۱۳۸۹ شهریور ۱۱, پنجشنبه

سبزهای سفیه!

هفته گذشته از ایران بازگشتم.
سفر خوبی بود و نشست های مفیدی با دوستانم و برخی سیاسیون و اصحاب مطبوعات داشتم. از جمله گفتگوی مشروحی با عباس عبدی که بزودی متن کامل این گفتگو را منتشر خواهم کرد.
دستآوردهای تجربی و مفید این سفر را به تدریج منتشر خواهم کرد اما قبل از هر چیز مایلم بمناسبت روز قدس دو نکته را مطرح کنم: نخست آنکه سال گذشته و بعد از تظاهرات روز قدس که در خلال آن سبزها شعار «نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران» را سر دادند طی مصاحبه ای مفصل مدعی انحراف جنبش سبز بدلیل سر دادن چنین شعاری شدم (متن کامل آن مصاحبه در لینک زیر است)
http://www.sokhan.info/Farsi/goftego2.htm
القصه آن مصاحبه بازتاب های متفاوتی پیدا کرد و حجم بالائی از ترشروئی سبزها را متوجه من کرد. اما اکنون مشاهده کردم هم زمان حجت الاسلام متنجب نیا عضو ارشد حزب اعتماد ملی در کنار محمد خاتمی و علی اکبر محتشمی پور متفقاً شعار «نه غزه، نه لبنان» را انحرافی دانسته و بالاخره و بعد از یک سال سکوت سرآینده های چنان شعاری را مورد شماتت قرار داده اند. ظاهراً این وسط فقط فحاشی های معوقه سبزها باید به حساب اینجانب واریز می شد تا با تاخیری یک ساله بالاخره رهبران جنبش سبز هم به چنین صرافتی بیفتند.
تقبل الله
اما نکته دوم آن است که علی رغم چنین شماتتی باز هم عده ای از مدعیان سبزینگی می فرمایند:
خیر! مرغ یک پا دارد و کماکان «نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران»
من با استدلال و بدون اغراق معتقدم این گروه از سبزها سفیه اند. مطابق منطق حاکم بر چنین شعاری، مظالم دولت صهیونیستی بر مردم لبنان و فلسطین برای ایشان (سبزهای مدافع چنان شعاری)عاری از اهمیت است در واقع ایشان می پذیرند و پذیرفته اند که در اسرائیل دولت تل آویو بدلیل موضع بالادستی و قدرتمند خود در کشور و در جوار همسایه مجوز آن را دارد تا علیه شهروندان غیرخودی اش در اسرائیل (فلسطینی ها) و اعراب ساکن لبنان هر گونه جنایت و اجحافی را روا دارد. حرف این دسته از سبزها آن است که به ما چه ربطی دارد که یک دولت نامشروع و ظالم در خاورمیانه وجود دارد و به شهروندان عرب و همسایگان خود ظلم می کند. با چنین منطقی معلوم نیست چرا نباید در سفاهت این دسته از سبزها شک کرد. چرا که با صراحت در حال دادن این پیغام به دیگر مردم جهانند که: همان اندازه که این سبزینه ها نسبت به ظلم به مردم مظلوم فلسطین و لبنان بی تفاوتند و بی تفاوتی خود را بی غیرتانه فریاد هم می زنند چه دلیلی دارد که با همین منطق مردم دیگر نقاط جهان به ادعای مظلومیت ایشان در ذیل قدرت فائقه حکومت در ایران اهمیتی بدهند و وقعی بگذارند؟
بر اساس منطق حاکم بر این شعار:
چهاردیواری، اختیاری! اسرائیل دولت مستقر و قدرمند در منطقه است لذا حق دارد هر طور که بپسندد با شهروندانش برخورد کند ایضاً جمهوری اسلامی که در چارچوب مرزهای ملی دولت مستقر و قدرتمند است با منطق شعار «نه غزه، نه لبنان» مجوز آن را دارد تا هر طور که می پسندد با شهروندانش برخورد کند. بر این اساس دیگر جای گله ای نمی ماند.
دولت جمهوری اسلامی اکنون می تواند با تکیه بر همین شعار خطاب به سبزها بفرمایند: بسم الله! عیسی به دین خود و موسی هم به دین خود. با مجوز شما دولت تل آویو محق و مختار در سرکوب شهروندان عرب خود است و همچنانکه دولت جمهوری اسلامی نیز محق و مختار در سرکوب چنین سبزهائی می شود.
آیا سفاهت شاخ و دم دارد؟

۸ نظر:

سجاد بسیجی سبز گفت...

به نام خدا
با سلام
آیا جنبش سبز تشکیلاتی دارد ؟ آیا میکانیزمی منظم برای راهبرد در تظاهرات داشته و دارد ؟
خیر ! چه خوشمان بیاید و چه خوشمان نیاید این شعاری بود که اکثریت معترض آن را قبول داشته
باید این سوال را به گونه ای دیگر پرسید . ما چه کردیم که حالا مردم چنین شعارهایی می دهند؟ این اتفاق یک فرایند اجتماعی بود من نمی خوام بگم که غرب در دادن این شعار به خطوط سبزها هیچکاره بود خیر ! باید پرسید ما چه کردیم که مردم به چنین سمتی گرایش پیدا کردند .
شعار نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران نه یک شعار صرفا یک طرفه بلکه شعاری بود شعر گونه در اعتراض به سیاست های ایران
من آنروز داد میزدم هم غزه هم لبنان اما اکثریت قاطع شعار دیگری میدادند .من هرگز ناراحت نشدم
من نیز از ظلمی که به عزیزانم و پدران و مادرنم در غزه و فلسطین رفته آزرده ام . من نیز دوست دارم پول بیت المال مقداری صرف اونجا بشه اما آیا اگر این پول بیت المال است نباید با مردمش مشورت بشه که آیا راضی هستند به خرج آن در فلسطین یا خیر؟ این از انصاف اسلامی به دوره !
هر چند من میدانم چرا این شعارها مطرح شد . چون تلویزیون در آن روزها که دل مردم از کشتار جوانان به دست جانورانی که در لباس مقدس بسیج رخنه کرده بودند هیچ خبری نمی داد و به جای آن به پخش مکرر حوادث فلسطین پرداخت . مردم آن روز به مسئولین با زبانی شعرگونه گفتند اول ایران را دریابید . وگرنه کسانی که آنروز خطر کردند و برای مبارزه با ظلم و استقرار یک جامعه مدنی به خیابان آمدند چگونه می توانند ظلم رفته بر غزه را نبینند ؟

سجاد ( متوهم فرزانگی ) بسیجی سبز

ناشناس گفت...

سلام آقای سجادی

امیدوارم خستگی سفر برگشت به ینگه دنیا از تنتان در رفته باشد. سفر طولانی و خسته کننده ایست. از اینکه دوباره مطالب نو در این صفحات منتشر میشه خوشحالم.


و اما سفاهت این شعار دهندگان. من از این آقایون که مرتب سنگ منافع ملی‌ را به سینه میزنن و مواضع ایران در قبل لبنان و فلسطین را زیر سوال میبرن دو سوال دارم.

۱- با توجه به اینکه فرمانده سپاه پاسداران چندی پیش اعتراف کرد که یکی‌ از دلایل حمایت ایران از لبنان و فلسطین "امتیاز گرفتن" می‌باشد، چرا این سینه زنان با امتیاز گرفتن مخالفان؟ مگر امتیاز گرفتن برای ایران در عرصه بده بستون بین‌المللی چه ایرادی داره؟

۲- اگر عراق این نفوذ ایران رو در لبنان و فلسطین داشت، آیا به این سادگی‌ میتونستن این فاجعه رو سرش بیارن؟


کسانی‌ که این شعار احمقانه رو مطرح میکنند نه از سیاست خارجی‌ چیزی میدونن نه از منافع ملی‌. پر واضحه که دست کم در عرصه سیاست خارجی‌ آقایون سبز اصلا تو باغ نیستن. نداشتن ترحم برای یک مردم مظلوم بجای خودش. جالب اینجاست که همین آقایون مرتب حقوق بشر را تو بوق می‌کنن. از قرار فلسطینیان بشر حساب نمیشن و دفاع از حقوقشان لزومی نداره.

ارادتمند

جواد

در ضمن لینک‌هایی‌ که به روز دادید کار نمیکنند.

ناشناس گفت...

"آیا میکانیزمی منظم برای راهبرد در تظاهرات داشته و دارد ؟"

بله، رسانه‌های بیگانه مخصوصاً صدای آمریکا

"چه خوشمان بیاید و چه خوشمان نیاید این شعاری بود که اکثریت معترض آن را قبول داشته"

کثریت معترض حتا اگر در سطح کل جمعیت اکثریت باشند (که معلوم نیست هستند) سیاست خارجی را نمیتوانند دیکته کنند. سیاست خارجی‌ مملکتی (و امور لشگری) رو هر ننه قمری که تو خیابون راه می‌افته و شعار میده حالیش نمی‌شه و نباید هم بشه. در مورد سیاست داخلی‌ هرچی‌ میخوان اربده بکشین ولی‌ سیاست خارجی‌ رو بذارین برای اهل فن.

آقای بسیجی‌ سبز. در جواب این سوال که ما چه کردیم که این شعار مطرح شده باید بگویم که "معترضین" که شما صحبتشون رو می‌کنید بنظر می‌رسد که یک مشت جوان غرب زده و یا غرب پرست هستند که از رسانه‌های بیگانه خط میگیرند و شعر‌های احمقانه‌ای مثل "اوباما یا با اونا یا باما" سر میدهند. از قرار این جوانان فکر می‌کنن که آمریکا و آقای اوباما عاشق چشم و ابروی ایشانند و بنظر می‌رسد که کوچکترین مطالعه و اطلاعاتی‌ در مورد نهضت ۱۵۰ ساله ضدّ استعماری ملت ایران در مقابل اجنبی ندران. در عمل این جنبش با مطرح کردن اینجور شعارهای بچگانه دو کار انجام میده. یکی‌ اینکه ۱۵۰ سال مبارزه برای استقلال این ملت شریف را به تمسخر گرفتند. دوم اینکه عمق نادانی و حماقت خودشون رو نشون میدن.

در نهضت ضدّ استبداد موفق باشید ولی‌ آب به آسیاب اجنبی نریزید که همه بازنده خواهیم بود

جواد

سجاد بسیجی سبز گفت...

جواد عزیز!
باز گلی به جمال ما سبزها ! شما که فلسطین رو فقط برای منافع ملی تون میخواید ( اشاره به جمله اخیرتون در منافع ملی ما حکم می کند) . با این جملات اخیر دارم آرام آرام به این نتیجه میرسم که این شعار نه تنها غلط نبوده بلکه درست هم بوده ! اگر قراره آینده مردم بی پناه فلسطین بازیچه دست ما برای منافع خودمون بشه. همون بهتر که این وجدان خفته بی خیال این سرزمین دردکشیده بشه.
در جملات بالا عرض کردم که دست تلویزیون بیگانه رو در دادن اون شعارها بی تاثیر ندیدم اما 100 سال مبارزات مدنی این سرزمین هنوز یک پایگاه مستقل نداره ؟ آقای سجادی تجربه تلویزیونی مستقل رو داشتند چقدر تونست استقبال عمومی رو جلب کنه؟ آیا تونست ادامه بده؟ به هر حال روشنفکران ما در این ناپختگی مقصر تر اند تا مردم ! این همه سال گذشت و ما یک تشکیلات ساده هم نداریم تا به این سرزمین و شهدایی که برای استقلال و آزادی جانشان را خاک کردند ادای دینی کنیم.
اما در جایی دیگر گفتید مردم حق ندارند درباره سیاست خارجی و منافع خارجی اربده کشی کنند چطور آن زمان که شاه سیاست خارجی اش دوستی با اسراییل بود دانشجویان و آزاده خواهان و روحانیون و حتی امام درباره سیاست خارجی دخالت کردند ؟
هرگز اینگونه نگویید که مردم حق ندارند درباره سیاست خارجی دخالت کنند . یا به قول شما دیکته کنند ! کسی قصد دیکنه کردن نداشت . این یک نظر نسبتا عمومی از سوی معترضین بود.
هر چند نمی فهمم منظور شما از غرب زده چیست ! لطفا غرب زده را برای من تعریف کنید و بگویید آن جوانانی که در آن روز در کنار سواحل شمال نگران صکص و ماگ قهوه شون بودند از نظر شما قهرمان اند ؟ و آیا شما سخنگوی این قهرمانان 150 ساله کشورتان هستید ؟
منافع ملی را فراموش کنید و کمی انسانی به این ماجرا بیاندیشید .
سجاد بسیجی سبز

داریوش سجّادی گفت...

با تشکر از هر دو دوست گرامی که دست به یک جدال احسن زده اند من ترجیح می دهم در این بحث مداخله نکرده و صرفاً از نظرات طرفین بهره ببرم
از تشریک مساعی تان در این بحث کمال امتنان را دارم

ناشناس گفت...

جناب بسیجی‌ سبز

مسائل زیادی را مطرح کردید که سوژه‌های جالبی‌ برای گفتگو میباشند ولی‌ از موضوع مطرح شده در یادداشت آقای سجادی دور می‌باشد (به طور مثال تعریف غربزدگی). اینست که ترجیح میدهم گفتگو را در چهارچوب شعار‌های مطرح شده از طرف جنبش و اینکه آقای سجادی "سفاهت" نامیدند و من "نادانی‌ و حماقت" محدود کنم.

من در رابطه با ناکامی‌های جنبش مدنی این مردم در طول سالیان سال با شما بحث ندارم. از همین رو برای شما در مبارزات ضدّ استبدادی آرزوی موفقیت کردم. در ضمن حرف من در مورد فلسطین و منافع ملی‌ را تحریف کردید. من هرگز ادعا نکردم که حمایت از فلسطین را "فقط" برای منافع ملی‌ می‌خوام. دنیا آنقدر که شما فکر می‌کنید سیاه و سفید نیست بلکه کلی‌ هم خاکستریست. شما فرض را بر این دارید که اگر منافع ایران تامین بشه این الزاماً معنیش اینه که فلسطینیان بازیچه دست ایران شدند و بازنده اند. رو چه حسابی‌ شما اینجوری فکر می‌کنین؟ چرا هر دو نمیتوانند برنده باشن؟

در زمانی که دو کشور همسایه تحت اشغال نظامی اند و ایران هر روز تهدید به حمله میشه، آمریکا سالیانه میلیون‌ها دلار پول صرف بی‌ ثبات کردن ایران میکنه، آیا ایران باید بشینه و دست رودست بذاره؟ خیر قربان. به همین جهت است که من با اینجور شعارها که در مورد فلسطین، لبنان و اوباما مطرح شد نه تنها مخالفم، اونها را خلاف منافع ملی‌ می‌دانم. در ضمن این کمال حماقت این جنبشه که از چنین شعارهایی طرفداری کنه چون همانطوری که آقای سجادی میگویند دید یک بام و دو هوای خودشون را نشون میدان.

آقای بسیجی‌ سبز

بدون رودربایستی و تعارف بگویم. اگر لبنان و فلسطین در معادله بده بستون بین‌المللی ایران نبودند جان شما تا حالا فدای ایران شده بود. همانطور که صدها هزار عراقی و افغانی بیگناه فدا شدند و میشوند.

حالا شما به من ثابت کنید که چگونه این شعارها آب ریختن به آسیاب دشمن دندان تیز کرده نیست.

جواد

ناشناس گفت...

سلام بر شما و رسیدن بخیر
و چقدر حیف که نشد شمارا در تهران زیارت نماییم.
در اصطلاح عامه به سردهندگان چنین شعاری آنهم در این هاگیرواگیر گفته می شود" آدم ضایع " که زحمات را با گفتن یک حرف شکمی بر باد می دهد و دشمن را شاد می سازد. چه بگویم که منهم با شما هم عقیده ام و افسوس می خورم.

برقرار باشید
دوست همیشگی

ناشناس گفت...

mersi agha javad , zendeh opayandeh bashei har kojayeh in donya hasti. ke sokhan az deleh setamdedegan gofti

basijei sabz, omedvaram bedar shodeh bashei ?ta behal