۱۳۹۳ آبان ۴, یکشنبه

حجاب امساک است نه مسواک!


«اعتقاد مثل مسواک شخصیه ـ اونو به زور تو دهن کسی نکنید» یکی از شعارهای مکتوب و مخالف حجاب در حاشیه تجمع معترضین به ماجرای اسید پاشی در اصفهان بود که حاوی نکته ظریفی است.
جمله مزبور را می توان مصداق جمله کلیدی «علی ابن ابیطالب» خطاب به خشک مغزان خوارج در ماجرای حکمیت محسوب کرد که ایشان در پاسخ به خود فریبی توام با عوام فریبی خوارج مبنی بر «لا حکم الاّ لله» به فراست فرمود «كلمة حق یراد بها باطل» (این سخن حقی است که از آن اراده باطل می شود)
ظرافت پنهان در جمله مزبور (اعتقاد مثل مسواک شخصیه ـ اونو به زور تو دهن کسی نکنید) آنجاست که تقید به حجاب را در حوزه تخیُــّر ارادی و شخصی محسوب و مصادره به مطلوب کرده اند.
این در حالی است که مطابق بر منطق حاکم بر جمله مزبور:
به همان اندازه که می توان «اعتقادی» را بمثابه مسواک در حوزه احوال شخصیه محسوب کرد به همان میزان و اعتبار «بی اعتقادی» را نیز می توان بمثابه مسواک شخصی تلقی کرد که نباید آن را به زور در دهان کسی کرد!
ظرافت توام با شیطنت پنهان در این جمله عدم تفطن به بستر اعمال و رفتار شخصی در حوزه عمومی است.
قطعاً عدم التزام به حجاب در حکومتی اسلامی را می توان و باید در دو ساحت «گناه» و «جُرم» معنایابی کرد و قطعاً بی حجابی در «ساحت گناه» امری است محول و معلق بین مناسبات «خداوند و بنده» که تقید یا عدم تقید به آن موضوعیتش در حوزه احوال شخصی است و تکلیفش جز خداوند به هیچکس دیگری ربط ندارد.
گذشته از آنکه به اعتبار تعریف حجاب در مقام «عقلانیتی قائم بر اجتناب از توجه طلبی تنانه» و بیرون از قابل دفاع و حائز صلاح بودن حجاب به عنوان امری بهداشتی در تعمیق و تضمین سلامت اخلاقی در جامعه، اما معلوم نیست اصرار به حجاب به کسانی که به هیچکدام از دیگر الزامات دین شان هم تقید ندارند اساسا چه محلی از اعراب دارد!
علی ایحال بی تقیدی به حجاب در ساحت جُرم (و نه گناه) به اعتبار مصوبه قانونی لزوم رعایت حجاب در حریم شهروندی، مصداق نوعی «اعتقاد» در جمله فوق (اعتقاد مثل مسواک شخصیه ـ اونو به زور تو دهن کسی نکنید) می شود که منطبق با منطق حاکم بر اصل لحاظ شده در جمله مزبور، فرد به همان اندازه که متوقع است اعتقاد شخصی دیگران به وی تحمیل نشود به همان میزان و اعتبار نمی تواند و نباید در حوزه تعریف شده «قانون ناظر بر سپهر عمومی» بی اعتقادی شخصی اش را مانند مسواک شخصی در دهان دیگران فرو کند!
الزام حجاب در عرصه علنی و ساحت مجرمانه مشابه الزام عدم استعمال سیگار در محافل عمومی است.
بدین معنا که هر چند استعمال کننده سیگار ولو با آگاهی از مضرات سیگار، مُخیرانه خود را مُحق می داند هر زمان که اراده کند حسب اشتیاق و اراده خود با این توجیه که این بدن و ریه خودم (!) هست و به کسی ربط ندارد تا بخواهد مانع از آن شود که ریه خود را مسموم بکنم یا نکنم (!) دست به استعمال سیگار بزند! اما وقتی قانون این حق شخصی را از «عنصر سیگاری» در سپهر علنی و مشاع جامعه و بمنظور حفظ سلامت آحاد جامعه می گیرد این «تضییع حق» مسموع و لازم الاتباع و قابل وثوق است و «کشنده سیگار» نمی تواند بگوید:
این ریه خودمه و به کسی مربوط نیست و می خوام تخریبش کنم!
منطق قانونگذار در مصوبات حقوق شهروندی ناظر بر صیانت از سلامت و مصلحت جامعه است و اعتقادات شخصی در تصویب این مصوبات فاقد معنا و موضوعیت است.

۷ نظر:

ناشناس گفت...

1- مثال شما متناسب نیست در مورد بی حجابی هر کسی می تونه جلو چشمشو بگیره و به سمت دیگه نگاه کنه ولی در مورد سیگار هیچ کس نمی تونه نفس نکشه .
2- قانون باید مورد تایید مردم باشه تا مردم بهش احترام بگذارن نه مثل قانون ماهواره که بر اساس آمار رسمی 70درصد مردم رعایت نمی کنند و استفاده از فیلتر شکن که افراد ارزشی!! که از ایران به سایت شما مراجعه می کنند همه استفاده می کنند.
3- به نظر شما این مسواک که بزور در دهان مردم کردن جواب داده؟ اگه همین الان آزاد بشه فکر نمی کنید رکورد بی حجابی در کل کشورهای اسلامی را بشکنیم؟ حتی کشورهای سکولار مثل ترکیه و حکومت بشار اسد.

سروش گفت...

بنده در مقابل مخالفان حجاب اجباری یک سوال می گذارم و امیدوارم جواب بدهند.

فرض بگیریم حجاب اجباری را ج.ا. بردارد (البته طبق آنچه در خیابان ها می بینیم ظاهرا زیاد هم اجباری نیست!). میزان پوشش جایگزی چیست؟ همه عقلای عالم و سیاست مداران و جامعه شناسان تمام کشورهای دنیا می دانند که برای حفظ نظم اجتماع باید یک حد پوشش برای افراد تعریف شود. حالا اگر خانم یا آقایی این حد را رعایت نکرد و کمتر پوشید، پلیس او را دستگیر می کند.
حالا اگر ج.ا. حد پوشش اسلامی را بردارد چه حدی را جایگزی کند؟ مثلا بگوید پیراهن و شلوار؟ حالا فرض بگیرید بگوید پیراهن و شلوار. فردا یک عده ای می گویند پیراهن آستین کوتاه یا بلند؟ یقه اش چقدر باز باشد؟ تنگ یا گشاد؟ شلوار استرچ اشکالی ندارد؟ جوراب شلواری چطور، می شود پوشید؟ یقه تا کجا باید باز باشد؟
لطفا مخالفان "مسواک" بگویند اگر حدود پوشش اسلام نباشد (دین اکثریت مردم ایران)، چه حدود جایگزینی را پیشنهاد می دهند که فردا دوباره همین مشکلات امروز پیش نیاید؟

ناشناس گفت...

در جواب آقای سروش:
اولاً من خودم طرفدار حجاب خانمها هستم ولی با حجاب اجباری مخالفم در مورد حد وحدود هم مگه برای مردها حد حدودی گذاشته شده ؟ خودشون بر اساس عرف جامعه رعایت می کنند هیچ مشکلی هم وجود نداره . حالا خانمها یعنی کمتر از مردها می فهمند؟

سروش گفت...

در جواب ناشناس:

کی گفته حدود پوشش آقایان عرفه؟ همه جای دنیا یک حدودی براش هست. مثلا توی کانادا آقایان باید حداقل شورت به پا داشته باشند والا پلیس دستگیرشان می کند.
بله اکثر مردم بنا بر عرف لباس می پوشند، اما قانون گذار باید یک خط قرمز مشخص کند.
سوال من این بود که اگر میزان پوشش اسلامی (که مطابق با دین اکثریت مردم ایران هست) را ملاک قرار ندهیم، چه میزانی را پیشنهاد می دهید و چرا؟

ناشناس گفت...

میتونه مثل مردان باشه البته نه لزوماً همون لباس مردان. عرف جامعه همه چیز رو تنظیم میکنه . حکومت در هر کاری دخالت کنه فقط میتونه خرابتر کنه.
البته حکومت می تونه زور خودش را بزنه ولی سال به سال بدتر خواهد شد.

ناشناس گفت...

ماجرای اسید پاشیهای اصفهان هم بهانه ای شد برای رسانه های خارجی و برخی در داخل تا امر به معروف و نهی از منکر را تبدیل کنند به امر به منکر ونهی از معروف !!!

ناشناس گفت...


بار دیگر نگاه بلند و مشفقانه رهبر معظم انقلاب را درباره نحوه نگاه به بدحجابی مرور کنیم. ایشان دو سال پیش در چنین روزهایی در جمع علمای استان خراسان شمالی فرمودند؛ «بعضی از همین‌هایی که در استقبالِ امروز بودند...خانمهایی بودند که در عرف معمولی به آنها می‌گویند «خانم بدحجاب»؛ اشک هم از چشمش دارد می‌ریزد. حالا چه کار کنیم؟ ردش کنید؟ مصلحت است؟ حق است؟ نه، دل، متعلق به این جبهه است؛ جان، دلباخته‌ به این اهداف و آرمانهاست. او یک نقصی دارد. مگر من نقص ندارم؟ نقص او ظاهر است، نقصهای این حقیر باطن است؛ نمی‌بینند. «گفتا شیخا هر آنچه گویی هستم / آیا تو چنان که می‌نمایی هستی؟». ما هم یک نقص داریم، او هم یک نقص دارد. با این نگاه و با این روحیه برخورد کنید. البته انسان نهی از منکر هم می‌کند؛ نهی از منکر با زبان خوش، نه با ایجاد نفرت.»