شیفتگان غرب و غربندگان آمریکاپرست، تحقیر و سفلهانگاری آمریکائیان نسبت به غلامان خانهزادی را که خوشبینانه بر این باور بودند چاکرسالاری و خاکساری برای آمریکا ایشان را به نورچشمی و دُردانگی نزد واشنگتن مُبدل خواهد کرد، ویدئوی تاسفبار را به دیده عبرت بنگرند!
ادای آمریکائی را در آوردن و با لایف استایل آمریکائی زیستن و فارسی را با لهجه نیویورکی کلامت کردن شاید در ضمیر ناخودآگاهتان به تشفی خاطر و حظ ذهنی «اینهمانی شدن» با انسان تراز آمریکا بیانجامد اما نزد تفرعن آمریکائی ارزنی برای شمایان خالق شان و منزلتی نمیکند.
در تفرعن آمریکائی «غلامان خانهزادی» گماشته میشوید که نقشی بیش از رعیت ندارید! در فاهمه هژمونیک آمریکائی «همه رعیتاند و برخی رعیتتراند»! و رعیتترها آنهایند که برای ارباب آمریکائی «خوش رقصترند»!
فردریش هایک فیلسوف نولیبرال بر این باور بود که فقرا واژه «عدالت» را بمنظور استتار حسادتشان نسبت به «مُکنت اغنیا» جعل و انشاء کردهاند!
برخلاف باورداشت «هایک» چگالی ثروت قبل از فُقرا دغدغه فُضلا است و محل نزاع مناسبات «خدایگان ـ بندهای» است که از جوار «تکاثف پول» بدآیند «حسرت و نخوت» و تلقی «خفت فقیر» در مقابل «تفرعن غنی» را مُروجی میکند.
دغدغه عدالت خواهان شعور است و نه پول.
نوچهسالاری و آستانبوسیِ «قدرتِ ناشی از ثروت» در کنار خودباختگی و استخفاف انسان و ازاله انسانیت در گنداب قارونیات، محل مذمت مناسبات پول سالارانه است.
قارون و هارون هر دو بیمارند.
قارونی که از جوار مُکنت خود احساس تشخُّص میکند و هارونی که در رشک و بیتاب ثروت اشراف است این دو و هر دو به نوعی رنجور و بیمارند!
آمریکا در قامت باروی مُعلای نظام پول سالار، شاخص چنین نخوتی است که با پمپ لایفاستایل متفرعنانهاش به دنیا، تولیت «رعیت پروری» و انگاشت «ارباب باوری» خود را به جهان املاء میکند!
#داریوش_سجادی
ادای آمریکائی را در آوردن و با لایف استایل آمریکائی زیستن و فارسی را با لهجه نیویورکی کلامت کردن شاید در ضمیر ناخودآگاهتان به تشفی خاطر و حظ ذهنی «اینهمانی شدن» با انسان تراز آمریکا بیانجامد اما نزد تفرعن آمریکائی ارزنی برای شمایان خالق شان و منزلتی نمیکند.
در تفرعن آمریکائی «غلامان خانهزادی» گماشته میشوید که نقشی بیش از رعیت ندارید! در فاهمه هژمونیک آمریکائی «همه رعیتاند و برخی رعیتتراند»! و رعیتترها آنهایند که برای ارباب آمریکائی «خوش رقصترند»!
فردریش هایک فیلسوف نولیبرال بر این باور بود که فقرا واژه «عدالت» را بمنظور استتار حسادتشان نسبت به «مُکنت اغنیا» جعل و انشاء کردهاند!
برخلاف باورداشت «هایک» چگالی ثروت قبل از فُقرا دغدغه فُضلا است و محل نزاع مناسبات «خدایگان ـ بندهای» است که از جوار «تکاثف پول» بدآیند «حسرت و نخوت» و تلقی «خفت فقیر» در مقابل «تفرعن غنی» را مُروجی میکند.
دغدغه عدالت خواهان شعور است و نه پول.
نوچهسالاری و آستانبوسیِ «قدرتِ ناشی از ثروت» در کنار خودباختگی و استخفاف انسان و ازاله انسانیت در گنداب قارونیات، محل مذمت مناسبات پول سالارانه است.
قارون و هارون هر دو بیمارند.
قارونی که از جوار مُکنت خود احساس تشخُّص میکند و هارونی که در رشک و بیتاب ثروت اشراف است این دو و هر دو به نوعی رنجور و بیمارند!
آمریکا در قامت باروی مُعلای نظام پول سالار، شاخص چنین نخوتی است که با پمپ لایفاستایل متفرعنانهاش به دنیا، تولیت «رعیت پروری» و انگاشت «ارباب باوری» خود را به جهان املاء میکند!
#داریوش_سجادی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر