۱۳۹۲ شهریور ۱۰, یکشنبه

خانه شکلاتی!



«هر کس خلافی نداشته باشد تضمین می دهیم برای بازگشت به کشور مشکلی نخواهد داشت»
جمله فوق پاسخ آقای علوی، وزیر اطلاعات دولت روحانی به یک خبرنگار بود وقتی از ایشان پرسید:
«برخی در حوادث فتنه ۸۸ نه معاند بوده و نه فعالیت خلافی انجام داده بودند اما از کشور خارج شدند و برای بازگشت به کشور دچار ترس و تردید هستند، چه تضمینی برای بازگشت آنها می دهید؟»
هر چند در داخل کشور و در له و علیه این اظهارات افراد زیادی واکنش نشان دادند و عده ای آن را وادادگی در مقابل فتنه و دیگران متابعت از مشی اعتدال ترجمه کردند اما شخصاً معتقدم آقای وزیر یک واقعیت غیر قابل کتمان را در پاسخ به این پرسش مورد غفلت قرار داده اند و آن اینکه:
غالب آنها که به بهانه شهرآشوبی های سال 88 از ایران رفتند انگیزه این رفتن قبل از «گریز از سر ترس» یابش مستمسک برای «وصال به محبوب» بود!
استثناها به کنار، اما با لحاظ قرار دادن «اصل بر قاعده» بخش غالب خروجی های سال 88 از بدنه خرده فرهنگی بودند که سالها در حسرت اقامت در غرب در کمین فرصتی مغتنم جهت مرتفع کردند موانع قانونی مهاجرت سهل الوصول به غرب بودند.
ایشان نرفتند که برگردند! رفتند که بمانند!
کـُلنی معوج از مهاجرین نسل اول ایرانی در لوس آنجلس برجسته ترین نمونه از چنین دلباختگان و ریزه خواران توهم «سفره تنعم غرب» در آمریکاست.
از مجموع «پانصد هزار نفر» جمعیت تخمینی از ایرانیان مقیم لوس آنجلس بالغ بر «پانصد هرار نفر» ایشان مدعی اند از منسوبان دربار سلطنت پهلوی بوده اند که بدلیل در خطر بودن جان شان در «ایران بعد از انقلاب» مجبور به فرار از کشور شده اند! طـُرفه آنکه کل پرسنل وزارت دربار در سلطنت پهلوی «از صدر تا ذیل» به زحمت به رقم 500 نفر می رسید!
در ماجرای سال 88 نیز همین مکانیزم برای بقایای دلباختگان اقامت در غرب عملیاتی شد و به طرفة العینی جمیع مهاجران متقاضی کسب پناهندگی و اقامت در «غرب گمشدۀ این جماعت دلشده» یا با تظاهر به اختلال روحی و لنگان روی! مدعی مورد تجاوز قرار گرفتن در کهریزک شدند! و یا با جعل سند مدعی تحت تعقیب بودن به اعتبار فعالیت روزنامه نگارانه و آزادیخواهانه خود بودند!

آقای وزیر اطلاعات
اینها که خدمت تان معروض شد داستان نیست و متاسفانه واقعیت دارد.
اگر مایل بودید بفرمائید تا با آدرس و سند یک روزنامه نگار منسوب به سبزها را خدمت تان معرفی کنم که ابتدا با چه تئاتر هیجان انگیزی مدعی فرار از کشور شد و با استقرار در فرانسه «باند جعل سند» برای متقاضیان کسب اقامت و پناهندگی در غرب راه انداخت و با اخذ حق الزحمه های بین 3 تا 5 هزار دلار برای متقاضیان پناهندگی، سند روزنامه نگار بودن و تحت تعقیب در ایران بودن، جعل می کرد!

آقای وزیر
این جماعت شیدائی، برای ماندن یا بازگشت به کشور با نظام مشکل ندارند اینها با خودشان مشکل دارند!
درد ایشان بحران هویت و خودباختگی شخصیتی است که برای التیام آن، رفتن و ماندن ولو با سفلگی و تحقیر و خواری و فقر و دریوزگی اعتنا و محبت در غرب را مرجح بر ماندن در کشورشان می دانند والی در سفر سال گذشته خود به ایران توفیق آن را داشتم تا با سبزهائی بنشینم بغایت متعصب و با چشمانی خون چکان و پر غیض از نظام اما همین سبزها آنقدر شرف و پرنسیب داشتند که کپی برگه احضاریه خودشان به امنیه را نشانم دادند که بهترین سند برای فرارشان از کشور بود علی رغم این در وطن شان ماندند و اتفاقاً جملگی زندان کشیده بودند اما حاضر نبودند و نشدند وطن شان را در حسرت رویای غرب ترک کنند.

آقای وزیر
حسرت به دل ماندیم تا بعد از گذشت 3 دهه از انقلاب شاهد روی کار آمدن وزیری باشیم تا باور قلبی و ایمانی به این گوشزد اصولی بنیان گذار انقلاب داشته باشد که:
«آغوش کشور و انقلاب همیشه برای پذیرفتن کسانی که قصد خدمت و آهنگ مراجعت داشته و دارند گشوده است ولی نه به قیمت طلبکاری آنان از همه اصول که چرا مرگ بر آمریکا گفتید، چرا جنگ کردید، چرا نسبت به منافقین و ضد انقلاب حکم خدا را جاری می‌کنید، چرا شعار نه شرقی نه غربی داده‌اید، چرا لانه جاسوسی را اشغال کرده‌ایم و صدها چرای دیگر»

آقای وزیر
بالغ بر 23 سال پیش که یکی از میانه همین جماعت خود باخته، مظلوم نمایانه فتوای آن را داد که:
«آنها که در ايران مانده اند بر آن ميليون ها (!) ايرانی غير مُجرم که دور از وطن اند فضيلتی ندارند»
به تاسی از همان صراحت بنیان گذار جمهوری اسلامی گوشزدشان کردم:
قبل از نظام ترسی، خداترس باشید و مقید آن نباشید که طوری زندگی کنید مردم از شما نترسند بلکه اهتمام خود را صرف آن نمائید تا به مردم بیآموزانید طوری زندگی کنند که از کسی نترسند. *
افسانه آلمانی «هانسل و گرتل» قرائتی مانوس و واژگون از تراژدی این جماعت مفتون است که در جستجوی «خانه ای شکلاتی» با هدایت «نامادری خودباختگی شان» بدون آنکه عقل ریگ گذاری در مسیر بازگشت داشته باشند از وادی تحیّـــُر و فلاکت و برگشت ناپذیری سر در آورده اند!

ــــــــــــــــــــــــــــ
* مقاله آقای بهنود دیر رسیدید. تمام شد! ـ 5/مرداد/70 روزنامه ابرار


۱ نظر:

Unknown گفت...

مثل همیشه عالی بود استاد.
کاش نام آن وطنفروشان و جاعلان را هم ذکر می کردید تا همه این #لاشخورهایوطنفروش را بهتر بشناسند.