دوشنبه 28 شهریور ماه خبرگزاری های داخل ایران بر روی خروجی خود خبر دستگیری چند نفر در تهران را دادند که ضمن دریافت پول بصورت مخفیانه در ایران برای تلویزیون BBC فارسی فعالیت می کردند.
بنا بر این خبر فعالیت این گروه شامل تهیه اطلاعات و فیلم و گزارش پنهانی با محوریت سیاه نمائی در مورد ایران بوده. متعاقب این خبر بود که بلافاصله تلویزیون BBC واکنش نشان داد و «صادق صبا» در مقام مسئول این تلویزیون ضمن حضور در مقابل دوربین BBC خبر مزبور را از اساس تکذیب کرد و اظهار داشت:
بی بی سی فارسی کارمند و دفتری در ایران ندارد و با هیچ کس نیز در ایران همکاری نداشته است.
اما هنوز چند ثانیه از اظهارات «صادق صبا» در BBC نگذشته بود که در همان برنامه خبری، گزارشی پخش شد که توسط یکی از عوامل BBC و بصورت مصاحبه تلفنی از لندن با یک راننده تاکسی آواز خوان در تهران تهیه و ضبط شده بود.
صرف نظر از صحت یا سقم خبر وجود همکاران بازداشت شده BBC در تهران اما در یک نکته نمی توان تردید داشت و آن اینکه گزارش هائی از نوع «راننده تاکسی آواز خوان» و نمونه های متعدد از این نوع بارها توسط عوامل BBC و بصورت تلفنی تهیه و ضبط و از آنتن این رسانه پخش شده و می شود.
در کنار آن، مصاحبه های متعدد تلفنی با کارشناسانی از داخل ایران نیز موارد مشهود و غیر قابل کتمانی است که همه روزه توسط دست اندر کاران BBC فارسی صورت می پذیرد و این رسانه بدون کمترین پروا یا ملاحظه ای اقدام به پخش آن می کند.
اما این بی پروائی یا بی ملاحظه گی را قبل از آنکه بتوان به حساب تجری در انجام جرم گذاشت می توان آن را محصول عدم تفطن یا ناآشنائی مسئولین BBC با مسئولیت قانونی و ایضاً اخلاقی نسبت به ملاحظات کشور میزبان گذاشت.
همانطور که «صادق صبا» و به درستی اذعان داشته: دولت جمهوری اسلامی ایران اجازه فعالیت قانونی به این رسانه را در داخل خاک ایران نداده و از اساس با برخورداری این رسانه از نمایندگی و دفتر در ایران مخالفت کرده.
طبیعی است پایوران حکومت در ایران در مقام کارگزاران یک دولت قانونی و صاحب صلاحیت و مشروع حاکم در مرزهای ملی ایران بنا به هر دلیل موجه یا ناموجهی از این حق برخوردار هستند تا حسب ملاحظات خود یک رسانه خارجی را از مجوز فعالیت قانونی در حوزه حاکمیت ملی خود برخوردار کرده یا نکنند.
طبعاً می توان حسب ادله متخذه قانع کننده یا غیر موجه دولت جمهوری اسلامی در ارائه یا عدم ارائه مجوز فعالیت قانونی به یک رسانه، این اقدام را نافی اصل انتقال آزادانه اطلاعات و خبررسانی دانست و ایشان را متهم به انسداد خبری کرد. اما در مقام یک رسانه معتبر، BBC یا هر رسانه دیگری تا زمانی که این قوانین مستظهر به حکومت مستقر و قانونی در حوزه مرزهای ملی است صرف نظر از خوشآیند یا ناخوشآیند اربابان جرائد موظف و ملزم به رعایت ضوابط و چارچوب های قانونی حوزه خبری مطمع نظرشان می باشند.
قطعاً دست اندرکاران BBC می پذیرند وقتی دولت جمهوری اسلامی مجوز فعالیت قانونی را به این رسانه در داخل مرزهای خود نمی دهد این امر به معنای آن است که (درست یا غلط) بنا به تشخیص ایشان چنان رسانه ای فاقد صلاحیت جهت تهیه خبر و گزارش و انجام مصاحبه از فضای داخل ایران است.
طبیعتاً مسئولین یک رسانه نیز اهتمام خود جهت برخورداری از دفتر نمایندگی در کشور میزبان را بمنظور فرضاً «فروش بلال یا ذغال اخته» معطوف نکرده! بلکه بدنبال دسترسی مستقیم به منابع خبری جهت انجام بموقع مصاحبه و تهیه و تنظیم گزارش و خبر می باشند.
این امر بدین معناست که چنانچه رسانه ای بنا به هر دلیلی محروم از فعالیت قانونی در یک حوزه ملی شد قانوناً و اخلاقاً نباید و نمی تواند از درب بیرون رفته و دزدانه از پنجره بازگردد!
این اتفاقی است که تصادفاً در بازه زمانی فعالیت تلویزیون هما که مسئولیت انجام مصاحبه های تلفنی اش را شخصاً عهده دار بودم بوقوع پیوست و با توجه به التزام اعلام شده تلویزیون هما به چارچوب های قانونی، این رسانه بعد از ابلاغیه وزارت ارشاد مبنی بر منع قانونی افراد در داخل ایران به دادن مصاحبه به تلویزیون هما بلافاصله از جانب مدیریت تلویزیون هما تمکین و به مسئولین هما ابلاغ شد.
انجام مصاحبه تلفنی یا تهیه گزارش یا سفارش گزارش از داخل حوزه ای که خبرگذار فاقد مجوز فعالیت قانونی در آنجاست، نوعی دزدی و بی اخلاقی است. مگر آنکه BBC پذیرفته باشد از قامت یک رسانه خارج شده و می کوشد با قرار گرفتن در قامت ارگان یک اپوزیسیون از هر راه ممکن و بمنظور مبارزه با دولت حاکم اقدام به تهیه گزارش و خبر از چنان حوزه خبری نماید.
در این صورت نیز این امر تا جائی بلااشکال است که مسئولین و عوامل و دست اندرکاران آن برای تهیه چنان گزارش ها و مصاحبه های تلفنی یا غیر مستقیمی از داخل ایران رسماً و علناً و قبل از هر اقدامی به مخاطبان خود اعلام کنند که مصاحبه و هم کاری با این رسانه از نظر دولت جمهوری اسلامی غیر قانونی است و ممکن است برای مصاحبه شونده تبعات قانونی و کیفری فراهم آورد.
این حداقل وظیفه اخلاقی و قانونی مدیریت BBC و عوامل این رسانه نسبت به مخاطبان اش در داخل کشور است.
این کمال بی اخلاقی است که علی رغم وقوف مسئولین BBC به غیر قانونی بودن فعالیت شان در فضای ملی ایران (حال چه با حضور مستقیم باشد و چه از راه دور و از طریق تلفن یا دیگر ادوات تکنولوژیک) صرفاًً به بستن بار خبری خود بیاندیشند و وقعی به قانون و تبعات شکستن ناخواسته قانون ندهند و شهروندانی که از تبعات تن دادن به چنین همکاری هائی با یک رسانه خارجی بی خبرند را بی پناه مُبدل به مُجرمینی ناخواسته کنند و بعد از چنین رفتار بی اخلاقانه ای، همان قربانیان بلاتقصیر و به دام عدلیه افتاده را نارفیقانه مُبدل به سوژه جدید خبری «نقض حقوق بشر در ایران» کرده و در مقام «پاسور» فرصتی طلائی را برای آبشار کوبیدن وزیر امور خارجه انگلستان در زمین سازمان ملل متحد کنند!
بی بی سی مورخ 13 سپتامبر 2011
ویلیام هیگ، وزیر امور خارجه بریتانیا در سخنانی خواهان آن شد تا مجمع عمومی سازمان ملل متحد قطعنامه ای قوی علیه نقض حقوق بشر در ایران صادر کند.
http://www.bbc.co.uk/persian/rolling_news/2011/09/110912_u03_rln_hague_iran.shtml
جناب آقای صادق صبا چنانچه استحضار داشته باشند بالغ بر یک سال پیش شخصاً و رسماً به ایشان پیشنهاد مشاوره قانونی بمنظور مرتفع کردن گره های کاری و نارسائی های حرفه ای موجود در تلویزیون فارسی BBC را دادم که حال بنا بر صلاحدید ایشان استقبالی از آن پیشنهاد نشد. علی رغم آن امید می رفت تا ایشان به اعتبار سالها تجربه ژورنالیستی شخصاً بتوانند رسانه تحت امر خود را در مسیر صواب قرار دهند. اما متاسفانه هر روز BBC از شاخصه های یک رسانه فاصله گرفت و بتدریج مبدل به ارگانی شد که امروز به صراحت می توان آن را لااقل در حوزه ایران «ارگان اپوزیسیون سکولارها» نامگذاری کرد. هر چند نباید و نمی توان بر زحمات حوزه شاغلین افغانی این رسانه صحه نگذاشت که با قوت و قدرت و قابلیت بوضوح از ایرانی ها سبقت گرفته و BBC را در حوزه افغانستان قابل استناد و اعتبار در مقام یک رسانه حرفه ای کرده اند.
زحمات قابل تقدیری که ابعاد و چرائی و چگونگی چنان تفوق قابل انتظاری در حوزه افغانستان در مقابل هزیمت قابل انتظار بخش ایرانی BBC مجالی دیگر می طلبد که در فرصتی دیگر به آن خواهم پرداخت.