شادروان شیرزاد بزرگمهر تعریف میکرد:
ما سه برادر بودیم که در دوران طفولیت پدرمان جمعههای تابستان هر سه ما را به خط کرده و با «ترکه آلبالو» تنبیه و تمشیتمان میکرد و وقتی اعتراض میکردیم و میگفتیم «ما که کاری نکردیم» میگفت: «میکنید»!
ماجرای قتل «ریحانه عامری» توسط پدرش صرفنظر از تقصیریابی یا مُقصرشناسی سببیتی است از بیکفایتی مردانی که پدر میشوند بدون آنکه صلاحیت پدری و توفیق برخورداری از حظ اولاد را داشته باشند. آن هم «اولاد دختر» که بقاعده برآمدی از مونسی و دُردانگی را نزد پدر عهدهداری میکند.
چنین پدرانی ورژن آپگرید شده اعراب بدویاند که دختران خود را به «اتهام دختری» در بدو تولد پیشداورانه زنده به گوری میکردند با این استدلال که «میکنید»!
چقدر زیبا بود «پدر ریحانه» و پدران ریحانهها، تفطن بر ریحانگی دخترانشان داشتند و مانند رسولالله در حق آن «فتبارک الله احسن الخالقین» مهرورزانه پدری میکردند و مانند «الله» خطاپوشی کرده و فرصت جبران به دلبندانشان میدادند!
اگر ریحانه «خطائی» کرده بود!
#داریوش_سجادی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر