خانه نهادی است که پدر مدیریت عقلی و مادر مدیریت عاطفی آن نهاد را بصورتی همگون و همگن جهت ایجاد فضائی آرام و بسامان بمنظور رشد و تکوین شخصیت عقلی و جسمانی فرزندان را میبایست عهدهداری کنند تا از آن طریق فرزندانی صالح را تحویل جامعه دهند.
خانوادهای که تنها دغدغهاش خوراک و پوشاک و تحصیل و تفریح و اشتغال فرزندان است بصورت تبعی خروجیاش مشتی دکتر و مهندس و متخصص فاقد شعور میشود که از جوار آن رشد ناقص مُبدل به متخصصینی ناصالح با روحیاتی پژمرده و افسرده و اخلاقیاتی فاسد میشوند.
بر همین روال مُلکداری نیز اقتضائی است جهت رشد و توسعه متوازن جامعه بمنظور تحصیل شهر و شهروندانی بسامان و متعارف.
بر این مبنا پهلوی خائن نبود و در تقلیلگرایانه تعریف ممکن جاهل بود و کمترین درک از اقتضائات مُلکداری و نازلترین شناخت از لوازم تحقق جامعه بسامان را نداشت.
جُرم بزرگ پهلوی توسعه نامتوازن کشور به بهای ازاله هویت انسان تراز ایرانی است که خروجیاش نسلی خودباخته با امکاناتی پولساخته از جوار فهمی تک ساحتی از «انسان در قامت احشام» در فاهمه پهلویها بود.
قطعاً رُبایش هویت ملی و ذبح شخصیت فرهنگی ایرانیان از طریق پمپ خودباختگی در مقابل تمدن غربی، سرقت نبود. جنایت بزرگ پهلویها بود.
پهلوی همین بود و بیش از این نبود.
پهلوی شوخی تلخ تاریخ با ایرانیان بود و همه شعورشان مدیریت اصطبل گونه جامعه به بهای هویت باختگی فرهنگی و زیست انگلگونه از طریق ترویج اباحهسالاری و حظ ذهنی بُردن با «تخیل اینهمانی شدن» با انسان غربی بود.
آن «رضا» و آن «محمدرضا» هر دو به اعتبار نداشتن سواد دانشگاهی و ناآشنائی با الگوهای توسعه همه جانبه و علمی، کشور را طویلهای میپنداشتند که یگانه مسئولیت «اعلیحضرتین» تامین علوفه «شهروند گوسفند انگاشته» است!
انجام بدفرجامی که منجر به کشوری شبه مُدرن با نسل و جامعههویتباخته و غرب شیفتهای شد که حسب ظاهر برخوردار از ادوات سخت افزار مدرنیته بودند اما از نرمافزار مدنیت و مدرنیت و انسانیت کمترین حظی نبُرده و تنها نشخواری و خورشتخواری و ریزهخواری از اضافات سفره فرهنگی غرب را «هویت درمانی» میکردند.
جنایتی بزرگ که علیرغم گذشت بیش از ۴ دهه از مختومه شدن نظام سلطنت کماکان توالی داشته و در جمهوری اسلامیِ نیز بدنه اجتماعی بزرگی از جامعه ایرانیان آن بیهویتی و خودباختگی و غرب شیدائی را میراث خواری میکنند.
تکمله در لینک زیر
https://bit.ly/3CBD9Ch
#داریوش_سجادی
خانوادهای که تنها دغدغهاش خوراک و پوشاک و تحصیل و تفریح و اشتغال فرزندان است بصورت تبعی خروجیاش مشتی دکتر و مهندس و متخصص فاقد شعور میشود که از جوار آن رشد ناقص مُبدل به متخصصینی ناصالح با روحیاتی پژمرده و افسرده و اخلاقیاتی فاسد میشوند.
بر همین روال مُلکداری نیز اقتضائی است جهت رشد و توسعه متوازن جامعه بمنظور تحصیل شهر و شهروندانی بسامان و متعارف.
بر این مبنا پهلوی خائن نبود و در تقلیلگرایانه تعریف ممکن جاهل بود و کمترین درک از اقتضائات مُلکداری و نازلترین شناخت از لوازم تحقق جامعه بسامان را نداشت.
جُرم بزرگ پهلوی توسعه نامتوازن کشور به بهای ازاله هویت انسان تراز ایرانی است که خروجیاش نسلی خودباخته با امکاناتی پولساخته از جوار فهمی تک ساحتی از «انسان در قامت احشام» در فاهمه پهلویها بود.
قطعاً رُبایش هویت ملی و ذبح شخصیت فرهنگی ایرانیان از طریق پمپ خودباختگی در مقابل تمدن غربی، سرقت نبود. جنایت بزرگ پهلویها بود.
پهلوی همین بود و بیش از این نبود.
پهلوی شوخی تلخ تاریخ با ایرانیان بود و همه شعورشان مدیریت اصطبل گونه جامعه به بهای هویت باختگی فرهنگی و زیست انگلگونه از طریق ترویج اباحهسالاری و حظ ذهنی بُردن با «تخیل اینهمانی شدن» با انسان غربی بود.
آن «رضا» و آن «محمدرضا» هر دو به اعتبار نداشتن سواد دانشگاهی و ناآشنائی با الگوهای توسعه همه جانبه و علمی، کشور را طویلهای میپنداشتند که یگانه مسئولیت «اعلیحضرتین» تامین علوفه «شهروند گوسفند انگاشته» است!
انجام بدفرجامی که منجر به کشوری شبه مُدرن با نسل و جامعههویتباخته و غرب شیفتهای شد که حسب ظاهر برخوردار از ادوات سخت افزار مدرنیته بودند اما از نرمافزار مدنیت و مدرنیت و انسانیت کمترین حظی نبُرده و تنها نشخواری و خورشتخواری و ریزهخواری از اضافات سفره فرهنگی غرب را «هویت درمانی» میکردند.
جنایتی بزرگ که علیرغم گذشت بیش از ۴ دهه از مختومه شدن نظام سلطنت کماکان توالی داشته و در جمهوری اسلامیِ نیز بدنه اجتماعی بزرگی از جامعه ایرانیان آن بیهویتی و خودباختگی و غرب شیدائی را میراث خواری میکنند.
تکمله در لینک زیر
https://bit.ly/3CBD9Ch
#داریوش_سجادی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر