۱۳۹۵ اسفند ۱۱, چهارشنبه

کابینه نوابغ!


آقای صالحی امیری وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در قسمتی از مصاحبه با روزنامه اعتماد فرمایشی فرموده اند که روشن کننده چشم اصحاب فرهنگ و هنر کشور است!

حسب اظهارات وزیر مربوطه: ما در كشوری زندگی می‌كنيم كه بايد با واقعيت‌های مان زيست كنيم نه با آرمان‌های مان!

انصافا چشم اصحاب فرهنگ مملکت روشن تا بعد از عمری قلندری اکنون دائر مدار اصلی ترین نهاد متولی فرهنگ مملکت ابراز لحیه ای بدین سخافت را از خود صادر فرمود اند!

بقولی «زعیمی» آنچنان را «امیری» این چنین شایسته است! وقتی رئیس جمهور مملکت اسلامی از منتهی الیه شوخ طبعی بفرمایند: حکومت رسالتی برای بهشت بردن شهروندان ندارد(!) طبعا از وزیر تحت امر چنین رئیسی نیز می توان متوقع بود تا لاقیدی به آرمان و تن دادن به واقعیت ها را وجه همت وزارت خانه تحت مدیریت خود فرمایند.

خیر جناب صالحی!

همان قدر که مهترتان فهمی صحیح از رسالت ملکداری در فرهنگ دینی ندارند جنابعالی نیز ناتوان از فهم این بداهت اید که مومنانه زیستن مرهون آرمانی زیستن است.

حضرتعالی در یک نظام حکومتی دین محور و حسب قانون اساسی کشورتان موظفید خود و وزارتخانه تحت امر خود را وقف تمهید زیست آرمانی شهروندان و تلاش بمنظور انطباق دادن واقعیت های جامعه با آرمان و اهداف عالیه مطمح نظر مکتب تان فرمائید.

خیر جناب صالحی!

پیش از این به قد بضاعت خود و در پاسخ به فلتات زبان مهترتان (جناب روحانی) معروض داشتم: بهشت زوری نیست مغلطه ای بیش نیست و اتفاقا بهشت زوری است! و اکنون نیز باید خدمت حضرتعالی معروض داشت فلسفه زندگی در یک نظام دین محور چیزی نیست جز:

إنَّ الحَیاةَ عَقیدَةٌ و جِهادٌ !

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

مغلطه بهشت زوری
بهشت زوری است


۶ نظر:

ناشناس گفت...

جناب سجادی مگر نه این است که دستور خدواند در قرآن به پیامبر اسلام مبنی بر آگاهی بخشی است و در صورت اتمام حجت رها کردن ایشان (گمراهان) به حال خویش است. مگر نه این است که جانمایه ی تمام ادیان الهی و بالاخص آموزه های مترقی اسلامی به کاربست عقل و اختیار است برای اوج گرفتن در آسمان حریت و آزادگی؟ شما که از خداوند بالاتر نیستیتد آقا جان! نگاه کنید به سیر قهقرایی اخلاق و انصاف در جامعه ای که تفکر حضرتعالی و امثالتان را به رخ میکشد و بر آن اصرار دارد و اجرایی و عملیاتی میکند. شمایان تا کی میخواهید بر این حماقت بی پایان پا فشاری کنید؟ وقتی ایران با خاک یکسان شد خیالتان راحت می شود؟ مگر نمونه ی بارز آن گشت ارشاد نیست که مثلا میخواست متضمن حیا و پوشیدگی در کوچه و خیابان باشد؟ نتیجه آن بعد از حدود یک دهه و واقعا و عملا نزدیک به چهل سال چه شد؟ هان؟
آقای امیری بسیار درست فرمودند. کسی منکر و دشنام گوی آرمان های امثال شما (که به گمان من تنها یک پوسته ی نازک از حقیقت آرمان های مطلوب الهی است) نیست اما در مسیر رسیدن به این قله های آرمانی و انقلابی از سنگلاخ واقعیت ها باید عبور کرد نه روی ابرها! تفکر امثال شماست که حتی وقتی گند ماجرا در می آید نیز حاضر به پذیرش روش های اشتباه خود نیست. هر چند در این میان آزادگانی هم هستند که به نا کارآمدی این روشها دررسانه ی ملی و در لفافه لب به اعتراف و "غلط کردیم" می گشایند.
در هر صورت جامعه معطلِ کند ذهنی عده ای نمیماند، گو اینکه چهل سال است با فرمانبرداری از سر ترس و تنفر هزینه های بس سنگینی پرداخته است که تاوانش سرگشتگی اخلاقی امروز جامعه است. شما چه بپذیرید چه نه، قریب به اتفاق مردم ایران سالهاست بر سر قبر ایدئولوژی امثالتان فاتحه خوانده اند.شما بمانید با حوضتان و خوش باشید ...
پاینده باد جمهوری اسلامی ایران( همان که برایش انقلاب کردیم و خون دل خوردیم و دریاهای خون گریستیم...)

ناشناس گفت...

شما اين جمله آخرت رو ديگه چرا نوشتي؟ به نظر خودت با بقيه نوشته ات ميخونه؟!
ولي در مورد جمله اولت كه گفتي پيغمبرا فقط كارشون ارشادي هست و بس! يه سوال دارم: اگر اين ادعاي شما درسته چرا پيغمبر و علي و حسن عليهم السلام حكومت تشكيل دادند؟ چرا حسين عليه السلام قيام كرد و چرا بقيه امامان گاهي ميگفتند اگر فلان قدر يار داشتم قيام ميكردم (براي چي اصلا قيام كنند؟) براي ارشاد زباني در حد و اندازه اي كه شما فرمودي به نظرت قيام لازمه؟ اصلا چرا آخرين امام قررا هست كه حكومت جهاني تشكيل بده؟ براي چي؟ خوب بياد ارشاد زباني كنه ديگه؟
اينكه تو كشور ما مشكلات هست و خيلي وقتها هم معضلات بزرگ، كشف شخص جنابعالي نيست ها عزيز دل!
اگر بنا به شكايت باشه ما خيلي از شماها شاكي تريم!
ميدوني كه جناب يا حسين ميرحسين شما با خيره سري و تماميت طلبي اول همون انقلاب عزيز شما با تمامْ دولتي كردن مملكت چه بلايي سر مملكت آورد. همين ديروز وزير اقتصاد گفته بود اقتصاد دولتي مايه فساد است و چه و چه كه آنهم البته كشف جديدي نيست!
حالا يادت مياد گشت ارشاد رو چه كسي تو اين مملكت درست كرد: من بهت ميگم: يا حسين ميرحسين خودتون!! (لطفا بفرما تحقيق كن)
من البته شخصا معتقدم گشت ارشاد كار بدي هم نيست بالاخره ما به ارزشهايي معتقديم كه بايد در سراسر جامعه حفظ بشه! البته گشت ارشاد راه آسونشه و راه سختش كار فرهنگي و درست هست.
حالا اينجا نگاه كن: گشت ارشاد ميگذاري به مردم ميگي حجابت رو مطابق اسلام درست كن بعد بچه هاي خودت انواع فسادهاي اقتصدي رو انجام ميدن و تو پشتشون قرص مي ايستي و ازشون حمايت ميكني. مردم هم وايسادن نگاه ميكنند! نتيجه ميشه همين عزيز!
حالا فهميدي كي شاكيه اين وسط؟
من شاكي هستم از مير حسين و از هاشمي رفسنجاني كه امثال شما زير علمشون سينه ميزني؟

ناشناس گفت...

ناشناس عزیز! اول از همه خواهش میکنم این ادبیات بچه گانه و خاله زنکی را کنار بگذارید.
اما در پاسخ به شما:
نخست اینکه من به آیه ای از قرآن اشاره کردم و بی منبع سخن نگفتم و ادعایی نکردم؛ و اما آیات:
و آنان را که دین خود را بازیچه و سرگرمی گرفتند و زندگانی دنیا آن‌ها را فریب داد به حال خود واگذار، همین قدر (آن‌ها را) به این قرآن تذکر ده، تا مبادا کسی به عمل خود عاقبت گرفتار شود و او را جز خدا دادرس و شفیعی نباشد، و اگر هر چه (برای آسایش خود از عذاب) فدا دهد از او نپذیرند. آن‌ها همان کسانی هستند که عاقبت به کیفر اعمالشان به هلاکت می‌رسند و به کیفر کفرشان شرابی از حمیم جهنم و عذابی دردناک دارند. (۷۰) ترجمه قرآن (قمشه‌ای)/انعام

"در اینجا لازم میدانم به آقای سجادی یا آوری کنم حدیثی که آورده اند (إنَّ الحَیاةَ عَقیدَةٌ و جِهادٌ !) مبنای محکمی ندارد و در صحت آن شک وجود دارد. یعنی چی که زندگی یک عقیده است و باید برای آن جنگید و جهاد کرد: مثلا بنده عقیده دارم که باید تمام مشتریانم را بچاپم و کم فروشی کنم تا ثروتمند شوم و در این راه تمام توان خود را به کار میگیرم، این درست است؟. آقای سجادی را با آن همه هنر سخنوری و همه چیز دانی جساراتا به دقت بیشتر سفارش میکنم!!"

دوم اینکه به گواه تاریخ اگر پیامبران و ائمه قیامی کرده اند هدف اصلاح امور بوده، قرآن هم اگر حکم جهاد میدهد با هدف اصلاح امور است با هدف غایی عدالت و آزادی، پیامبران و امامان در قیامهای خود هرگز بر مردم نتاخته اند بر ظالمان تاخته اند که سد راه عدالت و آزادی مردم بوده اند. و از سخن خودتان وام بگیرم که امام حسین برای ارشاد(امر به معروف و نهی از منکر) حکومت وقت قیام کرد نه تاختن بر آزادی مردم و تعدی به حقوق احاد ملت! آیا منش و روشی که آقای سجادی برایش سینه چاک میکند منجر به این عدالت و آزادی شده است؟ چهل سال و وضعیت اسفبار جامعه امروز ایران زمان و تاوان کمی نبوده برای اثبات بی کفایتی این روش و مجریانش. انچه که محل مناقشه ی من و جناب سجادی است دقیقا همین جاست، نص صریح قرآن (هم آیه ای که آروده شد و هم آیات دیگر از جمله : لا اکراه فی الدین، و غیره) می فرماید بهشت زوری نیست، ایشان دیگر کجای پیازند با این همه هارت و پورت؟

سوم اینکه بی کفایتی و بی عرضگی دولتمردان و روش حکومتداری فعلی ایران که موجبات فساد ریشه ای و گسترده ی فعلی است اظهر من الشمس است و نیاز با اکتشاف هیچ احدی از جمله منِ کمترین ندارد و بنده هم ادعایی ندارم.

چهارم اینکه شما از از چی چی من شاکی هستید؟ من چه کاره ام ؟

پنجم اینکه، میر حسینمون؟!!!!! شما از کدام حرف من به این نتیجه رسیدید که ایشان میر حسین ماست؟؟ (حتما به طور شفاف و بدور از سفسطه پاسخ دهید!) بنده نه تنها علاقه ای به این جریان ندارم بلکه مسببان اصلی وقایع سال 88 را که موجب شکستن کمر اقتصاد ایران و مشکلات عدیده ی بعدی شد هاشمی و میر حسین میدانم و نه احمدی نژاد. بله میر حسین و بسیاری در ابتدای انقلاب به دلیل قحط الرجالی به قدرت وارد شدند که به غایت بی تجربه و ساده انگار بودند، در مورد پایه گذاری گشت ارشاد هم بله در زمان تصدی ایشان بر امور رخ داده است و صد البته که مثل بسیاری تصمیمات سیاستمداران این حکومت احمقانه و مضر بوده است. خدا را شاکرم که زیر هیچ علمی سینه نزده ام و و مرتبه ی خود را بسیار والاتر از این جناح و آن جناح و این آقا و آن آقای دروغین میدانم.

ششم اینکه ایجاد امنیت در اغلب موارد نیاز به اقتدار و تحکم و حتی اجبار برای اجرای قوانین دارد. در اینکه از ملزومات اجرای قانون کمی چاشنی قلدری است شکی نیست بلکه مساله جدال بر سر درستی و نادرستی قانون است. اطلاع موثق دارم همین احمدی نژادی که به تندروی و رفتار کور کورانه متهم می شود از مخالفان جدی گشت ارشاد بوده است. بنده هم به هیچ عنوان و در هیچ مرتیه ای حل مساله ی حجاب را به زور و کتک حواله نمیکنم و حرف شما را قویا مردود میدانم که میگویید بدک هم نست که گشت ارشاد باشد. نتیجه چه شده بعد از چهل سال؟ کور که نیستیم برادر، خر هم نیستیم!!

موفق باشد


داریوش سجّادی گفت...

وارد بحث دو جانبه شما نمی شوم و تنها به آن بخش از اظهارات تان در مورد حدیث ان الحیات عقیده الجهاد که مربوط به بنده می شود خدمت تان معروض می دارد بنده نیز با اظهارات آقای مطهری در مورد حدیث مزبور غریبه نیستم اما اگر فرمایشات استاد مطهری را درست دنبال کرده باشید ان قلت ایشان به ضرورت کانتکستی است که این حدیث در آن ملاک قرار می گیرد همان چیزی که بنده نیز در پاراگراف آخر از آن تحت عنوان «نظام دین محور» یاد کردم

ناشناس گفت...

دوست عزيز سلام
اول اين كه اينقدر از عبارات بنده و ديگران ناراحت نشو. شما خودت تند و تيز و با حرارت مينويسي بايد انتظار اينو داشته باشي اگر كسي در پاسخ به شما چيزي نوشت به دل نگيري كه انشالله نميگيري.
دوم از اينكه موسوي چي و هاشمي چي نيستي خدا رو شكر ولي من چيكار كنم كه حرفات حرفهاي همون آدمهاست! دور و برت رو نگاه كن ميشنوي ازشون! دقيقا همين حرفها رو.
سوم قرآن و دين رو نميشه يه تيكه اش رو برداري و با علم محدود بخواهي نتايج عالم شمول ازش بگيري (دقت كن گفتم با علم محدود نميشه و الا امام معصوم ميفرمايد اگر مردم ظرفيت داشتند با يك كلمه "صمد" از سوره توحيد بسياري از معارف رو توضيح ميدادم. پس از يك كلمه قران هم ميشه نتايج كلي گرفت ولي كار من و شما نيست). شما يه آيه رو اونهم نصفش رو گرفتي داري هي نتيجه گيري ميكني! درست اينه كه لااقل بفرمايي اگر دين حكومتي نيست اونوقت چرا اينهمه آيات مربوط به امور حكومتي توش هست؟ مثلا اگر گفته به زناكار شلاق بزنيد اين كار رو كي بايد انجام بده دقيقا؟ (ببين من دعوا ندارم واقعا دلم ميخواد با محبت با هم حرف بزنيم براي همين واقعا فكر كن و به اين سوال جواب بده) كي بايد احكام قصاص رو مثلا انجام بده؟ دقيقا كي؟
چهارم: يه سوال خيلي ساده دارم از شما: شما بشو برنامه ريز يك شركت كوچك و برنامه ريزي كن و برنامه اي بريز كه مو لاي درزش نره. اصلا مدير شركت هم بشو و همه تلاشت رو بكن بعد يكسري از زيردستهات كارشون رو انجام ندهند درست يا يه عده عمدا خرابكاري كنند و شركت بازده ايش بيافته پايين. حالا من بيام وضعيت رو ببينم منصفانه است كه بگم برنامه غلط بوده؟ جواب شما رو من نميدونم ولي من ميگم برنامه و اجرا بايد جدا جدا بررسي بشه. من فكر كردم شما هم جزء سبزها هستي كه گفتي نيستي! خدا رو شكر. ولي خودت گفتي سبزها باعث بسياري از مشكلات شده اند. من صحبتم اينه كه اگر آدمهايي مثل هاشمي و موسوي سالها مملكت دستشون بوده و علارغم كارهاي مفيدي كه داشتند ضربات سنگيني هم زده اند و شما هم اينو قبول داري چرا اصل برنامه رو ميبري زير سوال!؟ يكم فكر كن عزيز اين حرف خاله زنكي نيست اصل قصه است. اصلا خود شما تا حالا به همه وظايفت خوب عمل كردي كه حالا شاكي هستي؟
اما مورد آخر: اينكه ميگي زير علم كسي سينه نميزني اگر راست بگي بزرگترين اشتباه هست.
تو همين قرآن ميگه: روز قيامت هر كسي رو با امامش صداش ميزنند! يعني با كسي كه زير علمش سينه زدي!
دلم نميخواد اينو بگم كه ناراحت بشي ولي دوستانه به خودم و شما و ديگران يادآوري ميكنم كه بسياري از كساني كه روز عاشورا در حمله به امام حسين شركت كردند كساني بودند كه نميخواستند زير علم كسي سينه بزنند ولي تاريخ كلا يه جوريه اگر خوب توش نگاه كنيم كه افراد بي عَلَم رو بالاخره ميبره زير عَلَم ظلم!
من دوست دارم خدا بهم توفيق بده زير علم خميني و جانشينش سينه بزنم
يا علي مدد
ارادت
با كمال محبت و خلوص نيت

ناشناس گفت...

دوست و برادر گرامی
از خلوص و محبتتان صمیمانه سپاسگزارم
در پاسخ به شما
در مورد سینه زنی زیر علم هم، آن نظر و تعبیر شما برادر گرامی است، بنده خوش ندارم از آن الفاظ (به نظر بنده، کوچه بازاری و مبتذل) برای سر و دل سپردگی به یک مکتب و منش و اسوه استفاده کنم.

لحن تند من هم رنگ و لعابی است که در این وبلاگ به خاطر الحان آقای سجادی میگیرم، کمی غیر ارادی است، در هر صورت اگر جسارتی بوده عذر خواهی میکنم. آقای سجادی را به واسطه ی دردمندی و نکته سنجی دوست دارم هر چند خلقیاتشان چندان با روحیات من جفت و جور نیست، در هر صورت سرشان سلامت باشد و سپاس از زحمتی که برای اداره ی این وبلاگ میکشند.

-اما نکته ی بعد اینکه، به قول معروف همه چیز را همگان دانند. موسوی و هاشمی و امثال ایشان هم ابعاد مثبتی دارند و حرفها و نقدهای درستی داشته اند. حال خود به آن عامل بوده اند یا نه بحث دیگری است. اگر سخن و نظر من شباهتی به گفته های آنها دارد دلیل بر استنباط عجولانه نمی شود، حرف درست را باید شنید و بی تعصب پذیرفت.

-چنابعالی باز هم برداشت خود را به جای جان کلام من فهم میکنید. من نگفتم دین حکومتی نیست.وجهی از دین فردی و وجه دیگر اجتماعی است که لاجرم سر از حاکمیت در می آورد. حرف من این است حکومتی که ادعای الگو برداری از اصول مترقی اسلام را دارد باید عقلا و شرعا بر اساس بن مایه های دستورات و روش های ارائه شده طی مسیر کند. نمیشود بخشی از اصول بنیادی را پذیرفت و بخش دیگر را نپذیرفت. نه تنها در اینجا در هیچ مرام و مسلکی چینین چیز نصف و نیمه ای پذیرفتنی نیست. شما نمیتوانید حکومتی اسلامی بر پا کنید که الگویش علی است و بعد کسی در آن حکومت حق پرسش و نقد از حاکم را نداشته باشد. شما نمیتوانید الگویتان را پیغمبر گرامی اسلام قرار دهید و در آن حق اعتراض و قصاص نسبت به حاکمان را از مردم سلب کنید. شما نمیتوانید مدام از یک الگوی بی نقص صحبت کنید ولی بی عدالتی و فساد سر تا پای قامت جامعه را چرکین کرده باشد. از نظر بنده ریشه ی تمام این کثافات و نجاسات همین اعتقاد به بهشت زوری است که استعداد جامعه را برای اصلاح خویش کور میکند. شما اگر منصف باشید و آگاهانه نظر کنید، می بینید چه سوء استفاده ها، چه جفاها، چه خیانت ها چه کجروی ها ؛ که در شئون مختلف، از گردنه ی همین "بهشت زوری" بر کاروان انقلاب بزرگ مردم ایران نتاخته است.اگر ما بهشت زوری میخواستیم که صد رحمت به محمد رضای پهلوی، که هم دنیایمان رو به آبادی بود و هم خودمان چلاق نبودیم تا از بهشت آخروی پاسداری نکنیم.
- مرا به اینکه برداشت مقطعی از آیات دارم متهم می کنید باور بفرمایید به قدر کفایت خوانده ام و تفکر کرده ام و دیده ام. اتفاقا آنچه اسلام را اسلام میکند تلاشش برای رسیدن انسان به قله ی وارستگی است و این قله دست نیافتنی است مگر با احترام به آزادی نوع بشر، تبصره و ماده هم ندارد آقا جان! از نظر من حکومتی می تواند ادعای حکومت اسلامی بکند که تمام توانش برای احترام به آزادی و اجرای عدالت خرج شود. اگر هم نامی از حکومت و اقتدار و اجرای حکم می آید لزوما در راستای اجرای عدالت است و لاغیر.
بنابراین بنده مخالف مجازات ظالم و موافق هرج و مرج نیستم، اما به روش ها، تبعیض ها، بد فهمی ها و پافشاری به رفتن در راه غلطی که چهل سال است آزموده شده اعتراض دارم.
شما وضعیت امروز را دوباره و با دقت ببینید، تاریخ بعد از انقلاب را بخوانید، به آدمهای حکومت و دولت نگاه کنید تا به حرف من برسید، حکومتی که اراده ی مردمانش را به خاطر بیم از دست دادن قدرت، کور کند باید هم در این مرداب بی کفایتی و چه کنم چه کنم دست و پا بزند. قرار نیست حرفهای قشنگ بزنیم، مردم در این دوران بیچاره و درمانده شده اند. شوخی نداریم، در میان همین مردم زندگی میکنیم و با همه ی وجود می فهمیم، والله و بالله نه روشنفکریم و نه حاضریم مویی از سر انقلاب کم شود. اما واقعیت همین است چه بپذیرید چه نه.بحث این رییس جمهور و آن یکی هم نیست، اصلا بحث اشخاص نیست، بحث مدل و الگوی حکومت داری است که از ریشه سست و پوسیده است.
باید بگویم با کمال تاسف این حکومت در تعامل با جهان بسیار بهتر عمل کرده تا مردمان خودش.امریکا و بیگانه بخش کوچکی از مشکل است. مشکل عمده، خود رایی و لجبازی و غرور و بهشت نسیه و جهنم نقدمان است برادر!

سرتان را درد آرودم پوزش می طلبم
با احترام، موفق و موید باشید