قاصدک در فولکلور ایرانی نماد آرزواندیشی است که رسالتش نشستن بر یالهای باد و رساندن درخواست آرزوهای مردمان به دخترکان شاهپریان است!
فرزندان در چنین فولکلوری قاصدکانی را میمانند که نزد کثیری جز محققسازی آرزوهای محقق نشده و جبران ناکامیها و سرخوردگیهای تحمیل شده به پدر و مادرانشان رسالت دیگری ندارند!
تواتری از خویشانگی و خودکامگی آنانی که بقول «لنگرودی» میخواستند جهان را به قواره رویاهای خود درآورند اما رویاهایشان به قواره دنیا درآمد!
در چنین تواتری، فرزندان محکوماند تا چلیپاکش زندگی بیفروغ پدر و مادرشان شوند و ناتوانی و ناکامیهای ایشان را بر اساس میل و نیل و خواست «اولیا» با موفقیت و کامروائی و کامیابی مطمح نظر «همان اولیا» ما به ازاء کنند.
در چنین تواتری اولیا از اولادان متوقع اند که «خود» نباشند و اگر قرار است باشند، باشندگیشان ترجمانی از بودن یا کامروا بودن آرزواندیشانه و محقق نشده آن شکستخوردگان و حسرت خوردگان ورشکسته بتقصیر باشد.
خانم و آقای دکتر یا مهندس آرزواندیشی و پمپ توقعات چنین پدر و مادرانی به فرزندانشان است تا از آن طریق بتوانند فرزندان خود را مبدل به دکتر و مهندسانی کنند که خود آرزوی شدناش را داشتند و عُرضهاش را نداشتند.
دکتر و مهندسانی که قرار نیست طبابت و عمارتشان منشا خدمات اجتماعی باشد و قبل از هر چیز موظفاند دستگاه تولید پول بوده و از این طریق مرهمی بر عقدههای شخصیت و تسکینی بر سرخوردگیها و بیعرضگیها و ناکامیهای اجتماعی پدر و مادرانشان را عهدهاری کنند.
#داریوش_سجادی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر