۱۳۹۳ خرداد ۱۷, شنبه

مقاله های سر درختی!


بعد از پست اخیرم (باز هم بی اخلاقی ـ http://on.fb.me/1o0M6wq) که ناظر بر گله از رُبایش یکی از مقالاتم (آدم فروش) توسط سایت صراط نیوز بود. مشاهده کردم روزنامه «وطن امروز» منسوب به اصولگرایان نیز مقاله «آدم فروش» را در شماره روز شنبه 17 خردادش منتشر کرده و البته برخلاف سایت «صرط» امانتدارانه مطلب را با اسم و عکس و حفظ محتوا در صفحه نخست خود قرار داده.

نکته حاشیه ای آنکه ملاحظه کردم بعد از انتشار «آدم فروش» در وطن امروز آقائی بنام «کیوان ابراهیمی» در گوگل پلاس ضمن آنکه به روزنامه و مقاله مزبور لینک کرده ذیل آن نوشته اند:
«داریوش سجادی؛ از مقاله نویسی در روزنامه های زنجیره ای اصلاحات تا نوشتن برای وطن امروز ؛ گاهی آمریکا رفتن وسیله ی عروج می شود!»
حسب اطلاع مشارالیه و دوستان دیگر موظفم توضیحی در مورد تحریرات خود بدهم.
بنده از سال 1999 که مقیم آمریکا شده ام تا سال 88 و خاموش شد شهرآشوبی های بعد از انتخابات، بتناوب مقالات خود را جهت انتشار در روزنامه های اصلاح طلب از آمریکا به تهران ارسال می کردم در عین حال هم زمان با استقرار در آمریکا ضمن راه اندازی سایت و وبلاگ خود مقالات خود را در این دو سامانه و ایضا در سایت «گویا نیوز» منتشر می کردم تا این که «گویا نیوز» توسط مسعود بهنود خریداری شد و بعد از آن مانع از انتشار مطالب بنده در آن سامانه شدند!
علی ایحال بعد از انسداد «گویا نیوز» مطالب خود را بتناوب برای سایت انتخاب در داخل کشور می فرستادم که بعد از شیفت سیاسی این سایت و سُر خوردنش به زمین ریاست مجمع تشخیص مصلحت عملا امکان همکاری با انتخاب نیز مسدود شد.
این در حالی است که بعد از راه اندازی تلویزیون فارسی BBC با درخواست و تقاضای مسئولین این رسانه نیز حسب مورد و با حفظ مواضع انتقادیم همکاری مصاحبه ای یا ارسال مقاله داشتم. اما کار با BBC هم به جای باریک کشید و با انتشار مقالات انتقادی اینجانب در مورد آن عملا توسط BBC نیز بایکوت شدم. این در حالیست که از ابتدا و ضمن گفتگوی تلفنی با مدیریت BBC به ایشان متذکر مقالات و مواضع انتقادی خود نسبت به رسانه تحت امرشان شدم و مدیریت مزبور نیز به صفت ظاهر ابراز داشتند که از انتقادات اینجانب استقبال می کنند اما بعد از مدتی ظاهرا «اور دوز» کرده و ضریب تحمل شان تقلیل یافت!
در انتخابات ریاست جمهوری سال 88 نیز با در خواست مسئولین روزنامه اعتماد ملی و پس از صلاح و مشورت با حاج آقا کروبی مقالات خود را برای این روزنامه از قبل از انتخابات و تا قبل از توقیف آن ارسال و منتشر می کردم.
علی ایحال بعد از ماجراهای سال 88 و با بمبی که شهرآشوبان و غوغائیان سبز زیر موجودیت و تمامیت جنبش اصلاح طلبی منفجر کردند و این عقبه را با قوت و قدرت «رُمباندند» از آن تاریخ به بعد با تصمیم و اراده خود عزم خود را جزم کردم تا دیگر با هیچ نشریه و روزنامه و سایتی خبری در داخل و خارج از کشور همکاری نکنم و مطالب خود را تنها در وبلاگ و وبسایت و صفحات خود در فیس بوک و گوگل پلاس قرار می دهم اما هم زمان و بدون توجه به جهتگیری و مواضع سیاسی نشریات (جز سایت خودنویس و نیکآهنگ کوثر که دلیلش را پیشتر اینجا آورده ام) این مجوز را به هر سایت و روزنامه و نشریه ای داده ام که در صورت تمایل با اطلاع یا بدون اطلاع بنده و تنها با حفظ محتوا ، مطالب بنده را منتشر کنند.
بر این اساس انتشار مقاله اخیرم (آدم فروش) در روزنامه وطن امروز که آن نیز بدون اطلاع بنده بوده و ایضاً مقالاتی دیگر که شاید در آینده توسط دیگرانی منتشر شود چنین امری برای اینجانب بمثابه میوه های سردرختی است که بیرون از دیوار باغ قرار گرفته و چیدن و خوردنش توسط عابرین بلا اشکال است.
بدیهی است انتشار مطالب اینجانب در هر سامانه و سایت و روزنامه ای مستقل از مواضع و جناح بندی سیاسی آن نشریات و سایت ها می باشد و بنده به تاسی از قسم ثلاثی «امام محمد غزالی» از بعد از اعتکاف و انزوای خود خواسته ام در وبلاگ و صفحات انحصاری ام تصمیم خود را گرفته ام که تا اطلاع ثانوی صرفاً «داریوش سجادی» باشم و صرفاً به سایت و وبلاگ و صفحات خود قناعت داشته باشم!
بقول مرحوم امام:
ما را رها کنید در این رنج بی حساب
با قلبی پاره پاره و با سینه ای کباب
عمری گذشت در غم هجران روی دوست
مرغم درون آتش و ماهی برون ز آب



۲ نظر:

ناشناس گفت...

ZENDEH BASHED ......... razmandeh MOBAREZ, motmaen hastam dr raheh HAGH ghalam bezaned khoda khodash yaretan ast va ghalametan khanjari too SHESHMEH doshman ,,arezoyeh salamati shoma ra az khodavandeh mehrban khastaram ,,ghalametan MOSTADAM PEROOZ BAD hag va haheghat sarvareh mobarezan emam hosen yaretan bashad
ostadeh azezam ,,,khodam ra koshtam ta faesi harf bezanam ,omidvaram jomalat ra dorost ada kardeh basham ...labkhand.>>>>>mersi ke hastid

داریوش سجّادی گفت...

ممنون از لطف تان
جملات تان هم کاملا درست بود هر چند بنده استحقاقش را ندارم