۱۴۰۰ اردیبهشت ۵, یکشنبه

رقص شیاطین!


 

در فضای پر از فتنه و هوچی‌گری و شاذگوئی مخالفان نحیف‌السواد، دفاع کردن از انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی از سخت‌ترین کارها و دشوارترین امور است. این سختی ناشی از آنست که فهم چیستی انقلاب اسلامی و بررسی کارنامه جمهوری اسلامی سطح بالائی از سواد سیاسی و عمق معرفت اندیشانه و درکی عمیق و فهم و شعوری آکادمیک را می‌طلبد.

از سوی دیگر زاوال اندیشه و سطح نازل سواد سیاسی مخالفان نیز موید فتور و افول اپوزیسیون حکومت در ایران است.

جدیدترین نمونه از چنین نحافتی اظهارات اخیر فائزه هاشمی است که طی مصاحبه‌ای گفته:

من دوست داشتم ترامپ درانتخابات پیروز می‌شد تا فشارهای ناشی از تحریم‌های اقتصادی بر ایران بیشتر می‌شد.

فائزه در حالی در ماتم شکست قاتل «سردار سُلیمانی» در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا غمباد گرفته که پیش‌تر همزاد او «مسیح علینژاد» نیز ضمن پایکوبی در شهادت «سردار» طی مقاله‌ای در «نشنال اینترست» با ترغیب ترامپ جهت حفظ تحریم‌های اقتصادی علیه ایرانیان نوشت: ویروس کرونا نباید مانع پایان دادن به تحریم اقتصادی علیه ایران شود(!)




متاسفانه «جهل توام با غیظ» کار مخالفان را به جائی رسانده که برای تحصیل منویات نامشروع‌شان، عسرت مردم ایران را از دولت آمریکا التماس می‌کنند.

همین فائزه در ادامه شاذگوئی هایش گفته:

ما از قبل از انقلاب در منزل آهنگ‌های گوگوش و هایده را گوش می‌کردیم(!)

پیش از این نیز «زهرا اشراقی» همزاد دیگر «فائزه» سال ۸۲ طی مصاحبه با روزنامه آمریکایی «نیویورک تایمز» مشابه فائزه گفت: من در خونه ترانه‌های گوگوش رو می‌خونم و گوش می‌دم و می‌رقصم!

این در حالی است که تا دهه ۷۰ و ذیل قدرت و زمامداری «پدر فائزه» جوانان سکولار کشور به جرم شنیدن ترانه‌های همین دو نفر تادیب و تنبیه می‌شدند و در عین حال آقازاده‌ها چون به خلوت می‌رفتند آن کار دیگر می‌کردند!

فائزه مزبور به نمایندگی از همان اقشار نحیف‌السوادی که شعار «سوریه را رها کن ـ فکری به حال ما کن» را وارد ترمینولوژی سیاسی ایران کردند در مصاحبه دیگری گفته:

نتیجه عملکرد آقای سُلیمانی به عنوان سیاست مقاومت چه بوده است؟ چه مسیری برای توسعه ایران گشوده است؟

چنین شاذیاتی موید سخت بودن دفاع از جمهوری اسلامی است که مدعیان نمی‌فهمند «سردار» رئیس جمهور کشور نبود تا دغدغه شیوه‌های توسعه اقتصادی کشور را داشته باشد و همه زحمات سردار ذیل شرح وظایف‌اش در قوای مسلحه و تامین امنیت و توسعه عمق استراتژیک کشور تعریف و عملیاتی شده بود.

فائزه در همان مصاحبه مخالفت پدرش با ماموریت سردار در سوریه را شاخص اصلحیت «بابا» در مُلکداری تلقی کرده! این در حالی است که تشییع پیکر میلیونی و ایران شمول «سردار» در کنار تشیع پیکر «هاشمی رفسنجانی» مهم‌ترین شاخص در امضای عملکرد «سردار مقاومت» در قیاس با «سردار سازندگی» است!

آخرین نکته در مصاحبه مزبور آن بود که اساسا آن گفتگو مصاحبه نبود و مصاحبه شونده و مصاحبه کننده به اتفاق سوته‌دلی کرده و حسرت‌داشت های خود را همخوانی و عقده‌گشائی می‌کردند!




#داریوش_سجادی
#فائزه_هاشمی

۱ نظر:

ناشناس گفت...

بنده هم دفاع از تحریمهای اقتصادی آمریکا علیه ایران و ترور قاسم سلیمانی از سوی این کشور را خیانت محض میدانم . اما در مورد استقبال مردم از مراسم تشییع جنازه قاسم سلیمانی . آنچه که با اطمینان کامل میشود گفت ، فقط و فقط بخاطر احساسی بودن ، عاطفی بودن مردم ما و حساسیت شدیدی است که از بعد انقلاب نسبت به آمریکا در ایران پدید آمده و نه چیز دیگر . درست به مانند خوشحالی و رقص و پایکوبی مردم در مسابقات جام جهانی فوتبال 1998 فرانسه که در آن تیم ایران 2 گل به تیم آمریکا زد ! مگر مردم چه شناختی از قاسم سلیمانی داشتند جز دفاع از مرزهای کشور در دوران جنگ با عراق به عنوان یک نظامی ؟ آیا تاثیر قاسم سلیمانی در سیاستهای ایران به اندازه هاشمی رفسنجانی بود ؟ قاسم سلیمانی نه روحانی ، نه سیاستمدار و نه یک دانشمند فیزیکدان بود . نظامی بود به مانند سایر نظامیان همدوره ای خود . به مانند حسن باقری ، تهرانی مقدم و دیگران . اگر قاسم سلیمانی را اسرائیل یا مثلا" سازمان مجاهدین ترور میکرد این چنین استقبالی از تشییع جنازه او نمیشد که فقط بخاطر ترور وی از سوی یک ابر قدرت پر تحرک و البته سلطه جو انجام گرفت .