۱۳۹۴ بهمن ۲۲, پنجشنبه

بوسه مرگ هاشمی!


ماجرای فراخوان هاشمی رفسنجانی از سید حسن خمینی جهت نامزدی در انتخابات خبرگان و اعلام حمایت هاشمی از «سید» را می توان با «بوسه مرگ» یهودا اسخریوطی بر گونه مسیح ابن مریم مشابهت داد که از آن طریق «جوداس» توانست رسول خدا را نزد سربازان روم لو داده و موجبات تمهید مهلکه عیسی مسیح را فراهم آورد.
در ماجرای آغاز تا فرجام سید حسن در انتخابات خبرگان نیز شکل ورود هاشمی به این ماجرا و جنس حمایت ایشان از سید حسن را من حیث المجموع می توان پروژه شکست خورده «هاشمی رفسنجانی» در کنار تخریب شخصیت و حیثیت سیاسی سید حسن محسوب کرد که ماهیتاً ناشی از اشتباه محاسباتی هاشمی در خواندن غلط از دست حریف بود.
قرائن و شواهد موید آن است که هاشمی در این انتخابات مترصد بود مطابق و مشابه 92 از طریق فن «گامبی» ابتدا با دعوت علنی از سید حسن جهت شرکت در خبرگان و آنگاه ترغیب ایشان به عدم شرکت در آزمون مظنه اجتهاد به بهانه «اشبه الناسی به امام» و آنگاه سخنرانی ساختارشکن اش در «12 بهمن» با ظاهر دفاع از صلاحیت سید حسن، ضمن بخرج دادن تعمد در سوزاندن «سید جوان» و آنگاه از طریق القای نقش خود در مقام مدافع «سید مظلوم» و یگانه شهسوار سینه سپر کرده در مقابل نظام، سونامی آرا در انتخابات خبرگان را به سمت و سبد آرای خود، شناژ کند.
امری که در 92 و از طریق گامبی عارف و تحمیل انصراف به ایشان جواب داد و منجر به تجمیع آرا در سبد روحانی شد. (1) اما چیزی که ظاهرا هاشمی این بار پیش بینی آن را نکرده بود؛ هُشیاری رقیب در این جدال از طریق زدن «بدل» در مقابل «فن» مسبوق به سابقه هاشمی بود که منجر به ناکامی هاشمی در «پروژه سید حسن» شد.
اساساً شکل ورود هاشمی به «پروژه سید حسن» غیر اخلاقی بود چرا که وقتی ایشان دعوت از سید حسن به عرصه انتخابات خبرگان را در ایوان شهر «جار» زد بدین طریق و بشکلی بی اخلاقانه «سید» را در صورت لبیک به فراخوانش به عنوان «آدم خود» به ساختار سیاسی کشور القا می کرد که اگر موفق به ورود به مجلس خبرگان هم می شد موظف بود شاکله سیاسی خود را در عداد «امر بران هاشمی» برسمیت بشناسد! اگر هم به شیوه طراحی شده هاشمی ناکام از ورود به خبرگان می شد هاشمی این فرصت را می یافت تا با مدیریت ماجرا، سبد آرای «سید جوان» را بی اخلاقانه بنفع خود در خبرگان پنجم مصادره کند.
قطعاً اگر هاشمی در فراخوان «سید» به انتخابات خبرگان برخوردار از حُسن نیت بود حداقل حزم و اخلاق حکم می کرد تا بمنظور پرهیز از هر گونه شائبه «سید» را در خفا ترغیب به نامزدی در خبرگان کند. (2)
علی ایحال هاشمی در فاز دوم «پروژه سید حسن اش» (!) بعد از عدم احراز صلاحیت اولیه «سید» بابت عدم شرکت در «آزمون اجتهاد» کوشید ماهی مُراد خود را از طریق «زدن به زیر میز بازی» صیادی کند!
دفاع بی موقع اما حسابشده هاشمی از سید حسن در 12 بهمن با آن نطق تند و ساختار شکن علیه شورای نگهبان آن هم در موقعیتی که «سید» تازه اعتراض خود را به شورای نگهبان ارسال کرده و شورا هنوز نفیا یا اثباتا نتیجه تجدید نظر را اعلام نکرده بود؛ چنین امری بواقع لگد کوبیدن به زیر «میز بررسی صلاحیت سید» توسط هاشمی بود تا از این طریق هر روزنه ای برای تائید صلاحیت سید را ببندد.
هاشمی تا آن اندازه شعور سیاسی دارد که بداند بر فرض اگر شورای نگهبان تمایلی هم به تائید صلاحیت «سید حسن» در مرحله تجدید نظر داشت آن دفاع هیستریک و بی موقع ایشان از «سید» مانع از هر گونه رغبت شورا برای بازگرداندن «حاج حسن» به انتخابات می شد چرا که در عرف سیاسی چنین امری تلقی به توفیق هاشمی از گردن کلفتی و باج گیری از شورای نگهبان می شد.
امری که به اندازه کافی برخوردار از انگیزه منفی برای اعضای شورای نگهبان بود تا از ورود به پازل هاشمی و بازی در زمین هاشمی از طریق «توشیح صلاحیت سید حسن» استنکاف ورزند.
اما چیزی که هاشمی پیش بینی آن را نکرده بود خوانده شدن دست ایشان از جانب رقیب و محروم کردن هاشمی از قطبی سازی فضای انتخابات بود. فی الواقع هاشمی با این تصور بازی دفاع ساختار شکنانه از سید حسن در 12 بهمن را استارت زد تا از این طریق بتواند با تحریک سیستم عصبی رقیب و هدایت ایشان به واکنش پرخاشگرانه فضا را به نفع خود به دو قطبی «هاشمی قهرمان» و «شناعت شورای نگهبان» مبدل سازد.
اما وقتی فضای سیاسی ایران برخلاف انتظار هاشمی مواجه با سکوت سنجیده و محاسبه شده اعضای شورای نگهبان نسبت به سخنان ساختار شکن هاشمی شد! چنین امری موید آن بود که قوه عاقله نظام عزم خود را جزم کرده تا این بار تحت هیچ شرایطی به بازی هاشمی بمنظور قطبی کردن فضای انتخابات تن ندهد.
مضافاً آنکه آیت الله خامنه ای نیز در سخنرانی 19 بهمن خود و با این تذکر در آن سخنرانی که:
« برخی حرف های غلط و نامناسب این روزها مایه تشویش و تردید مردم در انتخابات می شود و این حرفها فقط با نگاه سیاسی و به علت دوری از انگیزه های خدایی بیان می شود که اکنون قصد ندارم به آنها بپردازم ... و مسئولین مشغول مسائل تبلیغاتی و روزنامه ای نشوند مراقب باشند که جنجال های روزمره انتخاباتی آنها را سرگرم نکند و از پرداختن به مسائل مهم غافل نشوند»

آیت الله بدین طریق ظاهراً و غیر مستقیم این پیغام را به هاشمی داد که دست ایشان را خوانده و این بار اجازه ورود نظام به زمین بازی و امکان قطبی سازی فضای مورد نظر و مطلوب هاشمی را نخواهد داد.
سکوت مناسب و محاسبه شده رهبری و شورای نگهبان در مقابل مبارز طلبی هاشمی از شورای نگهبان از طریق سخنرانی 12 بهمن که منجر به خنثی سازی ترفند هاشمی بمنظور قطبی کردن فضای انتخابات شد قرینه زیرکی داستان آن کارتون خوابی است که هر ساله و با آغاز فصل سرما پرخاشگرانه مقابل کلانتری محل می رفت و ضمن هتاکی و فحاشی و شکستن پنجره های کلانتری موجبات بازداشت و برخوردار شدن از سرپناهی گرم در فصل زمستان در زندان شهر را برای خود فراهم می کرد تا آنکه در آخرین زمستان بعد از هتاکی های معمول این بار افسر نگهبان نزد وی آمد و زیر گوش کارتون خواب مزبور گفت:
این بار دیگر دستت را خوانده ایم! هر چه می خواهی بکن ـ ما دیگه تو را بگیر نیستیم!
علی رغم این همه ماجراجوئی ها فوق نافی آن نیست که هاشمی پیروز محتمل انتخابات تهران با آرائی مناسب خواهد بود! این امر هم بازگشت به این واقعیت دارد که اساساً تهران پایگاه سنتی طبقه خرده بورژوای کمپرادوری است که محصول سیاست های اقتصادی و گشاده دستانه هاشمی طی دوران ریاست جمهوری ایشان است. طبقه ای که از خرده بورژوازی کمپرادور نه بورژوا است و نه کمپرادور و تنها «خرد» است و بدون برخورداری از حداقل های طبقه متوسط با شاخص های مولدی و فرزانگی صرفاً شامل اقشاری می شود که بلعنده و مصرف کننده و غربنده اند و هاشمی همواره مرجع قابل وثوقی برای ایشان بوده و هست. لذا استبعادی ندارد که هاشمی خبرگان تهران را با آرائی مناسب ببرد اما هاشمی با «پروژه سید حسن» دنبال بیش از اینها بود و می کوشید و می کوشد تا با هر اندازه بیشتر کردن فاصله آرای خود با دیگر نامزدهای انتخابات بتواند تا آن اندازه خود و موقعیت سیاسی خود را در هرم قدرت ایران شارژ کند تا از آن طریق بلکه بتواند به وعده نوروزی دو سال پیش خود با مضمون زیر جامه عمل بپوشاند:
بر سر آنم که گر ز دست برآید
دست به کاری زند که غصه سر آید! (3)

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ نگاه کنید به «گامبیه هاشمی»
2ـ نگاه کنید به «حاج حسن آقا نیآئید»
3 ـ توضیحات بیشتر را در «پایان هاشمی» ببینید.

۱ نظر:

ناشناس گفت...

سلام
بنظرم تحلیل شما زیاد درست نیست و با واقع جور در نمیاد
زیرا اقای هاشمی که بمراتب رای تهران را داشت و براحتی میتوانست بدون اینکه از سید حسن مایه بذارد رای بیاورد و نیازی به ذبح سید حسن نبود و رای بیشتر هم زیاد تاثیری در اینده سیاسی هاشمی نحواهد داشت
اماغرض و مرض هاشمی از مایه گذاشتن از سید حسن چی بود که در این دو مطلب به بنظرم مشخص میشود
http://fa.rfi.fr/ردصلاحیت-حسن-خمینی-برای-جلوگیری-از-رهبر-شدن-او-بود-گفت‌وگو-با-ابوالحسن-بنی‌صدر-20160210/عمومی
http://iranwire.com/features/8688/