۱۳۹۲ آبان ۲۸, سه‌شنبه

پرنده های قفسی!!!


پرنده های قفسی را می توان اسم مستعار انسانی دانست که در اسارت «شخصیت نحیف البنیه» و زندان «ضعیف النفسی» خود روزمرگی و روزمره گی می کند.
فقد بضاعتی که مانع از آن است تا ایشان بتوانند ضمن احراز هویت و ثبات شخصیت برخوردار از اعتماد بنفس و مسئولیت پذیری جهت ایفای نقش های فردی و اجتماعی خود شوند.
پرنده های قفسی رنجور از فقد چنین لنگر ثباتی «مولویانه» آنی شوند که «چون کشتی بی لنگر کژ می شد و مژ می شد»
صباوت شخصیت و اندیشه سترون ارمغان محتوم و گریز ناپذیری است که «پرندگانی قفسی» را در اضطراب و انفعال و هراس از بی پناهی به صرافت آن می کشاند که:
«هر کی بریزه شاه دونه ـ فکر می کنن خدا شونه»
پرنده های قفسی هم زمان با باور به چنان خدائی و نیاز به مخدر خوش خلسه چنان «خدایگان ـ قهرمانی» در یک دیالکتیک قابل فهم دست به جعل آنتی خدا و شیطان و دیکتاتوری قدر قدرت در جبهه مقابل خدایگان شان می زنند.
چنین دیکتاتوری مخلوق لازم و نیاز حیاتی همان پرنده های قفسی است تا بدآنوسیله با گماردن انگشت تقصیر بر آن جعل خود ساخته، بتوانند همه مسئولیت گریزی و بی عملی و انفعال و جُبن خود را از آن طریق توجیه و استتار کنند.

هیچ نظری موجود نیست: