۱۳۸۹ بهمن ۱۲, سه‌شنبه

انتخابی خوب

از روز گذشته بینندگان تلویزیون بی بی سی فارسی شاهد آن بودند که در کنار مخابره اخبار از تحولات مصر توسط خبرنگار قبلی اعزامی به این کشور(محمد منظرپور) ناگهان آقای «مهرداد فرهمند» نیز به ایشان در قاهره پیوستند.
اعزام «مهرداد فرهمند» خبرنگار مقیم بی بی سی در لبنان به مصر و مشارکت فعال وی در پوشش خبری تحولات در این کشور، اقدام سنجیده و قابل تقدیری از سوی مدیریت بی بی سی فارسی محسوب می شود.
با توجه به ضعف و ناتوانی «محمد منظرپور» در پوشش خبری تحولات بسیار مهم مصر و احساساتی و هیجانی برخورد کردن وی با تحولات در این کشور می توان فهمید که منظرپور جهت «مخابره خبر در موقعیت بحران و ناآرامی» آموزش لازم را طی نکرده.
بقول و به سیاق مرحوم مدرس در توصیف بی صلاحیتی مستوفی الممالک جهت تصدی مسئولیت وزیرالوزرائی که ایشان را شمشیرمُرصعی توصیف کرد که قبل از آنکه تامین کننده نیاز کشور به شمشیر بُرنده و فولادی باشد بیشتر مناسب مراسم بزم و سلامند. مدیریت بی بی سی نیز تا قبل از گذراندن دوره های لازم خبری پرسنل اش جهت حضور در موقعیت های بحرانی بهتر است به آن دسته از پرسنل اش تکیه کند که از نظر شخصیتی و حرفه ای از توان لازم برای حضور در میانه میدان های بحرانی برخوردارند.
حضور مهرداد فرهمند در میانه تحولات مصر با توجه به تسلط اش به زبان و ادبیات عرب و توانش در تسلط بر احساسات و روحیه معتدل و اشرافش بر تحولات منطقه نوید خوبی است تا تلویزیون بی بی سی فارسی بتواند نزد مخاطبانش در پوشش خبری از تحولات تاریخی مصر اثر و خاطره قابل اعتنا و استنادی بجا بگذارد.
با آرزوی موفقیت برای آقای فرهمند.

۱۰ نظر:

ناشناس گفت...

کاملاً با شما هم عقیده ام
فرهمند روزنامه نگار متبحری است و نشان داده به کارش تسلط لازم و کافی را دارد
بهرام

ناشناس گفت...

امیدوارم فرهمند با محابره حرفه ای و بی طرفانه اخبار از مصر توقع بینندگان بی بی سی را تامین کند
منظرپور امتحان خوبی پس نداد

ناشناس گفت...

چه عجب شما یک بار هم از بی بی سی و پرسنل آن تعریف کردید
ف

داریوش سجّادی گفت...

سرکار خانم یا جناب آقای ف
اشتباه نکنید
بنده خصومتی ذاتی و کینه ای شخصی با بی بی سی یا پرسنل بی بی سی نداشته و ندارم و بلکه برعکس حساسیت ها و انتقادهای بنده را باید به حساب احساس مسئولیت نسبت به این تلویزیون بگذارید
به همین دلیل نمی توانید بنده را متهم به سیاه بینی صرف در تولیدات بی بی سی فرمائید
اماهر کجا که با تکیه بر بضاعت اندکم نقصی در کار آن ببینم متذکر می شوم در عین حالی که هرگز منکر شایستگی های آن نیز نیستم
راستی چرا یک بار هم تاکنون ندیده اید از اجراهای آقای پرپنچی انتقاد کنم یا اعتراضی به برنامه های جناب جمشید برزگر داشته باشم.
ایضا اجراها و تولیدات خوب خانم سیما علی نژاد و جناب سلطانپور و موسوی و داریوش کریمی یا برنامه کلیک
پاسخ روشن است و دلیل آن اجراها و برنامه های نسبتاً خوب و موفق ایشان است
البته به این دوستان هم چک سفید نداده ام و چنانچه به زعم خود در آینده ضعفی در برنامه های ایشان نیز ملاحظه کنم مطمئن باشید بدون کمترین رودربایستی آن را متذکر خواهم شد
با تشکر

ناشناس گفت...

آقایی که دم از وجدان رسانه‌ای می‌زنی: چرا از این انتقاد نمی‌کنید که بی بی سی و هیچ شبکه تلویزیونی دیگری اجازه نیافتند اعتراضات سال گذشته ایران را پوشش دهد؟

داریوش سجّادی گفت...

عدم مجوز برای پوشش خبری بی بی سی و دیگر رسانه ها در خلال شهرآشوبی های سال گذشته را ضمن اینکه قابل فهم می دانم در همان ایام طی مطلبی نظر و تحلیلم را منتشر کردم
به لینک زیر مراجعه فرمائید
http://www.sokhan.info/Farsi/Taghar.htm

ناشناس گفت...

پس هرچیزی که برخلاف منافع شما باشد توطئه و آشوب و فتنه و دسیسه‌ست و سرکوب آن "قابل درک" است و هر چیزی که در راستای منافع شما باشد قیام حق طلبانه!!!!
خصوصَا نوشته شما در مورد ندا آقا سلطان نهایت ناجوامردی است.
سیاست یک بام و دو هوای رسانه‌ای شما از دو حالت خارج نیست: یا گرد منافع مالی و سیاسی و ایدئولوژیک بر وجدان رسانه‌ای شما نشسته و یا چشم رسانه‌ای شما نمی‌تواند بدور از عینک تئوری توطئه به دنیا نگاه کند.
جناب آقای سجادی: اگر اسیر منافع مالی و سیاسی هستی که عذر وجدان رسانه‌ای شما از پیش خواسته شده است.
اما در صورتی که تریاق توطئه وجدان رسانه‌ای شما رو بخواب برده است، بدانید که این عینک سیاه و سفید هرگز اجازه دیدن رنگ‌ها را به شما نمی‌دهد.
توطئه تئوری‌ست که هیچ چیز را ثابت نمی‌کند، اما در همه چیز تردید ایجاد می‌کند. توطئه نگری کوتاه‌ترین و آسان‌ترین راه برای توجیه همه اتفاقات است بدون آنکه نیاز به کسب دانش و آگاهی و مطالعه باشد و از این رو به کم آگاهان احساس فضل و استدلال می‌دهد. نگرش توطئه منکوبگر دگر اندیشی‌ست و زودنده زیبایی از تفکر.
و بدانید که هیچ لذتی بالاتر یک تفکر زیبا نیست.

داریوش سجّادی گفت...

با تشکر
از نصایح و وصایای اخلاقی شما کمال امتنان را دارم اما خوب بود در کنار آن یا با بینه و ادله ادعای اینجانب در مورد قتل خانم آقاسلطان را مستدلاً نفی یا نقد می کردید و یا با ارائه فکت و سند محکم و محکمه پسند یا لااقل افکار عمومی پسند ماجرای آن قتل را تفسیر و تحلیل می فرمودید
طبعاً با گارد «شما مبتلا به توهم توطئه هستید» به راحتی می توان ضمن فرار از توضیح دیگران را نیز ملکوک کرد اما متاسفانه نمی توان از قوه عاقله مردم توقع پذیرش چنین فرافکنی را توقع داشت

ناشناس گفت...

داریوش جان، در این موارد فکت و سند را فقط نیروهای امنیتی در اختیار دارند نه شما و این بنده خدا
استدلال را هم بگذارید برای زمانی که گزاره های کافی و موثق برای شروع کار داشته باشید.
داریوش جان بارها در همین حجره شما گفته ام برادر من، شما برس به سیاست ورزی و این ژست های عالمانه را به اهلش واگذار. با این ترهات آبی گرم نمی شود. آن نمونه ابتر بودن را با استدلال و با استناد به شواهد دقیق تاریخی نشان دادید بس کنید و برسید به بیزینس خود

ناشناس گفت...

دوست عزیز.
اولین باری ست که به بلاگ شما سر می زنم. خدا چشم دل‌تان را بازکند. چون این‌گونه که گرفتم، از آن‌چه از چشم سرتان در آن‌چه از ایران گذشته است دیده‌اید، خیلی چیزی دستگیرتان نشده‌است.
شعارهای پارسال مردم هم الله اکبر بود، پارسال هم مردم خواهان توضیح از دیکتاتور بودند. چرا پاسخی جز شکنجه و اعدام سراغ‌شان نرفت؟
خدا همه‌مان را بیامرزد