصله «اسرائیل مملو از خبر در خلال تظاهرات معترضین را» بنفع واشنگتن ترک کرد و «فرهمند» منفرداً مسئولیت پرارزش «خبررسانی میدانی از یک جنبش پراهمیت در خاورمیانه» را عهده دار شد.
چنان لُغاز خوانی هائی یادآور موشک باران تهران توسط ارتش صدام در سال های آخر جنگ بود که کسر بزرگی از تهرانی ها برای مصون ماندن از موشک های ارسالی صدام! تهران را به اتفاق خانواده ترک کردند و در این میانه رند ظاهر الصلاحی برخلاف ادعاهای قبلی وقتی توسط دوستان مورد پرسش قرار گرفت که شما دیگر چرا؟ فرمود:
ما اهل کوفه نیستیم ـ تهرونم وا نمی ایستیم!!!
البته نمی توان و نباید مردمان را بدلیل فقد روحیه یا عجز و خائفی مورد شماتت قرار داد اما می توان مدیریت یک رسانه را مورد پرسش قرار داد که بنا بر هر دلیل موجه یا ناموجه ای که تصمیم به انتقال یکی از کارمندانش از میانه یک حوزه خبری پر اهمیت گرفته اند اما چرا چنان حوزه مهم و پر اهمیتی را بدون جایگزین به حال خود رها کرده است؟!
۵ نظر:
جانا سخن از زیان ما می گوئی
بیا تا برایتان از مناسبات رفیق سالاری و پارتی بازی بی بی سی تعریف کنم که چطور سر خیلی ها را شیره مالیدند از جمله من را که بیائید با پر کردن فرم استخدام و فلان و فلان در بی بی سی استخدام بشید غافل از اینکه از قبل تیم شوم رو با مشاورت تیم سه نفره ... بسته بودن و همه کادر بی بی سی رو با توصیه و رفیق بازی این سه نفر چیدن و ما را هم یکی دو سالی سر کار گذاشتند
اگر مایل به انتشار باشید حاضرم همه اطلاعاتم را در اختیارتان بگذارم
م س
اندکی صبر سحر نزدیک است.
مهم نیست بی بی سی در اسرائیل خبرنگار داشته باشد یا نداشته باشد مهم آن است که اسرائیل که حکم ارباب بی بی سی چیان را دارد چه با حضور خبرنگار بی بی سی و چه در عدم حضورش، به پایان خط رسیده.
این تحقق وعده الهی است
دیده بان
بي بي سي: فضول بردن جهنم گفت هيزمش تره :)
خیر
فضول را بردند جهنم گقت من می ترسم! می شه برگردم واشنگتن!!!
ahsand che javabe !!!ali bod khosheman amad .nemedanestam shokh tab ham hasted
ارسال یک نظر