۱۳۹۳ شهریور ۷, جمعه

از عین الله تا جیگرها!



حسن رضیانی هنرمند پیش کسوت سینمای ایران دار فانی را وداع گفت.
رضیانی بیش از هر چیز اشتهارش در سینما را مدیون نقش ماندگار «عین الله » در مجموعه فیلم های «صمد» بود.
نقشی که شخصاً از آن در تبیین آسیب شناسی و گونه شناسی لایه های اجتماعی ایران بهره بردم و ده سال پیش در مقاله «صمد و عین الله» ایشان را نماد جامعه شبه مدرن و غربزده از میانه طبقات مسمی به متوسط در ایران معرفی کردم که با یک سفر از روستا به شهر شکل گرایانه مفتون زرق و برق و رونمای ظاهر فریب شهر در مقام «مدنیت غربی» شده و در بازگشت به روستا ضمن انکار هویت پیشین خود و جعل هویتی نوین (باقرزاده) با کراواتی نامتعارف بدین طریق می کوشد با فرو بردن خود در خلسه «این همانی» با شهروند غربی برای خود جعل هویت و مدنیت و تشخص احصاء نماید!
هم چنان که « صمد» معرف کاملی از نسل روستائيانی در ايران بود و هست که با لباس و کلاه نمدی سنتی اش، بشدت وابسته به خرده فرهنگ روستائی خود بوده و بدون کمترين شرمندگی از هويت بومی اش می کوشند و اثبات کردند سربازان صديق و جان بر کفی برای دفاع از اعتقادات و ارزش های خودند!
(متن کامل مقاله صمد و عین الله در اینجا)
بیرون از تکلف عین الله و عین الله ها نمایندگی طبقات بیمار و در عین حال موثری در تاریخ تحولات توسعه سیاسی ـ اقتصادی ایران را عهده داری می کرده و می کنند که شوربختانه در این پروسه نقش یا زخم هائی مانا از خود بر پیکره فرهنگی ایران بر جای گذاشته اند.
فهم این قشر از توسعه اعم از توسعه سیاسی و فرهنگی و اقتصادی در مضیق ترین و منحط ترین قرائت چیزی فراتر از نوعی Gentrification نیست. امری که نزدیک ترین معادل آن در زبان فارسی عبارت است از:
نوعی تجملگرائی با گرایش به نوسازی فضای فرهنگی مطابق با پسند اشراف و متمولین!
گرایشی که با اتکا بر مانائی و زنده بودن و زنده ماندن «عین الله ها» در مختصات جمعیتی ایران، هم چنان سخت جانی و مطالبه گری می کند!
عین الله نماد قدیمی از آنومی آشنای «خود دیگربینی» منتج از «خود حقیربینی» تاریخی و هویتی کسری قابل اعتنا از ایرانیان است که ادامه آن را می توان در «خری» دید که بعد از خود باقرزاده بینی عین الله ها اینک با کراهت از خود و پیشینه خود، فریاد می زند :
من خر نیستم! من جیگرم!!!

(ادامه در جیگرها)


هیچ نظری موجود نیست: