۱۳۹۶ مرداد ۱۳, جمعه

از قیصر تا شهرزاد!


ژانرهای سینمائی و اقبال ادواری و ماکزیممی شهروندان یک کشور به ژانری منحصر بفرد در صنعت فیلم و سینما نوعا می تواند نبض و رویکردهای زیر پوستی یک جامعه را نشانه گذاری و اکسیمتری کند.

وقتی کودتای ۲۸ مرداد ۳۲ توانست با محوریت اجامر و فاسقینی نظیر شعبون بی مخ و پری بلنده، اشرف چهار چشم و مهین بچه‌ باز، عصمت بابلی و برادران هفت كچلون، حسن انجیری، امیر موبور، مصطفی زاغی و رضا جگركی سلطه رژیم پهلوی را در ایران بازتولید کند طبیعی بود تا سینمای وابسته به رژیم نیز از فردای کودتا دائر مدار سینمای لات مسلکانه و کلاه مخملی شود، که شد!

همانطور که از فردای سرکوب قیام ۱۵ خرداد ۴۲ و متعاقب شکست چریک بازی کمونیست ها در «سیاه کل» در بهمن ۴۹ و بالتبع بسط حُزن اجتماعی و یأس فلسفی در بدنه شهروندی ایران آنگاه چرائی اقبال عمومی به «قیصر» مسعود کیمیائی در قامت یک ژانر قهرمانانه در آن بازه تاریخی امری قابل فهم بود.

قیصر در آن مقطع نیاز عاطفی جامعه ای بود که در فقد بی عملی خود و دلزدگی از حکومت و ناامیدی به ساز و کارهای قانونی برای احقاق حقوق مشروع شان به استقبال قهرمانی می رفتند که یک تنه و بی توجه به ساز و کار قانون به خونخواهی و مبارزه با «کریم آب مَنٰگُل» های زمانه می رود.

اساسا سینمای دهه پنجاه ایران با شاخص های نظیر «یاران» «بوی گندم» و «ماهی ها در خاک می میرند» با کوشش کارگردانی نظیر محمد دلجو و امیر مجاهد و «فریاد زیر آب» سیروس الوند جملگی برون ریخت وضعیت آنومی و نا بهنجار جامعه ای را نمایندگی و پرتوآمائی می کردند که در برزخ هویت سهم خود را از حق مشروع زندگی، فریاد و دادخواهی می کردند.

اکنون و اینک نیز اقبال بدنه ماکزیممی شهروندان به ژانرهای عاشقانه نظیر «شهرزاد» در ایران دهه ۹۰ موید یک نارسائی عمیق اجتماعی ناشی از مفصل بندی های نالازم جنسیتی است که منجر به بدخیمی مناسبات جنسیتی در ایران شده.


شهرزاد و نیل به ژانرهای عاشقانه نظیر شهرزاد شاخص قابل وثوقی است از یک التهاب و کشش متراکم شده نزد جماعتی که سهم مشروع شان از یک «نیاز طبیعی» مبدل به یک «آز غیر طبیعی» شده و بالتبع و از جوار آن نامتعارفی، عشق در چنین فضائی در مضیق ترین رویکرد مفهوم از یک «نیاز رُمانتیک» مًبدل به یک «آز اروتیک» خواهد شد.

امری که به شهادت آمارهای گسترده از تجاوزات و فساد های اخلاقی اکنون و به قوت محقق شده.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
تفصیل در زگیل لیلی ـ

۱ نظر:

ناشناس گفت...

تمایل آقایان به تماشای سریال "محبوب" شهرزاد صرفا به تمنای ایشان جهت نمودن هنرپیشه نقش اول آن سریال برمی گردد و بس، امری که البته اگر آن هنرپیشه "عزیز و دوست داشتنی" به غریزه خود رجوع نماید بی شک بدان پی می برد....اما خوب برای حفظ آبرو چاره ای ندارد جز اینکه آنرا به دروغ به حساب علاقه مردم به هنر و هنرمند بگذارد!
به گمانم شما هم می خواستید همین را بگویید داریوش خان، منتهی با بیانی ژورنالیستی.