امروز در حال رانندگی در یکی از بزرگراه های شهرمحل اقامت مان در شرق اسکاتسدیل در ایالت آریزونا بودم که رادیوی روشن اتومبیلم آهنگ Eye Of The Tiger را پخش کرد.
چشم ببر یا همان Eye Of The Tiger آهنگ معروف نخستین قسمت از ششگانه سینمائی «راکی» با نقش آفرینی «سیلوستر استالونه» است که علی رغم گذشت نزدیک به چهل سال از معدود آهنگ هائی است که کماکان نزد آمریکائیان برخوردار از اقبال و محبوبیت است.
صرف نظر از هارمونیک بودن Eye Of The Tiger در ژانر حماسی و برخورداری از جذابیت موسیقیائی و هیجان افزائی ، این آهنگ محبوبیت خود نزد آمریکائیان را قبل از مختصات موسیقیائی مدیون مناسبات فرهنگی و اقتصادی و سیاسی ایالات متحده در بیش از سه دهه پیش است!
در واقع Eye Of The Tiger طی سالهای گذشته توانسته در حافظه تاریخی آمریکائیان خوانشی نوستالوژیک از بازتولید عصر اقتدار و اعتبار آمریکای دهه 70 را نمایندگی و عهده داری کند!
دهه ای که در حافظه تاریخی شهروندان این کشور تداعی گر طلائی ترین دوران از تحقق «افسانه آمریکائی» American Dream نزد آمریکائیان است. سال های اقتدار و محبوبیت و ثروت و قدرت.
سال های جنرال موتورز، شورلت و پونتیاک و فورد موستنگ، تعطیلات آخر هفته، سفر اروپا و پرواز با پان آمریکن و دیزنی لند و سوپر من و برخورداری از خانه و ماشین و حساب پس انداز بانکی و سال های مشت آهنین و جنگ ستارگان.
سال هائی که به جرات می توان ریگان و ریگانیسم را پایان آن دوران طلائی و شیرین نزد آمریکائیان تلقی کرد. بی جهت نیز نبود که تشییع جنازه آمریکائیان از تابوت ریگان یکی از معدود مراسم سوگواری در آمریکا از روسای جمهورشان بود که در اوج شکوه و استقبال از جانب شهروندان آمریکائی برگزار شد!
در همان سال در وصف آن تشییع جنازه نوشتم:
هر چند رسانه های گروهی آمريکا در سوگ ريگان بسيار کوشيدند محبوبيت ريگان را به حساب توفيقات سياسی و اقتصادی وی بگذارند اما در ورای آن احتجاجات رسانه ای می توان عنصری ذهنی و معنوی را در تحليل محبوبيت ريگان نزد آمريکائيان رديابی کرد که از بی تابی ها و غريبی کردن های افکار عمومی آمريکائيان در حسرت سال های خوش محبوبيت و اقتدار شاکله هويت و شخصيت نمادين آمريکائی برمی خاست.
ريگان توانسته بود با تکيه بر هويتی متکی بر اقتدار و اعتماد بنفس از جنس آمريکائی و ظاهری آراسته به نمادهای هويت اصيل در اين کشور (شلوار جين و کمربند پهن چرمی و کلاه کابوئی و چکمه چرمی هشت ترک)هويت تاريخی آمريکائی را برای آمريکائيان بازتوليد نمايد. همان هويتی که پيش از آن « جان وين» آن را به قوت و قدرت از عمق هالیوود نمايندگی و عهده داری می کرد.
(نگاه کنید به مقاله اسطوره براندو)
در واقع Eye Of The Tiger طی سالهای گذشته توانسته در حافظه تاریخی آمریکائیان خوانشی نوستالوژیک از بازتولید عصر اقتدار و اعتبار آمریکای دهه 70 را نمایندگی و عهده داری کند!
دهه ای که در حافظه تاریخی شهروندان این کشور تداعی گر طلائی ترین دوران از تحقق «افسانه آمریکائی» American Dream نزد آمریکائیان است. سال های اقتدار و محبوبیت و ثروت و قدرت.
سال های جنرال موتورز، شورلت و پونتیاک و فورد موستنگ، تعطیلات آخر هفته، سفر اروپا و پرواز با پان آمریکن و دیزنی لند و سوپر من و برخورداری از خانه و ماشین و حساب پس انداز بانکی و سال های مشت آهنین و جنگ ستارگان.
سال هائی که به جرات می توان ریگان و ریگانیسم را پایان آن دوران طلائی و شیرین نزد آمریکائیان تلقی کرد. بی جهت نیز نبود که تشییع جنازه آمریکائیان از تابوت ریگان یکی از معدود مراسم سوگواری در آمریکا از روسای جمهورشان بود که در اوج شکوه و استقبال از جانب شهروندان آمریکائی برگزار شد!
در همان سال در وصف آن تشییع جنازه نوشتم:
هر چند رسانه های گروهی آمريکا در سوگ ريگان بسيار کوشيدند محبوبيت ريگان را به حساب توفيقات سياسی و اقتصادی وی بگذارند اما در ورای آن احتجاجات رسانه ای می توان عنصری ذهنی و معنوی را در تحليل محبوبيت ريگان نزد آمريکائيان رديابی کرد که از بی تابی ها و غريبی کردن های افکار عمومی آمريکائيان در حسرت سال های خوش محبوبيت و اقتدار شاکله هويت و شخصيت نمادين آمريکائی برمی خاست.
ريگان توانسته بود با تکيه بر هويتی متکی بر اقتدار و اعتماد بنفس از جنس آمريکائی و ظاهری آراسته به نمادهای هويت اصيل در اين کشور (شلوار جين و کمربند پهن چرمی و کلاه کابوئی و چکمه چرمی هشت ترک)هويت تاريخی آمريکائی را برای آمريکائيان بازتوليد نمايد. همان هويتی که پيش از آن « جان وين» آن را به قوت و قدرت از عمق هالیوود نمايندگی و عهده داری می کرد.
(نگاه کنید به مقاله اسطوره براندو)
ريگان با توفيق اش در بازتوليد چنين شاکله ای زمانی چشم از جهان فرو بست که شهروندان آمريکائی دیگر مانند سابق کشورشان را تداعی کننده جامعه و ملتی شايسته و الگو برای بخش اعظمی از جهان آزاد نمی دیدند.
هر اندازه تشییع جنازه ریگان را می توان نمادی از وداع با سال های طلائی American dream نزد شهروندان آمریکائی تلقی کرد. هم زمان و توامان Eye Of The Tiger در ذهنیت موسیقیائی آمریکائیان را نیز می توان تشبثی نوستالوژیک نزد ایشان دانست تا از آن طریق ولو برای چند دقیقه فراموش کنند برخلاف سالهای طلائی دهه 70 اینک همه زندگی و اهتمام طبقه متوسط آمریکائی بجای پس انداز و تعطیلات و سفر و سرخوشی و عزت و اعتبار و اقتدار، مبدل به کار و کار و کار بمنظور تامین بموقع قسط های بانک و وام و منزل و ماشین و ... و از دست ندادن حداقل های شان شده!
هر اندازه تشییع جنازه ریگان را می توان نمادی از وداع با سال های طلائی American dream نزد شهروندان آمریکائی تلقی کرد. هم زمان و توامان Eye Of The Tiger در ذهنیت موسیقیائی آمریکائیان را نیز می توان تشبثی نوستالوژیک نزد ایشان دانست تا از آن طریق ولو برای چند دقیقه فراموش کنند برخلاف سالهای طلائی دهه 70 اینک همه زندگی و اهتمام طبقه متوسط آمریکائی بجای پس انداز و تعطیلات و سفر و سرخوشی و عزت و اعتبار و اقتدار، مبدل به کار و کار و کار بمنظور تامین بموقع قسط های بانک و وام و منزل و ماشین و ... و از دست ندادن حداقل های شان شده!
۵ نظر:
ابر قدرت شدن کار زیاد مشکلی نیست . ابر قدرت باقی ماندن کار مشکلی است . فعلا" هم دانشگاهها و بزرگترین مراکز آموزشی و تحقیقاتی در دنیا متعلق به همان کشوری است که شما با دشمنی تمام در آن تشریف دارید ! این بنده در طول زندگی ام در آلمان جمله زیبائی را از یکی از معلمین زبان آلمانی ام شنیدم که :
wenn ich geld hätte , würde ich nach amerika fahren
همان زمان هم (دهه 70 میلادی) آسایش و آرامش آنها بر روی خون و نفت مردم مستضعف بنا شده بود. ولی بعد فروپاشی شوروی، مثل هر فرعون دیگری وقتی آمریکا سودای حکومت بر همه زمین را خواست عملی کند کشتی آمالش بر گل نشست.
مقصود آنکه هم آن رفاه دوران گذشته شان و نه مشکلات اقتصادی فعلی ایشان محصول خوی استکباری و چپاول گرانه شان است. خدا زوال این شیطان بزرگ را زودتر محقق کند.
وااای! یکی از آهنگ های مورد علاقه ام.
البته سن من به راکی قد نمیده و حس نوستالژیکی بهم دست نمیده از بابت این آهنگ. اما نوشتارِ جالبی در باب تلفیق این آهنگ با فراز و فرودِ آمریکن دریم بود. ممنون. مثل همیشه استفاده کردیم
zolm hechvaghat paydar nest ,aheh mazloman belakhareh damanesha ra megereh , MARG BR feroneyan (SAHYONESM) KE HR KOJA zoolm ast ja payeh oaha oajast
دقیقاً مثل تفکر مردم ایران در مورد دهه 70 یا دهه 50 خودمون.
ارسال یک نظر