۱۳۹۳ مهر ۲۷, یکشنبه

شلتاق!



ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام در گفتگو با مجله «اندیشه پویا» از موضع تفوق پرسیده اند:
آیا تا به حال بررسی شد که چرا پس از انتخابات سال 84 که به قول بعضی‌ها مردم از حضور من در سیاست خسته شدند، در اولین انتخابات پس از آن بین آیات و حجج اسلام، مردم رأی معناداری به من دادند؟
ایشان همچنین در ادامه فرموده اند:
آقای خاتمی که آقای احمدی‌نژاد را نیاورد، همان گونه که من آقای خاتمی را نیاوردم، کاری که من در آن مقطع کردم (انتخابات 76) این بود که جلوی تقلب را گرفتم (!) تأکید من در برخورد با تقلب انتخاباتی آنچنان تأثیر داشت که بعدها تندروهای جریان مخالف خاتمی در انتقادهایی از من صراحتا می‌گفتند که سخنرانی آقای هاشمی در خطبه نماز جمعه و حضور ایشان در ستاد انتخابات وزارت کشور جلوی تقلب را گرفت (!)
در پاسخ به پرسش نخست، مزید اطلاع جناب آقای هاشمی رفسنجانی باید معروض داشت مطابق نقشه دموگرافیک از آرایش سیاسی شهروندان در ایران و بنا بر جمیع داده های اینفوگرافیک از منحنی آرای سیاسی شهروندان در ایران، تهران یک مورد منحصر بفرد از تمرکز بخش معناداری از طبقات شبه مدرنی است که طی 35 سال گذشته و بویژه بعد از ریاست جمهوری آقای رفسنجانی همواره در زمین هاشمی بازی کرده و اساسا پایگاه اصلی و محوری هاشمی را می توان نزد غالب شهروندان تهرانی با رویکرد شبه مدرن محسوب کرد.
لذا این که ایشان در ریاست جمهوری 84 انتخابات را در گستره ملی باختند اما سال بعد در خبرگان موفق به کسب رای اکثریتی در تهران شدند امری است طبیعی که اگر تجاهل العارف نباشد قطعا شلتاق است.
تجربه نشان داده غالباً شهروندان تهرانی با رویکردهای سکولار و شبه مدرن در زمین هاشمی بازی کرده اند و هر دو معتمدین قابل وثوقی برای یکدیگر بوده اند. جز در انتخابات مجلس ششم که آن بار هاشمی قربانی جو سازی رسانه های همان اقشار فوق الذکر علیه خود در پارلمان شد!
در مورد پرسش دوم اولاً ادعای تقلب یا عزم تقلب در آن انتخابات اتهامی است سنگین که پاسخگوئی به آن بر عهده علی محمد بشارتی وزیر وقت کشور است اما حافظه تاریخ هم موید آن است در آن تاریخ برخلاف ادعای آقای هاشمی تندروهای مطمح نظر ایشان هرگز و در هیچ رسانه ای ادعایی که آقای هاشمی مطرح کرده اند را نداشته اند.
مطابق اظهارات مکتوب و رسانه های وقت همه حرف معترضین مزبور به هاشمی گلایه از خاصه خرجی ایشان در آن موضعگیری بود که با بیانش یک جنگ روانی کاذب راه انداختند و این طور به جامعه القا کردند که سیستم مصمم به تقلب بنفع ناطق است و به این ترتیب رقیب ناطق را نزد افکار عمومی در موضع مظلومیت و بالتبع محبوبیت و اقبال بیشتر قرار دادند که مساعدت موثری به تقویت سونامی آرای 20 میلیونی خاتمی در دوم خرداد کرد.
مراتب جهت استحضار و ثبت در حافظه تاریخ و ایضاً حافظه جناب هاشمی ایفاد شد.

۲ نظر:

ناشناس گفت...

شما مثل اینکه متوجه نشدی آقای سجادی؟! انتخابات یعنی آن چیزی که حاج آقا می پسندند یا حاج آقا برش نظارت داشته اند. اصلا تا به حال فکر کرده اید چرا سقیفه سقیفه شد؟ چون حاج آقا نظارت نداشتند والا حضرت مولا می شد خلیفه اول. بر وزن حدیث مشهور باید این گفته را با آب طلا نوشت: الحاج آقا مع الانتخابات و الانتخابات مع الحاج آقا. یعنی چی؟ یعنی انتخاباتی سالم است که یا حاج آقا منتخبش باشد یا نوچه های حاج آقا. شیر فهم شد سجادی یا پسر حاج آقا بیاید شیر فهمت کند؟

مسعود گفت...

یکی به این پیر خرفت حالی کنه اگه مخالفین شما انقدر آدمهای بد و متقلبی بودن چطور یک سال بعد و در زمان استقرار دولتشان انتخابات خبرگانی را برگذار کردند که نفر اولش شخص نامتشخص شما شد!؟