این آخرین پست من در این وبلاگ طی دو ماه آینده است.
هفته جاری عازم ایران هستم و تصور نمی کنم طی حضورم در ایران فرصتی برای نوشتن در این وبلاگ پیدا کنم.
تا اینکه در میانه پائیز 2001 و بعد از عملیات تروریستی یازده سپتامبر که در برخی از کریدورهای سیاسی خبری بدون منبعی معتبر پخش شد مبنی بر آنکه هیاتی بنمایندگی از سوی جمهوری اسلامی ایران بشکلی غیر رسمی و مخفیانه عازم ایالات متحده اند و قرار است در این سفر ضمن ملاقات با دولتمردان آمریکا بسترهای مناسب جهت ترمیم مناسبات میان دو کشور را فراهم کنند!
در خلال انتشار این خبر بود که یک روز صبح آقائی (ن ـ ر) که ظاهراً در بهار مطبوعات بعد از دوم خرداد چند بار از کنار مطبوعات گذشته بود و بعد با هجرت به اروپا مدعی روزنامه نگار وابسته به مطبوعات اصلاح طلب شده بود (حال بگذریم که همین مدعی روزنامه نگاری اصلاح طلب بعدها در جریان حمله آمریکا به افغانستان و عراق شورمندانه ضمن اصرار بر این موضع که آمریکا باید به ایران هم حمله کند و ایشان وعده داده بود در صورت حمله وی حاضر است شخصاً بر روی تانک های آمریکائی نشسته و راه را به سربازان عمو سام نشان دهد!) بواسطه آشنائی دوری که با من داشت تلفنی با اینجانب تماس گرفت و پرسید:
آیا شما که در آمریکائید خبر دقیق تری از کیستی و چگونگی سفر این هیات دارید؟
قطعاً بنده نیز هیچ اطلاعی از صحت یا عدم صحت این خبر نداشتم و تنها با توجه به آنکه شخصاً منتظر ورود دو نفر از دوستان روزنامه نگارم از تهران به منزل خود در آمریکا بودم تنها چیزی که به ایشان گفتم آن بود که:
خیر ـ من هم چیزی بیش تر از همین اخبار موجود در سایت ها نشنیده ام و تنها چیزی که مربوط به من می شود آن است که طی هفته جاری دو تن از دوستان روزنامه نگار بنده از تهران و از مسیر قبرس عازم ایالات متحده اند که توفیق میزبانی ایشان با من است و انشاالله در روز سه شنبه به اینجا خواهند رسید.
القصه ماجرا از نظر من تمام شده تلقی شد تا اینکه فردای این مکالمه تلفنی با تحیر و تعجب مشاهده کردم سایت پیک نت در خبری ویژه مدعی شده بود:
هیاتی ويژه بنمایندگی از سوی جمهوری اسلامی ایران با پوشش ظاهری روزنامه نگار روز سه شنبه از قبرس و با پرواز اختصاصی پان آمریکن !!! عازم آمریکایند تا در این سفر ترتیب مذاکرات پشت پرده بین دولتمردان تهران و واشنگتن را فراهم کنند!
طبعاً نخستین واکنش بنده تعجب توام با اعتراض بود و بلافاصله ضمن ارسال ایمیلی به جناب ن ـ ر خدمت شان معروض داشتم:
به دوستان تان بفرمائید برای جعل خبر لااقل کمی حرفه ای عمل کنند و اخبار کذب خود را با ظواهری قابل قبول بزک کنند. نه آنکه دوستان روزنامه نگار بنده را نمایندگانی از جمهوری اسلامی معرفی کنند که با پان آمریکنی که بیش از 30 سال است ورشکست شده و از رده پروازی شرکت های هواپیمائی جهان حذف شده عازم آمریکایند!!!
القصه از آن تاریخ بود که جایگاه پیک نت به عنوان رسانه نیمه فکاهی نزد اینجانب ثبت شد.
جالب آنکه همین سایت مدتی بعد که مقاله «پیچک انحراف» اینجانب در اینترنت منتشر شد اقدام به انتشار بدون مجوز آن در پیک نت کرد که تا اینجای کار از نظر من بلااشکال بود اما نکته جالب آن بود که مسئولین این سایت نیمه فکاهی بی اخلاقانه دست در بخشی از آن مقاله برده و مطلبی را بر اساس سلایق خود حذف و اضافه کرده بودند و وقتی از طریق ایمیل از این بابت به ایشان اعتراض کردم در کمال پر روئی فرمودند:
بدلیل حساسیت و اهمیت مطلب فرصت پیدا نکردیم با شما برای چنین حذف و اضافه ای تماس بگیریم!
مجموعه کمدی ها فوق را اینک و مجدداً در انتشار بخشی از جوابیه دکتر خزعلی به اینجانب در سایت مزبور ملاحظه کردم که علی رغم توضیحات بنده در پست قبلی مشارالیها خود را به ثقل سامعه زده و هر چه بنده فریاد می زنم:
اخوی ـ نزن من نمرده ام!
ایشان می فرمایند:
خیر مُردی ـ گرمی حالیت نیست!!!
تا دو ماه دیگر خداحافظ