۱۳۸۸ دی ۲۲, سه‌شنبه

سالگرد بی بی سی


فردا بیست و چهارم دی ماه نخستین سالگرد آغاز به کار تلویزیون فارسی زبان بی بی سی در لندن است. تلویزیونی که طی این یک سال کوشید به لحاظ ساختار و محتوا در اندازه های حرفه ای ظاهر شود و انصافاً تا حد زیادی در تحقق این هدف موفق عمل کرد اما برای من بی بی سی از لحاظ شکل و محتوا حائز اهمیتی دیگر است و آن اینکه این تلویزیون را می توان برجسته ترین نماد و سند جامعه شبه مدرن و روشنفکری غربگرای ایران تلقی کرد

این بمعنای کم لطفی به پرسنل این رسانه که تعدادی از ایشان از دوستان من هم هستند نیست حال بگذریم از اینکه تعدادی از ایشان نیز از دشمنان من هستند!!! به هر حال بنده نیز طی این یک سال با این رسانه به تناوب همکاری در حد انجام مصاحبه داشته ام و شرط ادب حکم می کند به ایشان خسته نباشید بگویم خصوصاً مدیریت بالنسبه موفق صادق صبا در تمشیت امور این رسانه قابل تقدیر است
به هر حال پرسنل این رسانه همه بضاعت خود را جهت توفیق این رسانه به میدان آورده اند و همه بضاعت ایشان همینی است که طی یک سال گذشته عرضه شده و بضاعت کمی هم نیست هر چند در بسیاری از موارد قابل مناقشه است.
البته معتقد بوده و هستم وجود و ظهور برخی از مجریان این رسانه در مقابل دوربین حکم آفت را دارد و بیشترین لطمه را به اعتبار حرفه ای این رسانه می زند همچنانکه وجود تعدادی از برجستگان در مقابل دوربین بی بی سی حکم سرمایه ای برای جامعه رسانه های تصویری را دارد.
دوستانی که با نوشته های من آشنایند می دانند طی سال گذشته با درج 3 مقاله زیر تحقیقاً پرونده تلویزیون صدای آمریکا را نزد خود به عنوان یک رسانه بستم و اساساً آن را نه یک رسانه بلکه تریبونی جهت برون ریخت کینه های مشتی مغرض و کم بنیه از حیث سواد و دانش سیاسی و رسانه ای می دانم .
http://www.sokhan.info/Farsi/Voa2.htm
http://www.sokhan.info/Farsi/Voa.htm
http://www.sokhan.info/Farsi/Nahs.htm
اما بی بی سی نشان داد می توان کماکان امید به رسانه بودن و ماندن آن داشت هر چند مهر دولت بریتانیا بر پبشانی بی بی سی همواره داغ ننگی را بر پیشانی پرسنل ایرانی آن می گذارد و طبعاً ایشان همواره بلاگردان مهر و پول دولت انگلستان بر پیشانی و جیب خود هستند و ملزم به یافتن این سوال که اساساً تحت چه مصلحت و ضرورتی دولت انگلستان تا این اندازه تقبل هزینه و ضرر مادی برای راه اندازی یک رسانه تصویری برای فارسی زبانان کرده؟
من قبلاً گفته ام و اکنون نیز تاکید می کنم دولت بریتانیا به فراست از بی بی سی بنحو احسن و نامحسوس جهت تامین منافع و بلکه مطامع خود بهره برده و می برد و گله ای هم نباید و نمی توان از آن داشت به هر حال رسانه خودش است و محق است هر طور که می تواند از ابزارهای رسانه ای خود بهره ببرد. اما این امر نافی آن نیست که ایرانیان شاغل در بی بی سی از این داغ ننگ رنج نبرند که در رسانه ای اشتغال دارند که ماهیتاً با کشورشان تضاد منافع دارد و صراحتا و بی پروا از طریق بی بی سی بر علیه چهره های ملی و تحولات استقلال طلبانه ملت ایران فعالیت می کند.
اما در مورد اینکه گفتم برای من بی بی سی نماد برجسته ای از جامعه روشنفکری ایران است به این دلیل بود که بی بی سی بوضوح شاخصه های روشنفکری ایران را ناخواسته به تصویر کشیده که مهم ترین آن فقد نوآوری و تقلید سنتی جامعه روشنفکر ایرانی از غرب بدون کمترین ابتکارعمل است.
قرار دادن برنامه ای به نام 60 دقیقه با نامی مشابه در یک شبکه خبری آمریکا والگوبرداری کاملاً یکسان از آن بدون کمترین ابتکار عمل و نوآوری و یا اصرار بدون معنا از الگوبرداری از نوع گفتمان در رسانه های غربی از طریق با نام کوچک صدا کردن همکاران در بی بی سی، و اصرار بدون معنا بر پوشش غربی بدون آنکه آن پوشش کمترین زمینه فرهنگی با البسه بومی ایران داشته باشد (کت و شلوار و «کراوات این یار همیشه در صحنه روشنفکری ایران» عدم تقید مجریان زن به لحاظ پوشش اسلامی در حالی که تقریباً تمام مجریان زن این رسانه مسلمانند!!!
البته من شخصاً مشکلی با بی حجابی ایشان ندارم اما از زاویه دید اهل فن و نظر تا حدی خنده دار است کسی مسلمان باشد اما مسلمات دینش را لحاظ نکند.
یاد متلک تاریخی ملک حسن پادشاه فقید مراکش افتادم که در بازگشت محمدرضا شاه پهلوی از سفر آمریکا به ایشان در کاخ سلطنتی خود گفت:
شما خیلی جسارت کردید که به عنوان پادشاه یک کشور شیعه در مقابل دوربین تلویزیون ها در کاخ سفید همراه جیمی کارتر گیلاس مشروب سر کشیدید؟!
همین مسئله در بی بی سی یکی از اصلی ترین موازنه های بی طرفی را از سوی کسر قابل توجهی از فارسی زبانان بر هم می زند.
حکایت آن قاضی است که در شکایت یک یهودی از علی ابن ابیطالب هر دو ایشان را به محکمه احضار کرد و با ورود امیرالمومنین قاضی مزبور احترام بیشتری به وی کرد و حضرت از اساس قضاوت وی را زیر سوال برد چرا که گفت تو با احترام بیشتر به من نشان دادی بی طرف نیستی و نمی توانی منصفانه بین ما دو نفر قضاوت کنی!
اکنون و بر همین قیاس فارسی زبانان مقید به آداب اسلام که کسر بزرگ و حداکثری جامعه فارسی زبانان را تشکیل می دهند طبیعتاً وقتی می بینند کادر مقابل دوربین این رسانه علی رغم مسلمان بودن با عدم لحاظ تقیدات و مسلمات دینی به زعم ایشان به بدیهی ترین مسلمات دینی مسلمانان بی احترامی می کنند طبعاً از همان ابتدا به این رسانه به عنوان رسانه ای منصف یا بی غرض اعتماد نخواهند کرد. و این یعنی از دست دادن کسر بزرگی از مخاطب.
نکته دیگر در این رسانه:

«رنج ناتوانی از نقد کردن سرمایه اجتماعی برای مجریان این رسانه است»
به هر حال در هر حرفه ای، اصلی ترین بروز و ظهور و بلکه لذت، مواجهه رو در رو با مشتری و حس کردن ایشان و لذت بردن دو جانبه ایشان از عواطف و واکنش های دو جانبه است.
یک قصاب یک مکانیک یک بقال یک استاد یک کارمند بانک هر چند در ازای خدماتش حقوق یا درآمدی دارد اما در کنار این دو، لذت ذهنی مهم تر است و آن اینکه بتوانند هر روز در ارائه خدمات شان رضایت یا عدم رضایت مشتری را بصورت مستقیم و رو در رو حس کنند.
این توفیقی است که بی بی سی از آن محروم مانده و با توجه به تحولات بعد از انتخابات ایران و برخی تندروی های این رسانه قهراً مجریان این رسانه تا آینده ای نامعلوم از سفر به ایران محروم شده اند و این بمعنای آن است که ایشان لااقل تا بلندمدت نخواهند توانست سرمایه اجتماعی مکتسبه خود در مقابل دوربین بی بی سی را از طریق مواجهه رو در رو با هم وطنانشان در ایران نقد کنند یا بسنجند.
هر چند بی بی سی اگر تندروی هم نمی کرد به هر حال کم و زیاد نباید و نمی توانست چشم امیدی به همکاری یا همدلی مسئولین در ایران با خود داشته باشد.

یک انتقاد جدی به بی بی سی برنامه نوبت شما بوده که از دو ناحیه رنج می برد.
نخست اتکای بر مجریان جوانی که عموماً ناتوان از حفظ و عدم دخالت گرایشات شخصی خود در اجرای برنامه هستند و بارها و بتناوب و قهری و ناخواسته منویات و گرایشات خود را به له یا علیه مراجعین تلفنی یا وب کمی !!! اعمال کرده و می کنند.
حتی چندی پیش وقتی یکی از مجریان این برنامه در حال صحبت با فردی بود که از طریق تلفن مدعی شد در روز عاشورا علناً منسوبین سبزها در تهران را دیده که کف و سوت می زدند صدائی در پس زمینه برنامه از استودیوی بی بی سی پخش شد که بوضوح گفت:دروغ می گه!!!
مشکل دوم و بنیادی این برنامه بلاموضوع بودنش برای پخش است!
شخصاً یک بار در همین برنامه با حضور صادق صبا بنوعی این مطلب را مطرح کردم و آن اینکه سیاست امری تخصصی و بلکه فوق تخصصی است و یک رسانه سیاسی نیز دو رسالت را بصورت توامان بر عهده دارد:
اطلاع رسانی و تحلیل.
اطلاع رسانی باید از منابع کاملاً موثق صورت گیرد و تحلیل نیز باید مبتنی بر داده های تخصصی و متکی بر متخصصین مجرب این حرفه باشد.
در برنامه نوبت شما هر دو این رسالات نادیده گرفته می شود آن هم از این طریق که تریبون یک رسانه بین المللی بصورت زنده در اختیار عوام غیرکارشناس قرار می گیرد که بارها مشاهده شده از این تریبون «زنده» و جهانی اقدام به انتشار اخبار غلط و نامعتبر می کنند ولو آنکه مجری برنامه هم متذکر شود این اخبار مورد تائید بی بی سی نیست.
این بمثابه آن می ماند که فردی لیوانی سم را در منبع آب شرب شهر بریزد و ناظر و نگهبان منبع بدون ممانعت به عمل آوردن از این اقدام تنها به این اکتفا کند که من این عمل را تائید نمی کنم!!!
خوب این عدم تائید به چه دردی می خورد ؟ مهم آن است که منبع آب شهر آلوده شده.
به عنوان مثال در همان برنامه به یک مورد که در برنامه نوبت شما اتفاق افتاد اشاره کردم که خانمی از طریق تلفن و بعضاً تریبون «زنده» بی بی سی مدعی شد به چشم خود در خیابان دامپزشکی تهران و در خلال ناآرامی های بعد از انتخابات دیده که یک جوان دانشجو را بسیج گرفته و دست هایش را بسته بود و وقتی آن جوان برای نوشیدن آب به شیر آب رجوع کرده یک بسیجی با قمه در مقابل چشم مردم سرش را گرد تا گرد بریده است!!!
یک فضا سازی کربلائی برای مسموم کردن فضا. خبری که هیچ گاه و توسط هیچکس تائید نشد و هیچ فیلم و عکسی هم از آن بیرون نیآمد آن هم در موقعیتی که در جریان ناآرامی ها از انگشت در بینی کردن طرفین مناقشه هم توسط موبایل به دست ها فیلم و عکس تهیه می شد.
متاسفانه این خبر بر روی آنتن بی بی سی رفت و عملاً برخلاف قوانین رسانه ای جهان که پرهیز از انتشار خبر ناموثق و مهم تر از آن پرهیز از اشاعه و ترویج نفرت و خشونت است بدون تکذیب مجری، آنتن گرفت.
هر چند تکذیب مجری نیز چندان محلی از اعراب بر اساس همان مثال مسموم کردن منبع شرب آب شهر موضوعیت نداشت.
همچنانکه تریبون دادن زنده به عوام در این برنامه و اخذ تحلیل سیاسی از ایشان هم توهین به مخاطب کیفی بی بی سی است و هم تنزل دهنده به شان و وزانت یک رسانه معتبر.
در بخش بررسی روزنامه ها نیز که تقریباً بصورت همیشگی توسط یک روزنامه نگار نشان دار و پرموضع اجرا می شود دریائی از ریزه کاری ها و کم فروشی ها و خاصه خرجی ها به له یا علیه مخاطبان ودوستان و مخالفان مجری قابل مشاهده است که شایسته یک رسانه معتبر نیست و البته به سهم خود بارها موارد متعدد مصادره تریبون یک رسانه معتبر بنفع اغراض شخصی مجری آن برنامه را به دست اندرکاران بی بی سی منتقل کرده ام.
موارد زیاد دیگری در مورد بی بی سی مطمح نظر دارم اما فعلاً تا همین حد قناعت می کنم.
به هر حال به سهم خود نخستین سالگرد آغاز به کار این رسانه تصویری را به همه دست اندرکاران ایرانی آن، تاکید می کنم فقط ایرانی ها و فقط ایرانی های دوست !!! از صمیم قلب تبریک می گویم

البته تاکیدم بر ایرانی ها، برائت از انگلیسی هاست و گرنه زحمات ارزشمند همکاران افغانی و تاجیک نیز در این رسانه قابل تقدیر و ستایش بوده و هست و به ایشان نیز خسته نباشید و تبریک می گویم.
موفق باشید.





۱۷ نظر:

ناشناس گفت...

با کلیات تحلیل شما در مورد "بی بی سی" و "وی او ای فارسی" موافقم (با کمی تعدیل). ذکر چند نکته:
1. "وی او ای فارسی" یک رسانه غیر حرفه ای میباشد که در واقع یک روی دیگر سکه صدا و سیمای جمهوری اسلامی است! هردو رسانه، مخاطب را احمق فرض کرده و سعی میکنند با بمباران تبلیغاتی سنگین و یکطرفه آنچه را که دلشان میخواهد را به خورد مخاطب بدهند. در هر دو رسانه (صدا وسیمای جمهوری اسلامی و "وی او ای فارسی") اکثر تحلیلگران بشدت حب و بغض داشته و بر مبنای حب و بغض خود تحلیل میکنند.
منتها بی بی سی بصورت حرفه ای عمل میکند. شاید برخی فکر کنند که بی بی سی بیشتر از معمول متمایل به اصلاح طلبان است. منتها این چند علت میتواند داشته باشد. یکی اینکه افراد حکومتی در جمهوری اسلامی افتخار مصاحبه را به بی بی سی نمیدهند! و دیگر اینکه فضای رسانه ای رسمی در داخل ایران بقدری یکطرفه و بضرر اصلاحات است که بی بی سی میتواند تا حدی موجب ایجاد توازن شود (البته اگر پارازیت ها بگذارند!). ضمنا تحلیل های برخی تحلیلگران در بی بی سی (مانند آقایان علیرضا نامور حقیقی و احمد سلامتیان) را تحلیلهایی دقیق و بدور از حب و بغض میدانم.

2. اینکه خواسته های دولت انگلیس بطور غیر مستقیم در بی بی سی تجلی پیدا کند، کاملا محتمل بوده و حتی قابل سرزنش نیست. هر کشوری (بجز ایران!) برمبنای منافع ملی اش عمل میکند. (ایران بر اساس ایدئولوژی اش عمل میکند). انگلیس دشمن دائمی ایران نیست. بلکه بدنبال سود خودش میباشد. از نظر کشور انگلیس، ادامه روند فعلی در ایران موجب افزایش ناآرامی در منطقه و حتی تقویت تروریسم میشود. طبیعی است که انگلیس متمایل به ایجاد دموکراسی در ایران باشد (این یک نوع همسو شدن اهداف نهایی غرب با اهداف اصلاح طلبان در ایران است. نه اینکه اصلاح طلبان نوکر غرب شده باشند!).

3. در مورد حجاب مجریان زن بی بی سی با شما موافق نیستم. بنظرم چه حجاب اجباری و چه بی حجابی اجباری در جلوی تلویزیون کاملا بی ارزش و بی محتواست. اگر خانمی که بی حجاب است، بخاطر جلب نظر بینندگان، با حجاب جلوی تلویزیون ظاهر شود نیز بنظرم بسیار بی ارزش و بدور از صداقت میباشد. (قابل ذکر است که صداقت فاکتور کلیدی جدا کننده مومن از منافق میباشد).
اگر حجاب آزاد بود، بنظرم حدود 50 درصد خانمها در تهران ( و سی چهل درصد در دیگر شهرهای بزرگ) بی حجاب میشدند. در ایرانی های مقیم خارج هم بیش از 95 درصد بی حجاب هستند (حتی در امریکا که حجاب کاملا آزاد است). اینکه آیا یک مسلمان دین اسلام را قبول داشته باشد ولی حجاب را رعایت نکند، یک موضوعی بین انسان و خداوند میباشد و من و شما نمیتوانیم عدم رعایت حجاب توسط یک مسلمان را به سخره گرفته و یا حتی در موردش قضاوت کنیم. بعید میدانم هیچکدام از ما بتوانیم ادعا کنیم که معصیتی نکرده ایم (حالا معصیت با هر توجیه و دلیلی که باشد). بی حجابی بهیچ وجه به معنای خروج از دین اسلام نمیباشد.

ارادتمند،
مرتضی

ناشناس گفت...

با اشکالی که به برنامه "نوبت شما" گرفتید، موافق نیستم.
در مکانی که خبرنگار حرفه ای یک رسانه خبری حضور ندارد، چاره ای بجز گرفتن خبر از شاهد عینی وجود ندارد.
بعنوان مثال، همین چند دقیقه قبل شبکه سی ان ان با یک شاهد زنده (غیر خبرنگار) از طریق کامپیوتر (اسکایپ) ارتباط برقرار کرد تا از وی در مورد اخبار مربوط به زلزله هائیتی کسب خبر کند. امیدوارم سی ان ان را به غیرحرفه ای بودن متهم نفرمایید.
در همین سی ان ان (در سایت اینترنتی اش) قسمتی بنام iReport وجود دارد که اخبار را از زبان مردم عادی نقل میکند، و البته در کنار اغلب آنها نوشته که سی ان ان این خبر را تایید نمیکند. همین الان که این مطلب را مینویسم، تلویزیون سی ان ان دارد اخبار iReport را در مورد زلزله هائیتی پخش میکند.
مشکل اصلی اینجاست که تمام خبرنگاران سیاسی خارجی در حوادث اخیر از ایران اخراج شده اند. آیا راه دیگری بجز مراجعه به ژونالیستهای مردمی، شاهدین عینی، تویتر، و یوتیوب وجود دارد؟
البته استدلال مسئولین جمهوری اسلامی هم مانند استدلال شماست. آنها انتظار دارند وقتی به خبرنگار بی بی سی در ایران اجازه کار نمیدهند، هیچ خبر تایید نشده نیز منتشر نشود، و حتما فقط اخبار راست و واقعی و تایید شده که از صدا و سیمای ملی و روزنامه کیهان پخش میشود، همان خبرها از طریق بی بی سی هم پخش شود!!!
اینکه یک شاهد عینی چقدر اخبارش معتبر باشد، بستگی به رشد فرهنگی مردم آن کشور دارد. البته شما نیز صدها و هزاران خبر واقعی که از زبان شاهدین عینی از بی بی سی پخش شده را نادیده گرفته، و فقط یک خبر واضحا دروغ را بزرگنمایی نمودید. بنده این را از تحلیل منصفانه به دور میدانم.
بنظر اینجانب، موضوع ژورنالیستهای مردمی و خبرنگاران غیر حرفه ای بصورت بسیار چشمگیری در چندماهه اخیر در ایران رشد داشته است. بتدریج و با افزایش تجربه این افراد و گرفتن فیدبک از مردم، موارد اشتباه گزارش شده از این خبرنگاران نیز کاهش خواهد یافت.
با تشکر،
مرتضی

داریوش سجّادی گفت...

جناب مرتضی
من نه حجاب اجباری و نه بی حجابی اجباری را همچون شما قبول ندارم
اما یک چیز را متوجه نمی شوم و آن بی حجابی اختیاری زن مسلمان!
ایشان یا مسلمانند یا مسلمان نیستند
اگر مسلمانند خوب مجموعه دین را به عنوان یک پکیج پذیرفته ند که حجاب نیز بخسی از مسلمات آن است
دین که بمثابه سوپرمارکت نیست که با رجوع به آن دلبخواهانه بخش هائی را برداریم و بخش هائی را برنداریم
در مقام تمثیل و تملیح بقول اکبر عبدی در اخراجی ها:
مگه مایوئه! مورده که شنا نمی کنه!!!
برخلاف نظر جنابعالی حجاب امری موجود بین خداوند و زن نیست که تقید یا عدم تقیدش و آثار و تبعات آن منحصر بین این دو باشد بلکه به عنوان یک رفتار در جامعه و نه حریم خصوصی و بمنظور حفظ سلامت جامعه با اتکای بر ژننیک و گرایش سکشوال ذاتی بین زن و مرد تصریح شده.
من نمی دانم تظاهر به اسلام سوپرمارکتی چه اعتباری دارد که عدم ادعای چنین اسلامی بی اعتبارش کند
آیا اشکالی دارد لاقیدان به حجاب از اساس مدعی لادینی باشند تا بدینوسیله مانع از انتقاداتی از این دست نسبت به خود شوند
نه انتساب به دین ورزی دلبخواهانه شهرت و اعتبار و افتخاری به فرد می دهد و نه از اساس منکر چنان دینی و دین ورزی اعتبار و افتخاری را از کسی می ستاند
ابنطور فرد هم با خودش و هم با جامعه اش راحت تر و صادق تر خواهد بود

ناشناس گفت...

آقای سجادی
با سلام مجدد،
ضمن احترام به نظر شما در مورد حجاب، این را عرض میکنم که بنده با نظرات شما در این زمینه موافق نیستم.
فکر کنم در این مورد اشتراک نظر داشته باشیم که من وشما مستقیما به منبع وحی دسترسی نداشته و برای فهم بهتر مسیر هدایت و رضایت خداوند لازم است کتاب (قرآن) و سنت (سخنان و سیره پیامبر اکرم (ص) و معصومین (ع)) را مبنا قرار دهیم. البته برای فهم بهتر از این مبنا، از عقل خود و نظرات کارشناسان نیز کمک میگیریم.
اینکه میفرمایید "حجاب داخل پکیج اسلام است"، اینطور برداشت میشود که اگر اسلام را پذیرفتیم باید حجاب را هم بپذیریم و هم اجرا کنیم. پس طبق نظر شما، اگر کسی حجاب را اجرا نکند (چه در قلبش اسلام و حجاب را قبول داشته باشد و چه قبول نداشته باشد) معنایش این است که این پکیج را با هم نگرفته، پس از دین اسلام خارج است. میشود بفرمایید چه سندی از قرآن و سنت مبنی بر چنین پکیجی دارید؟ اینکه فردی مسلمان بوده و بی حجاب باشد، هیچ احد الناسی نمیتواند ادعا کند که چنین شخصی در دلش نیز حجاب را انکار کرده و اسلام را نیز انکار میکند.
بر طبق آیات و روایات اینطور برداشت میشود که وزن معاصی با یکدیگر مساوی نیستند. مثلا برداشت من از قرآن و روایات این است که گناه دروغ وزن بسیار بسیار سنگین تری از گناه بی حجابی دارد. دروغگویی (و نه بی حجابی)، ویژگی منافقین در قرآن میباشد. در روایات مکرری هم هست که سه ویژگی منافقین دروغگویی، خیانت در امانت، و خلف وعده میباشد. نفاق در نقطه مقابل ایمان قرار دارد.
نکته دیگر: آیا من و شما برای وصل کردن آمده ایم یا برای فصل کردن؟ پیغمبر (ص) طوری با تمام وجود تلاش میکرد که یکنفر را مسلمان کند که انگار جان شریفش را میخواست در این راه بگذارد (لعلک باخع نفسک...)، بعد شما به این راحتی میگویی که هرکس حجاب را رعایت نکند مسلمان نیست و باید همه را با هم انتخاب کند؟ در حالیکه چه بسا چنین شخصی در دلش واقعا علاقمند به خدا باشد. بنده شخصا افراد بی حجابی را دیده ام که برخی اوقات نماز میخوانند و برخی اوقات روزه نیز میگیرند. این یعنی اینکه دین اسلام را پذیرفته اند و حاجات خود را با خداوند در میان میگذارند. حالا با این نحوه برخورد شما، چنین فردی، همان یک مقدار علاقه که به خدا دارد را نیز ممکن است کاهش پیدا کند. آیا این هنر بزرگی است که چنین برخوردی داشته باشیم؟
"نا امیدی از رحمت خدا" جزو بزرگترین گناهان است. اینکه به یک بی حجاب مسلمان بگوییم از دین اسلام خارج شدی و مکررا این را تکرار کنیم، آیا وی را به رحمت خداوند امیدوار کرده ایم یا نا امید؟ چرا سعی میکنیم چهره ای خشک و غیر قابل انعطاف از اسلام به جوانان معرفی کنیم که محبت آنها به اسلام کم بشود؟ درحالیکه من وشما بخوبی میدانیم ایمان از جنس محبت است.
نمیدانم آیت الله امجد (از اساتید ارزشمند اخلاق و از عالمین عامل) را میشناسید یا نه. جملاتی از ایشان میگویم که در این وبسایت موجود است:
http://ostadamjad.blogfa.com
«- آقای طلبه.... حالا یک آدم گنهکار و معصیت کار می بینی خیال می کنی از او بهتری؟ این آدم ممکنه پیش خدا عزیز باشد و دگرگون شود. چند چیز را گفتند مخفیه یکی اولیای خداست ، لذا هیچکس را نباید با نظر حقارت نگاه کرد.
- اينجانب اعتقاد داشتم حتي اين ماركسيست‏هايي كه در دوران انقلاب در تظاهرات شركت مي‏كنند، اگر كشته شوند بعید نيست شهيد باشند
- همه یک نقطه مثبت دارند چیزی که در رأس امور همه آن را قبول دارند مثلاً کلمه ای که مورد قبول همه ادیان و همه دنیا است: آنچه را برای خود نمی پسندی برای دیگران هم نپسند..... بشر فطرت دارد و فطرتش هم به همه حقایق و خوبی ها گرایش دارد. سروکار داشتن با فطرت مردم، بهترین راه است... همینکه او حرفهایش را بزند شما گوش بدهید بهترین کارها است شما واقعاً یک مارکسیست راستگویی را بیاورید من با او رفاقت می کنم و آمادة مصاحبه می شوم اما یک مسلمان دروغگو را نمی توانم.
- به ضرس قاطع می گویم هزاران سال عبادت و اخلاق و نماز شب و ... به یک پف شیطان بند است»
با تشکر،
مرتضی

داریوش سجّادی گفت...

مرتضی خان
از مشارکت فعالتان در این بحث ممنونم
فقط یک توضیح مایلم بدهم و آن اینکه چه کسی گفته بیرون ماندن از دایره مسلمانی بمعنای بیرون ماندن از حلقه بندگی خداست
قطعاً انسان می تواند بدون اسلام نیز بنده خدا و پرستنده خدا باشد
اسلام یکی از راه ها و به نظر من کامل ترین راه های تعبد است اما لزوما تنها راه نیست
گذشته از آنکه شخصاً تقیدی به معصیت و صواب مصطلح در فرهنگ عامه ندارم
واقعاً شما تصور می کنید خداوند محتاج و مضطرب حفظ حجاب زتان است؟
آیا تصور می کنید اگر جمیع زنان عالم یک شبه کشف حجاب کنند ایشان مکدر شده و دایره و نظام خلقتش صدمه می بیند ایضا دروغ
تصور می کنید ایشان بر عرش نشسته و دلنگران دروغگوئی بندگانش است تا از آن طریق به فونداسیون خلقت اش صدمه نخورد
خیر گناه و صواب صرفاً در چارچوب پرهیز و تشویق انسان جهت نظام مند و اخلاق مند کردن مناسبات اجتماعی بین بندگان خداست و الی خداوندکه شخصاً نیازمند صواب بندگانش و غضبناک گناه ایشان نیست و نمی شود
دین مجموعاً آئین نامه ای رفتاری جهت قانونمند کردن و بهینه و اخلاقی کردن کردار و گفتار و ایضاً پندار فردی و اجتماعی انسان هاست
اطاله کلام نکرده و نظر تفصیلی بنده در مورد حجاب را می توانید در آدرس زیر دنبال فرمائید

http://www.sokhan.info/Farsi/Zan.htm
با تشکر

ناشناس گفت...

آقای سجادی،
1. شما بر اساس کدام آیه و یا حدیث معتبری به این نتیجه رسیده اید که هرکس حجاب را رعایت نکند از دایره مسلمانی خارج است؟ این برداشت شخصی شماست که بدون وجود سند معتبری از کتاب و سنت، قابل پذیرش نمیباشد.
2. شما از کجای کامنتهای بنده به این نتیجه رسیدید که من تصور میکنم خدا محتاج و دل نگران حجاب و دروغگویی بندگانش است؟
3. خداوند در قرآن میفرماید "الیه یصعد الکلم الطیب و العمل الصالح یرفعه".
یعنی اگرچه عمل خوب و پرهیز از عمل بد در روابط اجتماعی مفید است، ولی اینکه " گناهان صرفاً برای روابط اجتماعی وضع شده باشند"، مبنای محکم دینی ندارد.
یعنی اینکه جدا از اثرات اجتماعی عمل صالح، تقوا و عمل صالح اثرات شخصی در هر انسانی دارد و موجب تعالی روح انسان و نزدیکی انسان به خداوند میشود. یعنی من وشما نیازمندیم که هرچه بیشتر به ندای فطرت خود پاسخ گفته و عقیده و عمل خود را اصلاح کنیم تا تعالی پیدا کنیم و به خداوند نزدیکتر شویم، نه اینکه خداوند نیازمند باشد.
البته چه در مقام عقیده و چه در مقام عمل، طیفی از صفر تا بی نهایت وجود دارد، و ایمان کامل و عمل کامل از عهده انسان کامل (معصوم (ع)) بر می آید. من و شما بر طبق وسع خود، همت خود، علائق خود، و فاکتورهای دیگر میتوانیم در این مسیر تلاش کنیم. من و شما نه سفید مطلق هستیم و نه سیاه مطلق. بلکه چه در عقیده و چه در عمل، در گوشه ای از این "طیف صفر تا بی نهایت" قرار گرفته ایم. حجاب تنها یکی از هزاران فاکتور مهم میباشد.
چه بسا اگر من وشما به مسلمانی بخاطر بی حجابی اش تهمت بزنیم که "از دین اسلام خارج شده ای"، واقعا بتدریج اثرات منفی در روابط آن شخص با خداوند بگذارد، که قطعا مورد رضایت خداوند نیست.
با تشکر مجدد،
مرتضی

داریوش سجّادی گفت...

جناب مرتضی
من هرگز جسارت نکردم که جنابعالی را قائل به آن بدانم که تصور میکنید خدا محتاج و دل نگران حجاب و دروغگویی بندگانش است؟
این نظر شخصی اینجانب بود که بصورت گزاره ای پرسشی مطرح کردم
در مجموع کماکان نظراتم در مورد حجاب همانی است که آدرس آن را در کامنت قبلی داده ام
باز هم از مشارکت فعال شما در این بحث کمال امتنان را دارم

ناشناس گفت...

آقای سجادی،
بنده نیز انتظار نداشتم که تنها با خواندن چند کامنت از طرف بنده، شما عقیده ای که سالها بر آن پایبند بوده اید در عرض یک ساعت تغییر دهید. برعکس این موضوع در مورد من هم صادق است. قطعا هریک از ما به نظر شخصی خود "حب" داشته و به این راحتی ها و بسرعت (حتی با دلیل و منطق) نظرمان را عوض نمیکنیم.
ولی فکر کنم این مباحثه میتواند نقطه شروعی برای تفکر از منظری دیگر برای هریک از ما باشد.
قطعا خوانندگان احتمالی دیگری که این وبلاگ و نظرات مربوطه را مطالعه میکنند، بدون حب و بغض میتوانند قضاوت بهتری داشته باشند که نظر کدامیک از ما مبنای دینی و عقلی محکمتری دارد، و کدامیک از ما برای اثبات نظراتمان دلایل محکمتری ارائه کردیم.
با تشکر مجدد،
مرتضی

داریوش سجّادی گفت...

با نظر جنابعالی موافقم و اساساً بر همین مبنا بوده که جدال احسن مبدل به یکی از مبانی محکم و عمیق در تفکر شیعه شده
داوری را بر اساس سلائق و گرایشات و منطق خوانندگان واگذار کنیم به ایشان

ناشناس گفت...

با سلام خدمت دوستان
1- بابت مقاله تان متشکرم.

2- جناب سجادی هم صحبتهای شما و هم صحبتهای جناب مرتضی را خواندم. در ظاهر با اینکه با هم مخالفید اما من در کل با هر دویتان موافقم! منظور

جناب مرتضی از حجاب شاید همان خوش حجابی است و منظور شما از بی حجابی ، برهنگی و عریانی و تن نمائی و ویترین بودنه.چرا نداشتن فقط روسری رو

آن هم در کشور انگلیس به بی حجابی تعریف می کنید.کدام یک از مجریان بی بی سی با رفتار یا نوع پوشش خود تحریک کننده به نظر می رسند. شاید این کلمه

در مورد برخی مجریان VOA تعریف می کردید که قبلا کرده اید موافق باشم اما در مورد بی بی سی تا به امروز خیر ، البته این را هم از سیاستشان می دانم ، با

مقاله آسمان سیاه تان هم کاملا موافق بودم چون ضمینه بحث کلا فرق می کند.بیشتر از این هم چیزی نمی توانم بنویسم چون ورود به این سوپر مارکت در حوزه

تخصص بنده نیست و شاید شماها هم نباشد و افراد خاص خود را می طلبد.

3- اشاره کرده اید افراد شاغل در بی بی سی از این داغ ننگ رنج می برند که در رسانه ای اشتغال دارند که ماهیتاً با کشورشان تضاد منافع دارد. تقریبا

موافقم ولی اگر این صحیح باشد چگونه خودتان همان طور که اشاره کرده اید به تناوب با آنها همکاری داشته اید. در صورتی که به هر حال از نیت دولت

انگلستان در راه اندازی این شبکه خبر داده اند. چون حضورتان خواسته یا نا خواسته به نفع رسانه می باشد حتی اگر همین مقاله تان را در آن رسانه بخوانید به

ظاهر افتخاریست برای شبکه ای که از حضور نقادانش هم جلوگیری نمی کند!

باز هم ممنونم
سعید 1800

داریوش سجّادی گفت...

جناب آقای سعید
ضمن تشکر بابت ثبت نقطه نظرتان فقط از آنجا که در قسمتی از پیغام خود سوالی از اینجانب پرسیده اید مبنی بر اینکه:
با توجه به اینکه اشاره کرده اید افراد شاغل در بی بی سی از این داغ ننگ رنج می برند که در رسانه ای اشتغال دارند که ماهیتاً با کشورشان تضاد منافع دارد ... اگر این صحیح باشد چگونه خودتان همان طور که اشاره کرده اید به تناوب با آنها همکاری داشته اید؟
خدمت تان معروض می دارد حق میهمانی سوای از حق میزبانی است. حضور اینجانب در بی بی سی از جنس میهمان است و قطعاً می پذیرید میهمان هیچ تعهدی نسبت به تعهدات ملی یا سیاسی یک رسانه مانند بی بی سی یا هر رسانه ای دیگر ندارد و مهم حرف هائی است که در آنجا می زند
امیدوارم با این توضیح توانسته باشم جتابعالی را قانع کرده باشم

ناشناس گفت...

باربد عسگری: با عرض ادب
من فقط چند نکته را لازم دیدم که برایتان بنویسم:
1- بی بی سی فارسی برای ایرانیان فقط یک تریبون است و فرصتی که بتوانند در سطح گسترده جهانی سخنانی متفاوت از صدا و سیمای ایران و VOA و شبکه های اپوزیسیون را به مخاطبان ارائه دهند. این یک خلاء بزرگ بود که مسالمت جویان ایرانی تریبونی برای اظهارنظر نداشته باشند. اما حالا این فرصت با افت وخیزهایی فراهم شده است. این را همه ما می دانیم و قابل کتمان نیست که دولت بریتانیا به دنبال ترسیم چهره مثبتی از خودش در ذهن ایرانیان است و چه بهتر که این کار را از طریق سرویس دادن به اصلاح طلبان ایران انجام دهد. خوبست ما این را در ذهن مخاطبان جا بیندازیم که با چشم باز تنها به نظرات صاحب نظران ایرانی توجه داشته باشند و جوانب تبلیغاتی انگلیسی ها را در این رسانه جدی نگیرند.
2-عدم نوآوری در بی بی سی را من ناشی از شتابزدگی در برپایی آن می دانم. از همان ابتدای راه اندازی این رسانه من نقطه ضعف های حتی آزاردهنده ای در آن می دیدم که امیدوار بودم به تدریج با انتقادات مخاطبان برطرف شوند. از جمله تکرار چند نوبته تعداد معینی از اخبار بدون هیچ تغییری در محتوای آن. تکرار برنامه های پخش شده قبلی در ساعاتی نامناسب. دادن فرصت کم به افرادی نظیر مسعود بهنود که همیشه در پایان برنامه اش ناچار به حذف مطالبش می شود. عدم تنوع در موسیقی و تیتراژ و استفاده نکردن از امکانات موسیقی و تصویری بنگاه بی بی سی بطور کامل و غیره و ذلک. در مجموع ما یک نوع سردستی کاری و عدم بهره برداری کامل از امکانات و همکاری اشخاص و ترتیب اثر ندادن به انتقادات را در این رسانه شاهد هستیم. ( ادامه دارد )

ناشناس گفت...

قسمت دوم نکات:
3-در مورد حجاب باید بگویم به اعتقاد من اگر ما عصر ایران معاصر خودمان را بطور کامل جمع بندی کنیم و اعتقادات و سنت ها و آزادیخواهی و تجدد را میانگین بگیریم نتیجه چیزی خواهد شد که نه حجاب مطلق و نه بی حجابی مطلق (برهنگی) خواهد بود، که من آن را « متین پوشی » می نامم. از همسر پادشاه اردن شنیدم که گفت:« من مسلمانم و معتقد. اما حجاب را تنها پوشیدگی بدن تا گردن می دانم » چند زن پاکستانی هم که مدتی در همسایگی ما زندگی می کردند (اگرچه سنی بودند) می گفتند: « حجاب تنها پوشاندن بدن تا مچ دست و مچ پا و پوشاندن پایین گردن با یک شال توری است و لازم نیست سر و رویمان را بپوشانیم » ملاحظه می فرمایید که برداشتها از حجاب متفاوت است. اما من از برخی مجریان بی بی سی انتظار دارم اگرچه بی حجاب هستند اما سنگین لباس بپوشند، نه آنگونه که خانم قاضی زاده و دیگران گاه با آستین حلقه ای و لباس نازک هستند و یا یقه دکولته می پوشند و امثال آن. باید فرهنگ و اعتقادات ایرانی را مد نظر قرار دهند و متین بپوشند. مثل همان خانم مجری که در تلویزیون هما حضور داشتند.
4-و درپایان از مسعود بهنود بگویم که به اعتقاد من ایشان اگرچه در دوران جوانی خبرنگار و گزارشگر و روزنامه نگاری بی طرف بودند، اما از زمان اشتغال در مجله آدینه به تدریج جایگاهی شبیه به تئوریسین و نظریه پرداز پیدا کردند و نگاهی از بالا به قضایا می افکنند. آیدین آغداشلو هم اخیرا بی رودربایستی انتقادات محکمی به نوع نگارش و طرز نگاه و مسلک نویسندگی بهنود وارد کرده است. از همان ابتدا هم که آقای بهنود وعده همکاری اش با تلویزیون فارسی بی بی سی را داد من می دانستم که نگاه او مثل نوشته هایش فراتر از تحلیل و خبررسانی مرسوم است و بدون شک عقاید شخصی خودش را هم انعکاس خواهد داد. با اینحال من نیمه پر لیوان را می بینم که شامل نثر خاص و تفکرات بکر و نکته سنجی وخیرخواهی است و تعلق خاطر بی شائبه ای که او به آینده میهن و مردم اش دارد. مثل خود شما.
با احترام
باربد عسگری

داریوش سجّادی گفت...

جناب آقای عسگری
ضمن تشکر بابت انتقال نقطه نظرات تان در مورد حجاب ضمن استقبال از نظر شما توجه جنابعالی را به این نکته جلب می کنم که مطابق آنچه که در مقاله آسمان سیاه آوردم حجاب یا بی حجابی به زعم من در پوشاندن یا نپوشاندن گیسوان بانوان نیست بلکه تعریف اینجانب از حجاب عدم جلوه گری زن در منظر عمومی است
مطابق این تعریف بانوان حتی می توانند بدون پوشش خاص از قبیل چادر یا مانتو و برقع و پوشیه باشند مشروط بر آنکه از بدن خود ویترینی جهت اغوا و جلوه گری در جامعه نسازند
با این تعریف فکر می کنم نظر بنده با متین پوشی مد نظر جنابعالی نزدیکی داشته باشد
ممنونم

ناشناس گفت...

نظر شما دربارهٔ نوع پوشش و کت و شلوار و کراوات و همچنین مجری‌های زن در بی بی سی خیلی سطحی و مشخصاً از روی یکسونگری شما نسبت به مقولهٔ حجاب است. نکند شما توقع دارید مجری‌های بی بی سی هم مانند مجریان 20:30 با آن مقنعه‌های مسخره و بدون ذره‌ای ظرافت پشت تریبون ظاهر شوند؟ یا مثلاً درباب پوشش مردان! مثلاً مجری‌های داخلی خود ما به‌جز کت و شلوار چه می‌پوشند؟ حتماً صادق صبا باید با لباس گیلکی و دیگری با لباس کُردی و آن یکی با لباس ایل بختیاری و قشقایی برایتان اجرا کنند تا حرف و خبرشان مقبول طبع بینندهٔ حساس ایرانی بیفتد؟ آن‌هم ایرانی‌ای که امروز به مدد آقایان هیچ چیز از هویت فرهنگی خود نمی‌داند و تنها هویت دینی‌اش را، آن‌هم به‌صورت ناقص، به او قالب کرده‌اند؟ و در پایان، بگذارید از همهٔ این‌ها بگذریم و این بحث‌های حاشیه‌ای را به حال خود بگذاریم. با سپاس از شما و قلم شما.

mojtaba mostafavi گفت...

سلام ، رهبر عزیز حضرت آیت الله خامنه‌ای فرمودند آزادی سخن و تظاهرات برای مصر ییها و تونسیها و همچنین مردم لیبی حلال است ، فقط می‌خواهم بپرسم آیا این آزادی فقط برای سنی هاست یا برای شیعیان هم هست ؟ چیزی که خیلی واضح است اینکه کشتن مسلمآنانی‌ که فقط آزادی حقیقی میخواهند دوباره مد شده ، چه در خارج و چه در مملکت خودمآن.

ناشناس گفت...

ostad gharar nashod degeh! in be zaher (dostan IRANI) az sdoshman jani batar hastand (man az beganegan hargez nanalam) anha doshmani khodeshan ra mekonand barayeh maghasedeh khodeshan ama IRANI ( ke ba ma har cheh kard on ashna kard) yane IRANI motasefane dr zameneh anha darand bazi mekonand be nafeh anh va be zarareh ma )IRANI be IRANI kheyanat mekonad hala shma bego chera eshteba esterjed mekoned va az onha tashakor mekoned ? hom