رضیانی بیش از هر چیز اشتهارش در سینما را مدیون نقش ماندگار «عین الله » در مجموعه فیلم های «صمد» بود.
نقشی که شخصاً از آن در تبیین آسیب شناسی و گونه شناسی لایه های اجتماعی ایران بهره بردم و ده سال پیش در مقاله «صمد و عین الله» ایشان را نماد جامعه شبه مدرن و غربزده از میانه طبقات مسمی به متوسط در ایران معرفی کردم که با یک سفر از روستا به شهر شکل گرایانه مفتون زرق و برق و رونمای ظاهر فریب شهر در مقام «مدنیت غربی» شده و در بازگشت به روستا ضمن انکار هویت پیشین خود و جعل هویتی نوین (باقرزاده) با کراواتی نامتعارف بدین طریق می کوشد با فرو بردن خود در خلسه «این همانی» با شهروند غربی برای خود جعل هویت و مدنیت و تشخص احصاء نماید!
هم چنان که « صمد» معرف کاملی از نسل روستائيانی در ايران بود و هست که با لباس و کلاه نمدی سنتی اش، بشدت وابسته به خرده فرهنگ روستائی خود بوده و بدون کمترين شرمندگی از هويت بومی اش می کوشند و اثبات کردند سربازان صديق و جان بر کفی برای دفاع از اعتقادات و ارزش های خودند!
(متن کامل مقاله صمد و عین الله در اینجا)
بیرون از تکلف عین الله و عین الله ها نمایندگی طبقات بیمار و در عین حال موثری در تاریخ تحولات توسعه سیاسی ـ اقتصادی ایران را عهده داری می کرده و می کنند که شوربختانه در این پروسه نقش یا زخم هائی مانا از خود بر پیکره فرهنگی ایران بر جای گذاشته اند.
فهم این قشر از توسعه اعم از توسعه سیاسی و فرهنگی و اقتصادی در مضیق ترین و منحط ترین قرائت چیزی فراتر از نوعی Gentrification نیست. امری که نزدیک ترین معادل آن در زبان فارسی عبارت است از:
نوعی تجملگرائی با گرایش به نوسازی فضای فرهنگی مطابق با پسند اشراف و متمولین!
گرایشی که با اتکا بر مانائی و زنده بودن و زنده ماندن «عین الله ها» در مختصات جمعیتی ایران، هم چنان سخت جانی و مطالبه گری می کند!
عین الله نماد قدیمی از آنومی آشنای «خود دیگربینی» منتج از «خود حقیربینی» تاریخی و هویتی کسری قابل اعتنا از ایرانیان است که ادامه آن را می توان در «خری» دید که بعد از خود باقرزاده بینی عین الله ها اینک با کراهت از خود و پیشینه خود، فریاد می زند :
من خر نیستم! من جیگرم!!!
(ادامه در جیگرها)
(ادامه در جیگرها)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر