۱۳۹۱ اسفند ۸, سه‌شنبه

تحقیر درمانی !


آرگو و توفیق اش در کسب اسکار سندی مبرهن در قابل ترحم بودن آمریکائی هاست.
35 سال پیش و در مقطعی که نظام بین الملل زیر نگین آمریکا و شوروی تعریف شده بود.
آن هم آمریکائی که بر حسب تعریف، کشورهای ذیل این ابرقدرت می بایست با هر تشرش طابق النعل بالنعل تسلیم اوامر ایشان شوند! بناگاه توسط چند جوان دانشجو همه ابهت و اقتدار و قدرت خود خوانده اش به تمسخر و تحقیر کشیده شد.
هنوز 20 سال از «بحران موشکی کوبا» نگذشته بود که طی آن «کندی» رئیس جمهور وقت ایالات متحده با یک تشر و چشم غره توانست نیروهای «خروشچف» را تا عمق کرملین به عقب براند و فخر اقتدار واشنگتن در مقابل ابرقدرت شرق را به دنیا بفروشد و اینک کار بجائی رسیده که کارگردان آمریکائی با افتخار از فرار زبونانه و حقارت آمیز 6  دیپلمات آمریکائی از یک کشور جهان سوم و تحت زعامت یک روحانی یک لاقبا و اقدام انقلابی چند جوان دانشجو، حماسه می سازد!!! از این فرار خفت بار به خود می بالند!!!
تمامی تلاش های هالیوود طی 35 سال گذشته صرف بازتولید آن اقتدار پوشالی و به سخره گرفته شده توسط آن جوانان دانشجو شده.
آرگو آخرین آن بود. پیش از این فیلم هائی نظیر «بدون دخترم هرگز» و «300» و «ایرانیوم» و «سنگسار» نیز در چارچوب بازتولید همان اقتدار به سخره گرفته شده و استتار آن تحقیر ملی و بین المللی تهیه و اکران شده بود.
آقای افلک خسته نباشید! شما زحمت تان را کشیدید و این حداقل حق شما بود تا از فرار زبونانه 6 دیپلمات آمریکائی از تهران که تا پیش از این قرار بود آقای دنیا باشند «ژانر» قهرمانانه و سلحشورانه بسازید ولو آنکه ژانرتان مبتنی بر تخیل باشد.
اما بینی و بین الله حلاوت اشغال سفارت و ترکاندن حباب پوشالی اقتدارتان در ایران تا آن اندازه عمیق بود و هست که با چنین «فیلم هائی تخیلی» نمی توان به جبران برآئید.

پایان یک اسطوره:
http://sokhand.blogspot.com/2012/07/blog-post_10.html
جعل خمینی:
http://sokhand.blogspot.com/2012/09/blog-post_27.html



۵ نظر:

مجتبی گفت...

خوش به حالت استاد که می نویسی و موازی با حرف دل ما هم می نویسی. کاشکی می شد ما داخلی ها هم می تونستیم در حد همین دو کلمه برای سردار سلحشور می نوشتیم بدون ترس از این که شبش خونمون رو آتیش نزنند.

ناشناس گفت...

من مانده ام که چه گونه می شود به آدم هایی با بلیط دو سره رفت و برگشت به مام وطن که نان همان هایی را می خورید که اگر مهد آزادی نباشد بخش بزرگی از آزادی مدیون آن هاست حالی کرد که بابا آن کثافت کاری عبدی وار تسخیر سفارت مستوجب این کثافت این روزهاست .

قلم به مزدی هم اندازه ایی دارد آقای سجادی . اعصاب ما را خراب نکنید . :)
موفق باشید آقا .

ناشناس گفت...

قلم به مزدی هم اندازه ایی دارد آقای سجادی . اعصاب ما را خراب نکنید
If I follow your line of thought, I should say: " My Dear Naashenaas, sevritude to those who provide freedom for underbelly while bombing the innocent with impunity has a limit too!" But I wont. It aint worth it. You know what you are doing!!
Ofcourse, that doesnt justify whatever goes wrong in Iran.

ناشناس گفت...

nang barrrrrrrrrrrrrrrrrrrrr amrek jenayat kar

ناشناس گفت...

آق سخن اگر شما فكر مي كني كه أشغال سفارت آمريكا برات لذت بخش بوده پس تو آمريكا چه غلطتي مي كني ؟!!!!! جاسوسي واسه سربالام گم نآن أمام زمانتون يا پير وان خط رهبرت....
مردم ايران اين روزها چوب كثافت كاري و عنتربازي أبله هايي مثل تو رو مي خورند