۱۳۹۵ اسفند ۲۹, یکشنبه

رئیس جمهور بهداشتی!


تراکم نامزد در انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم ایران نشانگر سخت بودن گمانه زنی برای یابش کیستی فاتح ساختمان پاستور در ۲۹ اردیسبهشت ۹۶ است .

هر چند بصورت طبیعی می توان متوقع بود تا اصولگرایان برای شکست دادن «رئیس جمهور مستقر» تمام قد و با تمام قوا وارد کارزار انتخابات شوند اما شخصاً بر این باورم متعاقب دو اتفاق مهم اکنون دیگر تجدید ریاست جمهوری حسن روحانی تا ۱۴۰۰ نه تنها محل نگرانی نیست و بلکه می توان از چنین اتفاقی استقبال نیز کرد!

پیش از این و طی دوران رقابت های انتخابات ریاست جمهوری آمریکا بین هیلاری کلینتون و دونالد ترامپ بر این نکته انگشت تاکید گذاشته بودم که:

انتخابات ریاست جمهوری ۹۶ در ایران جای غفلت نیست! در صورت پیروزی کلینتون، ایرانیان در انتخابات ریاست جمهوری باید عطای یک حقوقدان منفعل را به لقایش بخشیده و این بار یک «گلادیاتور» به میدان آورند!
پیروزی هیلاری یعنی روی کار آمدن منسجم ترین و قدرتمند ترین تیم جنگ سالاران در کاخ سفید از منتهی الیه بازها تا افراطی های اسرائیل و نئاندرتال های ریاض و تراست های تسلیحاتی که جملگی در خصومت شان با ایران هم قسم اند! (۱)

اما یک ماه بعد و بدنبال پیروزی ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا متذکر این نکته شدم که با مرتفع شدن «خطر هیلاری» و روی کار آمدن «ترامپ» و عطف به روحیات و خُلقیات و خصوصیات نامتعارف ترامپ این بار ایرانیان موظفند با لحاظ هشیاری و فراست بجای «گلادیاتور» یک «ماتادور» را در اردیبهشت ۹۶ به میدان بفرستند. قدر مسلم مهار این هُلشتاین افسار گسیخته، ماتادوری چالاک و توانمند را می طلبد تا با تبحر و تسلط در میدان بتواند در مقابل آن مهابت متوحشانه، میدان داری و رمه بانی کند.
در همان تاریخ با اذعان به فقد چابکی و فقر دلیری توام با تیزپائی روحانی برای مهار همآوردی ترامپ ،مشارالیه را با وام گیری از استعاره «حسن مدرس» شمشیر مُرصعی وصف کردم که به کار مراسم بزم و سلام می آید در حالی که مملکت در آوردگاه ۹۶ محتاج شمشیری بُرّنده و فولادی است. (۲)

همه این معادلات تا ۱۹ دی ماه گذشته دلالت قهری و منطقی داشت اما با فقدان غیر منتظره هاشمی رفسنجانی صورت قضیه انتخابات ریاست جمهوری ۹۶ ایران نیز تغییر مبنائی یافت.

فوت هاشمی رفسنجانی از یک سو در کنار چالش های ترامپ و هیئت حاکمه جدید در کاخ سفید با رقبای قدرتمند داخلیش در آمریکا منجر به دو اتفاق میمون بنفع امنیت سیاسی و نظامی ایران شد. دو عاملی که بشکل مستقیم انتخابات ریاست جمهوری ایران و آینده تحولات سیاسی ایران را تحت الشعاع خود قرار می دهد.

ـ نخست آنکه اختلافات ترامپ با کلونی جهانگرایان متصل به کلوب قدرت و ثروت در آمریکا تا آن اندازه واشنگتن را درگیر مسائل داخلی خود کرده و می کند که عملا و برای نخستین بار طی ۳۸ سال گذشته جمهوری اسلامی ایران از این اقبال برخوردار شده تا در غیبت ناخواسته آمریکائی ها بتوانند انتخاباتی سالم تر و بهداشتی تر در نبود طرف آمریکائی برگزار کنند.

«انتخابات ۲۹ اردیبهشت ۹۶ نخستین انتخابات در سطح ریاست جمهوری در ایران است که در آن کلونی «عملگرایان ایرانی تحت پیوند با جهانگرایان آمریکائی» خالی از پشتوانه شده اند. پیروزی دونالد ترامپ که بیرون از مناسبات قدرت موجود در حد فاصل جهانگرایان «دمکرات و جمهوریخواه» اتفاق افتاد استثنائی است که برای نخستین بار در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا بوقوع پیوست. همین بدعت است که تداول قدرت در آمریکا را دچار فترت کرده و از جوار همین فترت است که عملگرایان ایرانی در داخل ایران این بار و در انتخابات ریاست جمهوری پیش رو احساس یتیمی می کنند. خصوصا آنکه عملگرایان مزبور در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا بی مبالاتانه و ناشیگرانه و با این برآورد که «هیلاری» پیروز انتخابات است همه تخم مرغ های خود را در سبد این نماینده شاخص جهانگرایان پول سالار گذاشتند. علی ایحال فترت پیش آمده در پروسه تداول قدرت در کاخ سفید می تواند خبر خوشی برای دمکراسی نوپای جمهوری اسلامی باشد تا این بار بازیگران سیاسی و بالتبع صاحبان رای در ایران بتوانند شاهد انتخاباتی شاداب تر و سالم تر در نبود مدیریت ها و حمایت ها و خاصه خرجی های نامحسوس و از راه دور کلوب قدرت آمریکائیان جهانگرا بنفع سمپات های خود در انتخابات ریاست جمهوری پیش رو در ایران باشند. (۳)

ـ دومین فاکتور موثر و خجسته در برگزاری انتخاباتی سالم و مُلکداری کم حاشیه بعد از انتخابات، محروم شدن مافیای آریستوکراسی فاسد و رشد یافته از جوار سیاست های گشاده دستانه دوران سازندگی از پدر خوانده قدرتمندشان در مجمع تشخیص مصلحت نظام است.

قدر مسلم آن است که رابطه هاشمی رفسنجانی با حسن روحانی رابطه ای متضایف بود و اکنون با شکسته شدن این رابطه «روحانی» به عنصری بی خطر و قابل مهار و مدیریت شوندگی مُبدل شده است.

به اقتفای شان مالکانه ای که مرحوم هاشمی برای خود با انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی و ایضا ایران قائل بود و به همان اعتبار بر خود فرض می دانست تا محوریت خود را بر جمیع فرآیندهای تصمیم گیری و سیاست گذاری مرتبط با ایران تحمیل نمایند؛ اکنون و در نبود ایشان می توان «ایران بدون هاشمی» را ایرانی بالنسبه آرام و قابل انسجام توقع کرد هم چنان که «روحانی بدون هاشمی» را نیز اینک می توان روحانی بدون خطر و قابل مدیریت در گاردریل انقلاب اسلامی لگام کرد.

واقعیت غیر قابل انکار آن است که زیست سیاسی و شخصیت سیاسی و حیثیت سیاسی «حسن روحانی» و نسبت این ۳ ساحت روحانی با موجودیتی و تمامیتی بنام «اکبر هاشمی رفسنجانی» استوار بر نسبتی «رمورآئی» بود.

همان طور که پیش تر در مقاله «شام آخر» آمده بود:

رمورآ (Remora) در زیست شناسی دریائی به گونه ای از ماهیان اطلاق می شود که حیاتی مع الواسطه دارند. به عبارتی دیگر این آبزی مانائی و بقای خود را از طریق چسبیدن و زیستن ذیل اقتدار و تمتع از شکار «کوسه ماهیان» تضمین کرده و بدینوسیله و بسهولت خود را از سواری رایگان در کنار تغذیه رایگان برخوردار می کنند! نسبت روحانی با هاشمی رفسنجانی نیز استوار بر چنین استوائی بود که اینک و در نبود غافلگیرانه ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام تبعات اجتناب ناپذیر چنین خلائی خواه نا خواه گریبانگیر «روحانی» خواهد شد. (۴)

این امر بدآن معنا است که بعد از مرتفع شدن «خطر هیلاری» و رغم ابتلای کاخ سفید به «دردسر ترامپ» و متعاقب مبتلا شدن جمهوری اسلامی به «مرحوم هاشمی» اکنون جامعه سیاسی ایران نه نیازمند گلادیاتوری توانمند برای همآوردی با جنگ سالاران آمریکائی است و نه آنکه محتاج ماتادوری چالاک بمنظور مهار خیره سری های ترامپ است و در نبود هاشمی رفسنجانی و نبود هژمونی آمریکائی اینک حسن روحانی به «ریگلیتوری Regulator» قابل مهار مُبدل شده که می توان ایشان و اجتهاد های من درآوردی ایشان در برابر نص انقلاب اسلامی را با سهولت تحت تنظیم و کنترل شوندگی بهداشتی قرار داد.

هر چند این واقعیت نافی این نیز نمی تواند باشد تا حاملان انقلاب اسلامی اگر توانش را داشته باشند نماینده قابل وثوقی در تراز انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی را از میانه حاملان و باورمندان به آرمان ها و اهداف عالیه انقلاب اسلامی، جایگزین حسن روحانی کنند.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

۱ـ الهه جنگ
۲ـ ماتادور
۳ـ مقاله دبل عین
۴ـ مقاله شام آخر
ـ چه باید کرد؟

۵ نظر:

ناشناس گفت...

جناب سجادی، یک سوال؟
تحلیلتان معطوف به اوضاع خارجه بود، اما اوضاع داخله را چه می گویید؟ وضع نابسامان اقتصاد و معیشت تسمه از گرده ی مردم کشیده است و دولت معتدله نیز همه چیز را گل و بلبل نشان میدهد.
مردم در این تحلیلها کجا هستند؟؟؟

داریوش سجّادی گفت...

چشم. ان شاء الله طی یک مقاله مستقل به این موضوع نیز خواهم پرداخت

ناشناس گفت...

حاملان انقلاب اسلامی حداکثر بینش و بضاعتشون رو سال 84 تا 92 نشون دادند

ناشناس گفت...

امیدواریم شعاررئیس جمهورآینده این باشد : (جنس) ایرانی بخر،ایرانی استخدام کن !
اما بد نیست دررابطه با نوروزهم اظهارنظری بفرمائید. مخصوصا" برای ایرانیان مقیم خارج ازکشورکه نوروز را بیش از مطرح کردن هویت ایرانی خود ، فرصت مناسبی برای مبارزه با هویت اسلامی ایران میدانند ! حتی برخی معتقدند دعای تحویل سال و قرار دادن قرآن کنارهفت سین معنا ندارد !

ناشناس گفت...

ایرانیان را با تخم تازیان سر سازگاری نیست.