۱۳۹۶ تیر ۷, چهارشنبه

آموزش بی اخلاقی


اجرای استنداپ کمدی خانم زینب موسوی در برنامه خندوانه که نزد برخی از رسانه ها و شخصیت ها در ایران تحت عنوان طنزی سخیف و مبتذل توصیف و ملامت شد موید آن است که شادی در ایران بدلیل انسدادها و انقباض های تنگ نظرانه «نامتعارف» شده و بالتبع حاملان فرهنگ شادی بصورت قهری میراث خوار موقعیتی کاریکاتوری شده اند که بیرون از استاندارد شادی های متعارف و پذیرفته شده در فرهنگ ملی و سنتی و منطبق با هنجارهای ایرانی است.

منتج از همین انسدادهای ماکسیمالی است که اکنون در ایران با موقعیت های کاریکاتوری و مبتذلی مواجه ایم که فاقد هر گونه شاخص های ارزش مدارانه یا زیباشناسانه و یا لااقل ظاهر الصلاحانه است.

اگر زمانی در فرهنگ ایرانی غمازی و طنازی و نازکشی و هجران کشی برون ریخت خود را در زیباترین آثار و ادبیات و متون و بطون و شمایل و پرتره و شعر و رباعی و غزل و کلیله و دمنه و ویس و رامین و خسرو و شیرین عینیت می داد اکنون و مع الاسف با جامعه ای مواجه ایم که آن بخش از جوانان بی تقیدش به زیست مومنانه حتی برای زیست بولهوسانه شان نیز فاقد استعداد اند.

محاوره این نسل و معانقه این نسل و معاشقه این نسل و مراوده و عیش و عشرت و عیاشی این نسل را می توان در عداد بی محتواترین و نُنُر سلوکانه ترین و لوس ترین و منحوس ترین نوع از انواع تفرج طلبی ها و بهجت آفرینی های انحصاری این نسل توصیف و قلمداد کرد.

متاسفانه واقعیت غیر قابل کتمان نشان می دهد نهاد ها و سیستم های آموزش اخلاقی کشور نتوانسته این بخش از جوانان را تحت تعالیم اخلاقی مورد وثوق خود درآورند.

بر همین منوال است که اکنون مشاهده می شود دختر خانم متعلق به این خرده فرهنگ برخلاف نسل قبل که می فهمید دخترانگی یعنی نازفروشی و غمازی و صعب الوصولی اکنون در بی سلیقه ترین شکل ممکن به تمامیتی انباشته و راه رونده از میکآپ مبدل شده اند که در اوج سهل الوصولی نازفروشی شان پیش کش حتی حرف زدن یومیه و دلبرانه را نیز نابلدی می کنند و آقا پسرانی که زمانی عمده اهتمام شان آراستگی و شایستگی در کلامت و جمالت دلربایانه از محبوب بود اکنون با شکلک درآوردن و آب شنگولی هُرت کشیدن و ادبیات کج و کوله مبدل به خسروان و مجنونان معاصر شده اند و طرفه آنکه طرفین نیز یکدیگر را در این فورمت دلقک مآبانه برسمیت شناخته و نام این مناسبات خُل مشنگانه و مبتدیانه را نیز جوانی کردن و مدرن بودن و باحال بودن فهم معنا می کنند.

متاسفانه اکنون که خازنان و حاملان زیست اخلاقی نتوانسته اند این نسل را تحت آموزش اخلاقی درآورند لااقل از این به بعد بکوشند ایشان را آموزش بی اخلاقی دهند!

مسئولین مربوطه بکوشند به این نسل کج و کوله آموزش دهند تا لااقل بفهمند اگر نمی توانند مومنانه زندگی کنند لاجرم شیوه های نامومنانه زیستن را به درستی به کار بندند.

یادشان دهند اگر نمی توانند نماز بخوانند لااقل یاد بگیرند چگونه بقاعده شُرب شراب کنند!

بگذارید تا اگر این نسل آبروئی برای مومنانه زیستن نگذاشته لااقل برای عیاشانه زیستن آبرومندانه عیاشی کردن را بیآموزند.

بفهمند عرق خوری بمعنای سطلی آب شنگولی هورت کشیدن نیست و آن فسق نیز برای خود داب و آدابی دارد.

دختر خانم های این نسل را تحت آموزش بی اخلاقی های استاندارد قرار دهید تا لااقل جلافت (!) را با هنرمندی بیآموزند و کمی مشق بی اخلاقی فاخرانه را نیز چاشنی کج و کولگی خود و اطوار فروشی های ناشیانه و بزک های مهوع خود قرار دهند.

به این قشر بیاموزید تا اگر نمی توانند عماران خوبی باشند لااقل عیاشی بیآموزند و عیاشان خوبی باشند!

درست است مومنانه زیستن مناسک و آدابی دارد اما نامومنی کردن و نامومنانه زیستن نیز داب و آدابی دارد و استعدادی می طلبد!

هیچ نظری موجود نیست: