۱۳۹۱ اسفند ۲۴, پنجشنبه

سوء تفاهم



اظهارت اخیر آیت الله اکبر هاشمی رفسنجانی در نشست با نمایندگان ادوار مجلس شورای اسلامی را با تسامح می توان «تجاهل العارف» قلمداد نمود. (1)

آیت الله در فرازی از سخنان شان ضمن نامطلوب توصیف کردن وضعیت کشور بر این نکته صراحت ورزیده اند که:
«شجاعت و شهامت اعتراف به اشتباه نعمت بزرگ خداوند است. برخی در توجیه خطا و اشتباه خود به جایی رسیده‌اند كه نعوذبالله جریان «معاذ» صدر اسلام را درباره خطاپذیری و اشتباه رسول گرامی اسلام مثال می‌آورند ... عجیب این است كه بعضی از شخصیت‌ها، اعم از روحانی و غیرروحانی، خام این جریان و تفكر شدند و آن ‌چنان مورد حمایت قرار دادند كه اكنون به ‌رغم فهم اشتباهات گذشته، روی بازگشت و اعتراف به خطا و اشتباه را ندارند و خلاف میل قلبی و عقلی خود دست از حمایت از این بلیه برنمی‌دارند.»
ظاهراً منظور آیت الله هاشمی از جریان معاذ با توجه به توضیح بعدی ایشان (خطا پذیری و اشتباه رسول الله) طعنه به آیت الله خامنه ای در دفاع از محمود احمدی نژاد در خطبه های نماز جمعه 29 خرداد سال 88 است که زیرکانه آن را حمایتی اشتباه مفروض دانسته و به تلویح آن را با تقید اهل سنت به عدم عصمت و پذیرش خطاپذیری رسول الله مقایسه کرده اند! (2)
اظهارات هاشمی رفسنجانی را از آن جهت می توان «تجاهل العارف» تلقی کرد که:
اولاً ایشان می دانند اما ظاهراً تعمد دارند تا این نکته را نادیده بگیرند که آنجا که آیت الله خامنه ای در خطبه معروف نماز جمعه 29 خرداد 88 به تصریح تاکید کردند:
«من البته در موارد متعددى با آقاى هاشمى اختلاف‏نظر دارم، كه طبيعى هم هست؛ ولى مردم نبايد دچار توهم بشوند، چيز ديگرى فكر كنند. البته بين ايشان و بين آقاى رئيس جمهور از همان انتخاب سال 84 تا امروز اختلاف‏نظر بود، الان هم هست؛ هم در زمينه‏ مسائل خارجى اختلاف‏نظر دارند، هم در زمينه‏ نحوه‏ اجراى عدالت اجتماعى اختلاف ‏نظر دارند، هم در برخى مسائل فرهنگى اختلاف ‏نظر دارند؛ و نظر آقاى رئيس جمهور به نظر بنده نزديكتر است.»

این بخش از اظهارات آیت الله خامنه ای قبل از ابراز حمایت خود از محمود احمدی نژاد پاسخی صریح اما با تاخیر بود به نامه بدون سلام و السلام هاشمی رفسنجانی و بیان مخالفت آشکار و بدون تکلف ایشان با سیاست های پر ریخت و پاش اقتصادی دوران هاشمی رفسنجانی که منجر به تورم افسار گسیخته و خرد شدن کمر اقشار فرو دست جامعه شد. مخالفتی که شامل رویکرد فرهنگی اباحه گرانه دوران ریاست جمهوری هاشمی و تداوم آن در دوران اصلاحات از طریق عقبه سیاسی هاشمی در وزارت ارشاد (عطاالله مهاجرانی) نیز شد. رویکردی که آیت الله در همان دوران از آن تحت عنوان شبیخون فرهنگی نام برد. هم چنان که آیت الله خامنه ای از فرصت نماز جمعه مزبور بهره برد و به صراحت مخالفت خود با سیاست خارجی منفعل و زبونانه دوران هاشمی مسمی به «گفتگوی انتقادی» را نیز ابراز داشت.
بواقع در خطبه های نماز جمعه 29 خرداد، آیت الله خامنه ای قبل از اعلام حمایت از احمدی نژاد در حال دادن این هشدار به هاشمی بود که دیگر تحت هیچ شرایطی جایز نمی دانم تا آن رویکردهای ناصواب مطمح نظر جنابعالی بازتولید شود.
گذشته از آنکه تا آن مقطع رفتار و مواضع محمود احمدی نژاد نیز علی الظاهر منافاتی با عدالت اجتماعی مطمح نظر رهبری و حریت در سیاست خارجی و رعایت شئون فرهنگ اسلامی نداشت. یا لااقل تا آن مقطع احمدی نژاد به چنان رویکردهائی بخوبی تظاهر می کرد.
ثانیاً آقای هاشمی رفسنجانی به این نکته نیز نمی خواهند توجه نمایند که دفاع آن روز آیت الله خامنه ای از محمود احمدی نژاد ولو آنکه بعدها آن هندوانه سربسته «درون زرد» هم از آب درآمد. دفاع خویش کامانه و شخصی از احمدی نژاد نبود که اینک و با توجه به رفتارهای پیش بینی نشده و حرمت شکن رئیس جمهور، آقای هاشمی بتواند قوت استدلال و پیش گوئی های خود را به رخ دیگران بکشاند!
آقای هاشمی بخوبی باید بداند که دفاع آن روز رهبری نظام از احمدی نژاد دفاع از رئیس جمهور منتخبی بود که به غلط توسط رقبای انتخاباتی اش متهم به رای دزدی شده بود.
این بر عهده آیت الله خامنه ای بود که بدون توجه به شخصیت حقیقی «محمود احمدی نژاد» تمام قد در دفاع از جمهوریت نظام پاسدار آرای تک تک شهروندانی باشد که در انتخابات ریاست جمهوری سال 88 بنا به هر دلیلی با اکثریت آرا 24 میلیون رای خود را بنام یکی از نامزدها سند زده بودند ولو آنکه این منتخب یک تکه چوب هم باشد این بر عهده رهبری نظام بود تا اجازه ندهد آرای اکثریت شهروندان با ادعای کاذب تقلب مخدوش شود.
قطعاً آقای هاشمی و عقبه سیاسی ایشان از این حق مسلم برخوردارند تا از «محمود احمدی نژاد» متنفر باشند اما این کراهت کمترین حقی به ایشان نمی دهد تا بتوان به اعتبار آن کراهت آرای اکثریت مردم ایران را برای خوشآیند ایشان و در پیشگاه ایشان ذبح کنند.

جناب آقای هاشمی رفسنجانی
اینجانب نیز در آن ایام ضمن مخالفت با آقای احمدی نژاد در اردوی انتخاباتی جناب کروبی در حد بضاعت و وسع و توانم فعالیت مطبوعاتی می کردم اما در فردای نتایج انتخابات و با روشن شدن شیطنت های مدعیان تقلب، به احترام آرای اکثریت ملت ایران در کنار دیگر منصفین در عین تحفظ انتقادات خود از ایشان (احمدی نژاد) به منتخب ملت تمکین و احترام کردیم. این که منتخب «دیروز» اکثریت ملت ایران «امروز» مبتلا به زیاده خواهی و گستاخی و ساختار شکنی شده ارزنی برای جنابعالی تولید «حق ویژه» نمی کند تا با توقع استمالت و دلجوئی از خود، نظام را ملزم به محق فرض کردن خود در عدم التفات به آرای اکثریت شهروندان در خرداد 88 فرمائید.

جناب آقای هاشمی رفسنجانی
ترجمه صریح و بی تکلف خطبه های نماز جمعه رهبری در 29 خرداد 88 بدین مضمون بود که:
جناب آقای هاشمی رفسنجانی. می دانم از احمدی نژاد و رویکردهایش متنفرید! اعتراضی هم از این بابت متوجه شما نیست. اما حتی اگر خود را هلاک هم کنید اجازه نخواهم داد تا آرای قاطبه ملت را قربانی شیدائی ها و امیال و کینه ها و نفرت های خود کنید!

جناب آقای هاشمی رفسنجانی
در دمکراسی برسمیت شناخته شده وپذیرفته شده موجود در دنیا، عموم شهروندان حتی اگر به یک تکه چوب هم رای دهند مطابق اصول همان دمکراسی برسمیت شناخته شده و پذیرفته شده موظفید و موظفیم تا به رای مردم احترام بگذاریم. 

۶ نظر:

ناشناس گفت...

ببین دوست عزیز، تقلب کردن و یا نکردن در انتخابات 88 را بایه حمله نمی توان زیر سوال برد و یا تأیید کرد، لطفاً دقت بیشتری کن که از جانب خوانندگان زیر سوال نری

ناشناس گفت...

آقای سجادی منظورتان از اباحه گری چیست؟ آیا باز کردن نصفه و نیمه فضای فرهنگی و اجتماعی ایران اباحه گری است؟شما از کجا با قاطعیت به این نتیجه رسیدید که در انتخابات 88 مردم 24 میلیون رای به احمدی نزاد دادند؟ استدلال تان برای دفاع آقای خامنه ای از جمهوریت کدام است؟ در نوشته های اخیرتان کم کم به سمت بیت و کیهان متمایل شدید چرا؟

دردی کش گفت...

«در دمکراسی برسمیت شناخته شده وپذیرفته شده موجود در دنیا، عموم شهروندان حتی اگر به یک تکه چوب هم رای دهند مطابق اصول همان دمکراسی برسمیت شناخته شده و پذیرفته شده موظفید و موظفیم تا به رای مردم احترام بگذاریم.»
تا آزادی بيان و رسانه‌ها و نيروی نظامی و قوه‌ی قضاييه‌ی مستقل وجود نداشته باشد، حرف زدن از دموکراسی بيهوده است. اين را شما بايد بهتر از هر شخص ديگری بدانيد. وگرنه در کشورهای غربی هم زبان و روزنامه‌های منتقدان را ببندند، مسئولين نظارت بر انتخابات از يک نامزد طرفداری کنند، قبل از انتخابات گونی گونی سیب‌زمينی توزيع کنند و حقوق معوقه و پاداش پرداخت کنند و يک طرفه در رسانه‌ی ملّی آمار دروغ ارائه دهند، طبيعی است که رای می‌آورند. اسم اين دموکراسی نيست. اين فاشيستی پيچيده در ردای دموکراسی است.

ناشناس گفت...

آقای سجادی .سلام . آقا من نمی دانم چرا شما گندی و اوضاع گندی که با حمایت ایشان به وجود آمده است را شما نمی بینید آقا . اگر در زمانی هاشمی کمر مردم شکست امروز که به آن جای مردم لطمات جدی وارد شده است .
آقای سجادی نگویید که این روز ها را مسببش تنها احمدی نژاد است آقا . آقای خامنه ای خوب می داند که این مرد کفایت ندارد اما عرضه عذر خواهی ندارد و می گوید هر چه شد شد من نباید خودم را ببازم . آقای سجادی هشدارها که از قبل از 88 شروع شده بود و امیدوارم که آن نامه بی سلام و وسلام را فراموش نکرده باشید جناب آقا . می خواهم این را بگویم امیدوارم نگویید که هیچ کس فکر امروز را نمی کرد . محسن سازگار بود به گمانم که گفت آقا این شانه بوسیدن کلی حکایت دارد اما شما ندیدید این ها را. آقا سجادی . آقای سجادی . چرا چشمانتان رابسته اید جناب به روی حقایق برای آن بلیط دو سره .

ناشناس گفت...

ba shoma mofegh hastam haghgo hamesheh poshtebaneh hagh ast barayash fargh nemekonad an kas ke bashad zendeh bad hagh o hagheghat

ناشناس گفت...

ناشناس: "آقای سجادی سلام. آقا من نمی دانم چرا شما گندی و اوضاع گندی که با حمایت ایشان به وجود آمده است را شما نمی بینید آقا...چرا چشمانتان رابسته اید جناب به روی حقایق برای آن بلیط دو سره?"

پاسخ به دو "چرای" بالا:

سجادی با این وقاحت دروغ میگوید و تهمت میزند، چون علاوه بر "بلیط دو سره" از "بیت" و "سپاه" بوی کباب به مشام نفسش میرسد، و "ژورنالیست بی طرف" دیروز به حرام خواری و مجیزمالی قدرت "مطلقه" برای چند قرص بیشتر از نان کثیف به نرخ روز عادت کرده است، پس البته که چشمش را به روی حقایق میبندد، چون "وجدانش" مرده است -- اگر از اول وجدان داشته، البته.