۱۳۹۵ اسفند ۱۵, یکشنبه

آفات دمکراسی!




دمکراسی در کنار وجوه مثبت اش از رْویه ها و سویه ها و رَویٔه های مذمومی نیز برخوردار است که بازگشت به استعداد رای رُبائی از مسیر عوام فریبی در این ساز و کار مردم سالارانه دارد.

همین استعداد در نظام های دمکراتیک است که موسم انتخابات را نزد طراران آرا به فصل بره کُشان عوام فریبی و عوام فریبان مُبدل می کند. بدین منوال در ایران نیز امر دور از انتظاری نیست تا بصورت تبعی با نزدیک شدن به فصل انتخابات ریاست جمهوری بتوان بالمرة ناظر بالا گرفتن ادبیات عوام فریبانه در گویش ها و پویش های نامزدهای انتخابات بود. امری که شاید بتوان رِنْجی از آن عوام فریبی را به اعتبار ذاتیات دمکراسی، رواداری کرد اما ناروائی غیر قابل اغماض آنجائی است که رئیس جمهور مستقر در کسوت روحانیت و خلعت رُهبانیت و برخلاف شأنیت، گوی سبقت را در این ماراتن عوامیت رُبوده و بی حزمانه گوسپند اخلاق را فدیه جاه جوئی در خُوَرنَق حُکام کند!

این که چهار سال پیش حسن روحانی در اولین نطق انتخاباتی خود در میتینگ حزب اعتدال و توسعه از منتهی الیه عوام فریبی و تئاتر گونه اظهار داشت:

«سلام من به ایرانی که چهره اش مدتی است غبار آلود است. سلام من به اسلام و انقلابی که عده ای از نام آن سوء استفاده کرده اند ... سلام بر پیر قد خمیده ای که نامش را نمی دانم. وقتی از او سوال می کنم می گوید، نام من آزادی است»!

چنین شاذیاتی همان قدر عوام فریبی بود که امروز و در تئاتری دیگر و تصنعی بیشتر همین «روحانی» می فرمایند:

«آن دورانی که زن فقط آشپزی و بچه داری می کرد سپری شده است ... نمی توان وظایف زنان را تنها به درون خانه منحصر کرد.آیا خداوند همه عالم را برای مردها و تنها یک آشپزخانه سه در چهار را برای زن ها آفریده است. معلوم است که این حرف غلط است. عده‌ای هستند که باید در برخی از مسائل مقداری از حالت سنتی چند قرن پیش خارج شوند و اگر خارج نشوند، زن‌های ما آنها را به زور خارج می‌کنند»

خیر جناب رئیس جمهور!

قواره چنین قواله های مصنوعی بر قامت ناراست تان زار می زند وقتی ماترک همسر محترمه خودتان از همه دنیا تنها یک آشپزخانه سه در چهار در اندرونی تان است!

خیر جناب رئیس جمهور!

زن ستائی آنی نیست که حضرتعالی به غلط از آن آشپزخانه ستیزی مراد می کنید.

متاسفانه این فرهنگ «انسان ابزار تولید» بود که از دل مناسبات سرمایه سالارانه و بمنظور تامین کادر کارورزشان «زنان» را با فریب «زن شاغل به کار در بیرون از خانه یعنی تشخص» و «زن شاغل در منزل و دلبسته به امور خانواده یعنی تحجر» توانست و توانسته از بخش کلانی از زنان شاغل با فریب «شما اکنون متشخص و امروزی و مدرن و کارآمد و مفید و آلامد هستید» سواری بگیرد!

بیرون از چنین فریب الوانی نمی توان در این واقعیت تردید داشت زنی که از کار در خانه و آشپزی و مهرورزی و مصاحبت و مجالست با فرزندانش لذت نمی برد مطمئناً از فهم فلسفه ازدواج و عاشقانه زیستن در کنار اعضاء خانواده اش عاری مانده. قدر مسلم چنانچه یک زن با درک درستی از زندگی زناشوئی تن به ازدواج با همسر مطلوب خود می دهد آنگاه بزرگ ترین لذت اش آن لحظاتی است که اعضاء خانواده اش کنار میز غذا زحمت طباخی وی را با شوق و ولع و به لذت می بلعند! چنین زنی از لحظه لحظه بودن در کنار فرزند و فرزندانش در منزل و دیدن روئیدن و بالیدن ایشان می روید و می بالد. این نهایت تنگ نظری و بدفهمی از امر ازدواج است. اگر زنی از کار در خانه و تشریک مساعی برای تامین امنیت روحی ـ روانی فرزندانش و تمهید بهداشت اخلاقی محیط خانه بمنظور پرورش فرزندانی سالم و صالح بهره و لذت نمی برد چنین زنانی اساساً از ابتدا مرتکب اشتباه شده اند که بدون درک و فهم صحیح از رسالت و حظ همسری و لذت مادری تن به ازدواج داده اند.
اشتغال زنان در خارج از منزل بمعنای محروم کردن فرزندان از آغوش گرم و پرمحبت مادری است که فرزندان در تمام سالها و ایام و لحظاتی که برای رشد روحی و شخصیتی و عاطفی شان تشنه حضور گرم و صمیمانه و مهربان ایشان بوده اند از این نعمت و فرصت بی بهره مانده اند.

این واقعیت تلخ حاکم بر عموم مادرانی است که اشتغال به غلط «تشخص معنا شده» در مشاغلی غیر ضرور در موسسات و نهاد ها و ادارات را بر بودن و ماندن در کنار فرزند و به نظاره نشستن و لذت بردن از روئیدن و بالیدن فرزندان شان، ارجح بدانند.
قدر مسلم آن است که برای زنان، کسب هیچ مسئولیت و درخشش اجتماعی، با از دست دادن فرصت های لذت با فرزند بودن و پا به پای ایشان زندگی کردن و با ایشان خاطره ساختن و از رویت شعف و شادی و بازی و رشد و رویش ایشان و مشارکت در روند این رشد و تربیت و پرورش فیزیکی و روحی و روانی و اخلاقی و عاطفی ایشان حظ و بهره بردن، قابل قیاس نیست.
این بمعنای آن نیست تا به بهانه «حظ مادری» بتوان زنان را از فرصت درخشیدن و بالیدن در مسئولیت های اجتماعی مناسب با طبع و استعدادشان محروم کرد و قطعا می بایست با تمهید حظ دو جانبه «مسئولیت مادری» و «مسئولیت اجتماعی» جایگاه و شان زنان را بشکلی مرضی الطرفین استعلا بخشید.

محل نزاع آنجائی است که رئیس جمهور کشوری اسلامی در شهوت رای رُبائی و از موضع شبه روشنفکری و مدرن نمائی «زن در قامت ابزار» را با فورمت مزورانه «زن در ساحت اوتاد» بزک و تحمیق کند!

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

زیست غافلانه



هیچ نظری موجود نیست: