۱۳۹۳ اردیبهشت ۱۷, چهارشنبه

سروش ناصواب سروش!


برخلاف دکترعبدالکریم سروش که به سنت کتابتی فریبا و مطنطن در مقام دفاع از میر حسین موسوی، به استناد گوشزد پیشین آیت الله مکارم شیرازی در مرقومه خود خطاب به حائری شیرازی ابراز داشته اند:
توبه از معصیت می کنند نه از معرفت! (اینجا)
بر این باورم بیرون از خوش آهنگی و چشم نوازی، این گزاره ای است صدق نما و فرای ظواهر آغشته به مغلطه است!
معرفت قطعاً مستوجب مغفرت نیست. اما مگر می توان منکر معصیت هائی شد که از جوار معرفت های صدق نما و توجیه گر و مجامله کار، روئیده و می رویند و جوشیده و می جوشند!؟
با چنین ادعائی مگر می توان آب پاکی را بر دستان «هایدگری» ریخت که متهم است با معرفت اش لباس اعتبار به قامت اندیشه جنایتکار ناسیونال سوسیالیست هیتلری دوخت و خواسته یا ناخواسته توجیه گر کشتار میلیونها انسان در جنگ جهانی دوم شد!؟
بر این قیاس آیا نباید بر ایمان و معرفت خود لرزید وقتی خواسته یا ناخواسته اسباب شل دینی و بلکه بی دینی جماعتی شویم که با پناه بردن به «تحول معرفت دینی» توجیه گر کاهلی و جاهلی خود در دین ورزی شده اند!؟
پیش تر راوی این پرسش تلخ بودم که:
معلوم نیست دکتر سروش شایسته منقبت است یا بایسته مذمت که با ابداع نظریه «قرائت های مختلف از دین» بانی بابی نزد مسلمانان(!) شد تا اینک بمجرد آنکه معترض لاقیدی ایشان به مسلمات دینی شویم، می گویند «قرائت ما از اسلام متفاوت است»!
گوئی اسلام شعر است که دارای قرائت های مختلف باشد یا سوپرمارکت است که بر حسب سلیقه و تمایل شخصی آن چیزهائی را از اسلام را برداریم که مطابق میل و سلیقه و اشتیاق مان است!؟
همین معرفت نمائی است که عارف خود را نیز مبتلا به تغافل می کند و علی رغم حسن نیت بمنظور مدد رسانی به «سه قهرمان» مفروض و محصورشان «نسخه پاردوکسیکال» می پیچند و با تشبیه از حصر به «حماسه پر حشمت» مروج «قهرمان کشته را عشق است»! می شوند.


۳ نظر:

ناشناس گفت...

FIRST A COMMENT , THE WRITER OF THE LETTER TO MOUSAVI AND KAROUBIWAS NOT AYATOLLAH MAKAREM SHIRAZI BUT AYATOLLAH HAERI SHIRAZI, I MISS SHAHID MORTEZA AVINI SO MUCH TO SEE HIS PREDECTION COME TRUE , WHEN RAJAVI AND MARIAM GHAJAR MATED!!AND CALLED IT "IDEALOGICALL UPLIFTING !!!! ", AND WHEN SOROUSH STARTED HIS TRUE IDENTITY IN ARTICLES IN KIAN AND CALLED IT "EXPANTION AND DISCUSSION OF FAITH "[GHABZ VA BASTE SHARIAT ], SHAHID AVINI WROTE A PEACE IN SOUREH AND COMPARED RAJAVI AND KIAN GROUPIES [SOROUSH'S WRITING ]IN PARTICULAR TO INTELECTUAL LEZARDES WHOME SOONER THAN LATER WILL SHOW THEIR ENTITY, NOW LOOK AT ALL THOES LAZARDES NOW FROM SOROUSH TO GANJI AND FROM KADIVAR TO SHAMSOLVAEZIN AND HAJARIAN . THANKS GOD HAS CHOSEN THESE PEOPLE AMONG THE MOST FOOL .

ناشناس گفت...

اصلا در حد و اندازه ای نیستی که در ارتباط با نظرات دکتر سروش اظهار فضل نمایی چرا که مطمئنم قدرت درک این مفاهیم را نداری بهتر است برای اظهار توبه در پیشگاه ولایت فقیه در جهت نزدیکی به قدرت همان روش روزنامه نگاری خود را ادامه دهی و وارد معقولات نشوی در تمام سالهای قلم فرسایی خود حتی یک بار بخود جرات ندادی حتی کلمه ای در انتقاد به رهبر بنویسی

ناشناس گفت...

همانطور که وجدان قابل تخدیر است . قرائت از دین هم در دستان غیر معصوم متفاوت است . واقعیتها هم چیزی جز این نیست . بن لادن در قرائت خودش ازاسلام هواپیماهای مسافربری را روانه ساختمانهای آمریکا کرد . طالبان دختری را به مجازات بریدن گوشها و بینی او محکوم کرده و او را به سوژه ای برای صفحه اول مجله تایم تبدیل میکنند . در پاکستان دختری را بخاطر داشتن مبایل و در سوریه دختر دیگری را بخاطر عضویت در فیس بوک به سنگسار محکوم میکنند . مجازات خشنی که تشخیص آن فقط در صلاحیت معصوم است . البته من هم در این مورد باشما هم عقیده هستم که عملکرد موسوی در به آلت دست شدن برای حرامیان خوش نشین در خارج از کشور و کشیدن مردم به خیابانها و ایجاد هرج و مرج و ناآرامی عمل اشتباهی بود که تصور میکنم به احتمال زیاد خود او هم این مطلب را قبول دارد . اما اعتراض کروبی مثلا" به توحش در مورد ترانه موسوی چه معصیتی است و با کدامیک از قرائتهای اسلام منافات دارد ؟!!! شما در کشوری زندگی میکنید که همه نوع فساد آزادانه به اسم آزادی در آن رواج دارد . بفرمائید قرائت شما درآنجا از اسلام برای فرزندانتان چیست ؟ و چگونه میتواند باشد ؟