۱۳۹۲ آبان ۱۶, پنجشنبه

ضرورت تغییر قانون اساسی


عمر 34 ساله جمهوری اسلامی ایران اینک و بخوبی اثبات کرده یک حفره اساسی یا بقول اصحاب رایانه یک «باگ» محوری در ساختار نظام جمهوری ریاستی ایران موجود است.
این باگ چیزی نیست جز آنکه مطابق قانون اساسی یک فرد بتناوب می تواند بخت خود را برای شرکت و موفقیت در انتخابات ریاست جمهوری بدون هیچ محدودیتی بیآزماید تنها مشروط بر آنکه یک حد فاصل 4 ساله بین دو دوره ریاست جمهوریش واقع گردد.
تجربه نشان داده وجود همین فرصت دائمی برای بازگشت به کاخ ریاست جمهوری تا آن اندازه استعداد دارد تا مملکت را در هر کدام از انتخابات ریاست جمهوری مواجه با بحران امنیتی کند.
تمام مجادلات و چالش ها و تقلبات و تخلفات انتخابات ریاست جمهوری سال 84 در کنار تمام شهرآشوبی های سال 88 را بنوعی می توان محصول گربه رقصانی های رئیس جمهور اسبق و حلقه متحدین ایشان برای کسب مجدد کرسی قدرت در ساختمان پاستور تلقی کرد.
16 سال از پایان ریاست جمهوری دور دوم هاشمی گذشت اما شاهد بودیم ایشان و متحدینش هر بار برای بازگشت به قدرت تن به هر رقابت ناسالمی دادند 8 سال از ریاست جمهوری آقای خاتمی گذشت و ناظر آن بودیم که متحدین ایشان هر بار با اتخاذ رویکرد «ناز و نیاز» و در تمنای ترغیب ایشان به حضور در انتخابات مدل به مدل بازی در آوردند و می آورند و استبعادی ندارد سال 96 نیز شاهد همین رقابت های ناسالم و مذموم از جانب احمدی نژاد و منسوبینش برای بازگشت مجدد به ساختمان پاستور باشیم!
همه اینها ریشه در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران دارد که فرصت رئیس جمهور شدن را بصورت دائم برای شهروندان برسمیت شناخته.
ظاهراً و با توجه به همین آسیب ها و هزینه های سنگین و نامتعارف و ناصواب در رقابت های ناسالم انتخابات ریاست جمهوری ایران مناسب باشد تا به دستور رهبری عالیه نظام برای مرتفع کردن این «باگ» یک بار دیگر قانون اساسی ایران مورد بازبینی و اصلاح قرار گیرد و در این میان از تجربه نظام ریاستی آمریکا بهره ببرند که در آن یک فرد تحت هر شرایطی تنها اجازه دارد برای دو دوره منتخب مردم در کاخ ریاست جمهوری شود.
این بمعنای تضمین صد در صدی سلامت انتخابات و رقابت اصحاب قدرت نیست اما با درصد بالائی مانع از بروز شرارت ها و رقابت ها و شیطنت های مسبوق به سابقه باندهای قدرت در منظومه قدرت می شود.

۲ نظر:

ایرانی گفت...

سلام آقای سجادی
دوست دارم نظرتان را درباره این مطلب بدانم

حماقتی به نامِ تسخیرِ سفارتِ امریکا!
https://plus.google.com/103967252315906041297/posts/c2mT4GsgTXX

داریوش سجّادی گفت...

حسب الامر مطلب را مطالعه کردم. فاقد عمق تحلیلی بود و بیشتر به انشائی عوامانه تنه می زد