۱۳۹۴ دی ۱۸, جمعه

پایان هاشمی!



شهریور گذشته و یک روز قبل از عزیمت به ایران در آخرین پست فیس بوکی خود نوشتم:
در آستانه انتخابات اسفند ماه بوضوح علائمی از فتنه ای نوین تحت مدیریت «ام الفتنه» در حال بازتولید است. ام الفتنه این بار و مانند دور قبل (88) با بسیج گسترده عقبه رسانه ای و سیاسی خود و با استظهار به شرایط مساعد حمایت خارجی «بازی» نوینی را کلید زده. هر چند قبلا هم گفته ام واقعیت های میدانی اجازه کامیابی ایشان را (مانند ناکامی 88) نمی دهد اما قطعا مانند ماجرای 88 این فرصت را دارد تا بار دیگر هزینه های سنگینی را از جوار این فتنه نوین به حساب نظام واریز کند!

به اعتبار ملاحظات میدانی از زمین سیاست در ایران بعد از ناکامی «شهرآورد 88 هاشمی» اکنون و بوضوح می توان «شهرآورد نوین اکبر هاشمی رفسنجانی» را از انتخابات پیش روی خبرگان رهبری در اسفند ماه آتی چشم انتظاری کرد.
با مرور تلگرافی همه بازی های پیشین هاشمی طی 37 سال گذشته اعم از:
ـ تحمیل غیر اخلاقی و فرصت طلبانه آیت الله منتظری به امام به عنوان قائم مقام رهبری با این تحلیل که بعد از امام و به اتکای ساده اندیشی آیت الله منتظری سکان مدیریت مملکت را در اختیار خود بگیرند. (1)
تحمیلی که در آخرین لحظه توسط امام و از طریق عزل آیت الله منتظری «جراحی» شد اما همین اندازه نیز هزینه های سنگینی از آن نصب و عزل به حساب نظام واریز شد.
ـ پایان دادن به جنگ از طریق مغبون کردن فرماندهان جنگ و تحمیل بی اخلاقانه قطع نامه 598 به امام با ستآپ امام در تنگنای کاذب عُسرت عِدّة و عُدّة در لجستیک جنگ. (2) (3) (4)
ـ شیطنت ایشان در ماجرای درخواست مکتوب از امام جهت حل مسئله رابطه با آمریکا که این مورد نیز با فراست امام از طریق تحشیه به وصیت نامه شان مرتفع شد و اجازه بهره برداری آتی از نامه مزبور را از هاشمی سلب کرد. (5)
ـ شامورتی بازی ایشان در خلال انتخاب رهبر بعد از فوت امام در اجلاسیه خبرگان از طریق ابرام بر شورائی کردن رهبری و تن دادن کرهی ایشان به ذکر خاطره منجر به رهبر شدن آیت الله خامنه ای بعد از عتاب «آیت الله معصومی» ! (6)
ـ تلاش بمنظور ابقای خود در پست ریاست جمهوری از طریق پروژه عطاالله مهاجرانی و تغییر قانون اساسی که با مخالفت قاطع آیت الله خامنه ای این جاه جوئی نیز خنثی شد. (7)
ـ تلاش موفقیت آمیز در «های جک» دوم خرداد بعد از شکست پروژه «ابقای ریاست جمهوری» و تحمیل وزرای اقتصادی و نفتی خود به کابینه اصلاحات و بسترسازی بمنظور بازگشت به قدرت بعد از محمد خاتمی به شیوه «پوتین ـ مدودوف» که این بار و بنا به ادعای هاشمی این آیت الله خامنه ای بود که از طریق بازگرداندن معین و مهرعلیزاده به انتخابات مانع کامیابی ایشان مقابل احمدی نژاد در 84 شد (8)
ـ حضور و مدیریت تمام قد فتنه 88 و اهتمام ایشان و عقبه سیاسی ایشان بعد از شکست فتنه بمنظور انتقام از رهبری بابت خطبه نماز جمعه 88 از طریق لابی و ترغیب آمریکا به اعمال تحریم های فلج کننده. (9)
ـ مهندسی انتخابات 92 از طریق تحریم های فلج کننده اقتصادی و به فلاکت کشاندن مردم در حوزه معیشت و متقابلاً نشاندن خود در قامت منجی جهت شرکت در انتخابات ریاست جمهوری که با حربه «رد صلاحیت» و حذف ایشان از زمین انتخابات، خنثی شد. (10) (11) (12)
با مرور جمیع ماجراها و ماجراجوئی های هاشمی طی سال های گذشته، همه قرائن حکایت از آن می کند که «معظم له» در آستانه انتخابات پنجم خبرگان اینک خود را مهیای ورود به بازی نوین و بزرگی کرده که می تواند بازی آخر ایشان تلقی شود.

در خلاصه ترین شکل ممکن بازی نوین و پسین هاشمی را می توان چالش با «نهاد» رهبری بمنظور تقلیل وزن و شأن و اقتدار بنیان ولایت در ایران با اسم رمز «شورائی کردن رهبری» نامگذاری کرد.
فی الواقع «شورای رهبری» را باید «اسم رمز» زدن «رهبری و اعتبار رهبری» و انتقام بابت نتوانستن «شهرآورد 88» در اخذ باج از رهبری تلقی کرد که اینک و در این قالب نوین می کوشند از این طریق و طرح «شورائی شدن رهبری» با آب بستن به هژمونی ولایت فقیه موجبات تقلیل و تخفیف و مخنث و فرمالیته شدن گرانیگاه قدرت در ساختار سیاسی نظام را برای روز مبآدا فراهم آورند!
همان چیزی که در 84 مهدی هاشمی بمنظور دلربائی پدر از روح و روان غربی ها طی مصاحبه اش به روزنامه USA Today بر آن انگشت تاکید گذاشت مبنی بر آنکه:
ایف مآی دَد الکتِد (!) ایشانند که خواهند توانست با تغییر قانون اساسی نهاد ولایت فقیه در ایران را به یک زائده فرمایشی و فورمال در اندازه های تشریفاتی کاخ باکینگهام انگلستان مُبدل کنند! (13)

زیرکی هاشمی رفسنجانی در این چالش نوین آنجاست که خُنیاگرانه و بربط نوازانه با کوبیدن مستمرش بر طبل سیاه نمائی از وضعیت به ارث رسیده از دوران «احمدی نژاد مورد وثوق رهبری» این اقبال را پیدا کرده تا در عمق «اقشار زاویه دار با رهبری» خود را مُبدل به بـِرَند و نماد «ضدیت با رهبری» معنا کرده و با همین بـِرَند از میانه ایشان برای مصاف آتی خود یارگیری کند. (14)
نمادی که با پیام نوروزی سال 93 هاشمی و شعر معناداری که در آن پیام خواند به مخاطب خاص خود فهماند که: معظم له «بر سر آن است که گر ز دست برآید ـ دست به کاری زند که غصه (غصه ایشان و چشم امید داران به ایشان) سر آید» و بالتبع در چنین گفتمان نمادین و رهبر ستیزانه ای به اقتفای شاعر «حضرت استوانه» ارسال کننده این پالس به حواریون خود نیز می شوند که:
قدر مسلم «خلوت دل نیست جای صحبت اغیار ـ دیو چو بیرون رود فرشته در آید»!

اسم رمز «شورای رهبری» را باید دریچه ارتباط و تماس هاشمی با دو مخاطب خاص خود در داخل و خارج از کشور محسوب کرد.
هاشمی با طرح «شورای رهبری» از سوئی با مخاطب داخلی خود که شامل همه اقشار مخالف با نهاد یکه سالار ولایت فقیه اند گفتمان می کند و توامان در خارج از کشور نیز انتقال دهنده این پالس به مخاطب آمریکائی است که «منم طاووس علیئین» و منتظر نقش آفرینی من در تقلیل نهاد رهبری باشید و برای سرمایه گذاری و بهره وری تضمین شده سرمایه گذاری های متوقع تان در ایران، روی من و بازی نوین من حساب کنید.
طبیعتاً آمریکا نیز به قطع و یقین این پالس را گرفته و بخوبی هم گرفته و زیرکانه و در کمین فرصت با دقت مسائل خبرگان را تا روز انتخابات دنبال خواهد کرد تا در صورت موفقیت هاشمی در پیروزی مقتدرانه در خبرگان به سهم خود دوپینگ های لازم را به وی برسانند.
تعلل و کم رغبتی آمریکا در رفع تحریم های اقتصادی نیز موید آن است که «روحانی» را برخوردار از وزن و عزم لازم جهت به چالش کشیدن رهبری نمی بیند لذا بی تمایل نیستند تا ضمن اجتناب از شتابزدگی، بعد از روشن شدن درب باغ سبز هاشمی الطاف ملوکانه خود را شامل ایرانی کنند که دیگر حرف آخر را در آن رهبری نمی زند یا رهبری ضعیف تر از آن شده تا بتواند حرف آخر را در چنان ایرانی بزند!

«همسر» محصول هفتاد و دوی «مهدی فخیم زاده» با نقش آفرینی هنرمندانه «مهدی هاشمی» و «فاطمه معتمد آریا» زبان گویا و نمادینی از حال و روز هاشمی رفسنجانی و نسبت و ترابط اش با رهبری انقلاب در چنین فرآیندی است.


زن و شوهری که بالاتفاق در یک کارخانه داروسازی اشتغال داشتند و در فردای عزل رئیس سازمان «مهدی» به اعتبار پیشینه خود توقع داشت به ریاست سازمان گمارده شود و دست بر قضا وقتی برخلاف این توقع «همسر ایشان» شد «رئیس ایشان» مهدی نیز با تلقی «تضییع حق خود» تا آخر فیلم همه اهتمام خود را ناکامانه صرف به شکست کشاندن و به زانو در آوردن «آن بناحق (!) اشغال کننده پست به حق شایسته خود» کرد.

این واقعیت را نیز نباید از نظر دور داشت که هاشمی اهل ریسک نیست و بخوبی با مولفه های قدرت در ایران آشناست لذا از قبل کوشید تا خود را برای هر اندازه مصون نگاه داشتن از ترکش های چنین مصاف محتملی آماده نگاه دارد.
سفر ادواری ایشان طی سال جاری به قم و مشهد و نشست و گفتگوی ایشان در این سفرها با مراجع عظام و تقلید، دورخیز هوشمندانه برای تقویت عقبه مذهبی خود نزد مراجع بود تا ضمن پیش بینی «رد صلاحیت» مشابه 92 بدانوسیله بتواند هزینه های چنین تک محتمل شورای نگهبان را پیشآپیش پاتک کرده باشد.(15)
اما و از جانب دیگر و علی رغم همه تدابیر و محکم کاری های هاشمی برای ورود به این ماجرای نوین، پالس های ارسالی از جبهه مقابل نیز نشان دهنده آن است برخلاف تمام سنوات گذشته «سیستم» این بار تصمیم اش را گرفته تا با اولین خطای هاشمی بدون تعلل و با سیاست مشت آهنین ایشان را بزند و بدینوسیله هزینه تمام هزینه سازی های قبلی ایشان را به حسابش فاکتور و با مشارالیه تسویه حساب کند.
امری که لااقل در مبنای نظری نیز از جانب آیت الله خامنه ای بدین اعتبار قابل توجیه بوده که:
«اشتباه است که کسی خيال کند نظام اسلامی شمشير و تازيانه ندارد و برخورد نمی کند، چرا، بی ملاحظه تر برخورد می کند، چون برای خداست» (16)

اما یک واقعیت را نباید مورد غفلت قرار داد و آنکه هاشمی تا آن اندازه وزن دارد که بتواند سیستم را به چالش بکشد اما تا آن اندازه وزن ندارد که سیستم در صورت نیاز نتواند یا نخواهد از وی بگذرد! کما اینکه در ماجرای آیت الله منتظری هم علی رغم همه عقبه مبارزاتی و مشروعیت مذهبی وقتی منتظری خود را به نقطه بدون بازگشت رساند متقابلا سیستم نیر بدون تعلل از روی ایشان گذشت.
بدین اعتبار در ماجرای نوین هاشمی عقل دوراندیش به همه کسانی که شورمندانه در جوار هاشمی و به قصد و طمع کباب تجمیع کرده اند باید گوشزد کند که در این «ماجرای محتوم به مصاف» تفطن به این واقعیت داشته باشند که این بازی بزرگ و آخر هاشمی است و طرف مقابل نیز این بار مصمم به برخورد از موضع قدرت با هاشمی است. لذا شیدائیان معظم له موظفند با لحاظ تدبیر و مصلحت «عقب بایستند».
این بازی، بازی ایشان نیست و در چنان مصاف محتمل و سنگینی این پیاده نظام و سیاه لشکر «پیشوا» بدون ملاحظه به هیزم آتش سنگین چنان شهرآورد در دستور کاری مبدل خواهند شد.
علی ایحال هر چند پیش تر و شخصاً و با باور به صلاحدید و صوابدید مفروض برای هاشمی رفسنجانی متذکر این گوشزد شده بودم که:
عقل مصلحت اندیش با لحاظ مختصات شخصیتی «هاشمی رفسنجانی» چنان می نماید تا پایوران نظام به اعتبار توان تخریب بالای هاشمی، ضمن تامین نیازهای عاطفی یک مبتلا به «سندروم نامجوئی» به تصنع هم که شده با مراعات احترام و اعتبار و ارادت طلبی هاشمی، بی جهت آستانه تحریک این پیرماهی فربه و زیرک دریای سیاست ایران را تقلیل نداده و با توسل به «رویکرد آبروداری» ایشان را در مقام سرجهازی نظام تا پایان پائیز پدرسالارش، آبرومندانه حفظ و مشایعت و بی خطر کنند! و مانع از خودکشی این نهنگ فربه در دریای متلاطم سیاست در ایران شوند!(17)
علی رغم این ظاهراً چشم غزال قدرت تاب از کف این شکارچی پیر ربوده و صیاد در خزان عمر تاب قناعت فرو گذارده و به قصد صیدی نوین عزم شکار و شکارگاه کرده!
شکارگاهی که ظاهرا این بار به کفایت برخوردار از کمینگاه هست تا بتواند «شکارچی» را با همه چابکی ها و چالاکی ها و زبدگی و زبردستی هایش این بار و در این پرده و شکار آخر ُمبدل به «شکار» کند! تا آنک بتوان عبرت آموزانه در وصف هم فرجامی ایشان با «بهرام» فرزند «یزدگرد» مُترَنِم این تَرَنُم عبرت آموزانه «خیام نیشابوری» شد که:
بهرام که گور می گرفتی همه عمر
دیدی که چگونه گور بهرام گرفت

هر چند یک واقعیت را نیز نباید نادیده انگاشت و آن این که هاشمی به صفت شخصی نشان داده در انبان خود برخوردار از حربه ای است که همواره امداد رسان ایشان در لحظات و تنگناهای بی عملی است.
حربه ای که به دفعات و کَرّات موجبات روئین تنی و قـِسـِر گریختن ایشان در آوردگاه ها و غافلگیری های سیاسی بوده و آن قابلیت بالای انعطاف پذیری و فلکسی بیلیتی (Flexibility) بموقع ایشان در لحظات حساس و سرنوشت ساز است.
چیزی در قامت و فورمت مکر «عمروعاص» در مصاف مُتفَــّوقانه علی ابن ابیطالب در صفین که با ترفند «برهنگی» توانست موجبات فرار و برون رفت تضمین شده و مظلوم نمایانه خود از مهلکه و مواجهه با علی ابن ابیطالب را فراهم آورد.
آخرین نماز جمعه اکبر هاشمی رفسنجانی در تیر 88 برجسته ترین نمونه از «قابلیت الاستیکی» و مهارت ایشان در بهره وری از انعطاف بموقع بود. (18) و (19)

نماز جمعه آخر هاشمی در مضیق ترین تعریف ممکن اعلام بموقع شکست و بالا بردن دست ها به نشانه تسلیم بابت ناکامی در تحصیل اهدافش در شهرآورد 88 بمنظور کاهش هزینه های متقبله بود. به عبارت دیگر نماز جمعه آخر هاشمی را در یک کلام می توان خلاصه کرد:
«شکست را پذیرفتم؛ فقط ژنرال هایم را آزاد کنید!»

پذیرش بموقع شکست از طریق انعطاف پذیری بموقع بمنظور برخاستنی مجدد در بزنگاهی مجدد و مناسب تر!
قابلیتی که یک بار دیگر می تواند روئین تنی هاشمی در اسفند 94 را مظنه بزند!

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1ـ نگاه کنید به مقاله «باد کاشتید آقای هاشمی»
http://sokhand.blogspot.com/2013/01/blog-post.html
2ـ همان منبع
http://sokhand.blogspot.com/2013/01/blog-post.html
3ـ راز برملا
http://sokhand.blogspot.com/2014/09/blog-post_27.html
4ـ رازهای قطعنامه
http://www.rajanews.com/news/145824
5ـ نگاه کنید به مقاله «ما رابطه با آمریکا را می خواهیم چه کنیم»
http://sokhand.blogspot.com/2013/10/blog-post_9.html
6ـ نگاه کنید به مقاله «باد کاشتید آقای هاشمی»
http://sokhand.blogspot.com/2013/01/blog-post.html
7ـ نگاه کنید به مقاله «هاشمی و تاریخ»
http://sokhand.blogspot.com/2012/02/blog-post.html
8ـ نگاه کنید به مقاله «خودکشی نهنگ»
http://sokhand.blogspot.com/2014/04/blog-post_6.html
9ـ نگاه کنید به مقاله «صانعان تقدیر»
http://sokhand.blogspot.com/2013/12/blog-post_30.html
10ـ نگاه کنید به مقاله «خیز بلند هاشمی»
http://sokhand.blogspot.com/2012/10/blog-post_2.html
11ـ نگاه کنید به مقاله «گلوله های کاغذی»
http://sokhand.blogspot.com/2012/07/blog-post_26.html
12ـ نگاه کنید به مقاله «وزن کشی اصلاح طلبان»
http://sokhand.blogspot.com/2013/12/blog-post_7.html
13ـ مصاحبه مهدی هاشمی با روزنامه USA Today
http://usat.ly/1exZW69
14ـ نگاه کنید به مقاله «آقای هاشمی؛ میشه بسه!؟»
http://sokhand.blogspot.com/2015/12/blog-post_30.html
15ـ نگاه کنید به مقاله «پایان بد هاشمی»
http://sokhand.blogspot.com/2015/12/blog-post_18.html
16ـ آيت الله خامنه ای ـ روزنامه جمهوری اسلامی 7/1/69
17ـ نگاه کنید به مقاله «پائیز پدرسالار»
http://sokhand.blogspot.com/2014/07/blog-post_4.html
18ـ نگاه کنید به مقاله «مرد خیزرانی»
http://dariushsajjadi.blogspot.com/2013/05/blog-post_4809.html
19ـ نگاه کنید به مقاله «گربه چکمه پوش»
http://sokhand.blogspot.com/2013/06/blog-post_7289.html
مقاله مرتبط ـ لبخد خدا
http://sokhand.blogspot.com/2012/02/blog-post_26.html

هیچ نظری موجود نیست: