۱۳۹۴ بهمن ۱۰, شنبه

مصلحت مطهری!



بعد از اعلام رد صلاحیت «علی مطهری» جهت حضور در انتخابات مجلس دهم، جسته و گریخته اخباری دال بر بازگرداندن ایشان به عرصه انتخابات به گوش می رسد و بعید هم نخواهد بود که این خبر محقق شود.

شخصاً معتقدم مصلحت آقای مطهری در استمرار رد صلاحیت ایشان و کمک به خروج ایشان از عرصه سیاست و بازگرداندن وی به مرکز نشر آثار شهید مطهری است.
به تجربه و استناد سالهای نمایندگی ایشان در پارلمان مشخص شد مشارالیه بدلیل تهور فاقد تدبر و آستانه و استعداد تحریک پذیری و درک نازل ایشان از فحول سیاسی، عنصر صاحب صلاحیتی جهت حضور در عرصه سیاست نیست و تا آن اندازه ظرفیت دارند تا بشرط اصرار بر مانائی در عرصه عملی سیاست، در آینده ای محتوم به یک «نوری زاد ثانی» مُبدل شوند!
امری که نه به صلاح ایشان است و نه شایسته اعتبار پدر شهیدشان می باشد و خیراندیشان و خیرخواهان ایشان موظفند با مدیریت بمنظور صیانت از حرمت ایشان و پاسداشت اعتبار پدر ایشان بر دپولتیزه کردن وی از طریق بدرقه و هدایت به بیرون از دنیای پیچیده و ظریف سیاست، اهتمام ورزند.
تجربه دو دوره حضور در پارلمان و ماجراجوئی های متهورانه مطهری به اندازه کافی برخوردار از حجت می باشد تا ایشان را مجاب به خداحافظی از دنیای سیاست کند مشروط بر آنکه چشم عبرت بگشایند و ببیند به اعتبار عملکردشان اینک در کانون اقبال کدام جریانات سیاسی قرار گرفته و کدام اقشار شناخته شده اینک برای معرکه گردانی های ایشان کف می زنند و هورا می کشند!؟


۲ نظر:

ناشناس گفت...

مراقب باشید ! سیاست علاوه بر پیچیده بودن دنیای پر التهاب ، حساس و خطرناکی هم دارد . با این تندرویها و ادبیات امثال شما و حسین شریعتمداری . اگر صاحب پست و مقامی بشوید ، مملکت را به جنگ با آمریکا و غرب میکشاندید !

علی گفت...

ناشناس,هنوز شرسعتمداری و سجادی پست رسمی نگرفتن و هنوز جنگی نشده تو چرا اینقدر وحشت زده ای. خوب مشخصه کسانی از جنگ می ترسند که از طریق رانت های میلیاردی به الاف والوفی رسیده اند و کسانی که بادلالی واین کلاه و اون کلاه کردن مثل زالو دارن خون ملت رو میکشن والا مردمی که چیزی برای از دست دادن ندارند نه از جنگ می ترسند و نه از حرف حق زدن ولو به تریچ قبای امریکا بریخوره و بخواد ملتی رو به خاک و خون بکشه. این به خاک و خون کشیدن اگر به رسوا شدن امریکا در جهان منجر شود باز هم پیروزیه ماست.هرچند امثال شماها همون زمان هم دوباره بغل امریکا غش می کنید که اره این ایرانی ها بودند که تندروی و افراطی گری کردند.
(نمونه اش هاشمی رفسنجانی که چندی پیش گفت جنگ با عراق حاصل تندروی عده ای داخلی بود در حالی که تمام اسناد بعد از 35سال منتشر شده و داره نشون میده صدام دنبال بهانه ی حمله به ایران بود مثلا دیدار ابراهیم یزدی و صدام در هاوانا صدام در ابتدا یک دستی می زنه که اقای ایرانی ای به نام فلان داشته از ما جاسوسی میکرده و اعتراف هم کرده که جاسوس شماست و ابراهیم بزدی کلک و دروغ صدام رو پی می بره و میگه اعدامش کنید ما هم جاسوس های شما رو اگر گرفتیم اعدام می کنیم. بعد صدام میگه شما سه جزیره ی امارات را اشغال کرده اید و اگر انها را تخلیه و به امارات پس ندهید ما نمی توانیم تحمل کنیم و در جواب یزدی که مسئله بین ما و امارات به شما چه ارتباطی داره میگه ارمان حزب بعث حمایت از همه ی اعرابه و ... . اسناد این دیدار را امریکا منتشر کرده.حالا رفسنجانی باید جواب بده اعتدال چی بود این که ما جاسوسی که وجود نداشت را بابتش عذرخواهی کنیم و یا سه جزیره رو به امارات تقدیم کنیم که بعدها حزب اللهی ها متهم به تندروی نشوند.)