۱۳۸۹ دی ۲۰, دوشنبه

راز خمینی


بیست و یک سال پیش بعد از تشییع و تدفین بنیان گذار جمهوری اسلامی در بهشت زهرای تهران که به گفته عموم خبرگزاری های معتبر رقمی بالغ بر ده میلیون نفر در این مراسم شرکت داشتند از یکی از روزنامه نگاران ناهمدل با خمینی و انقلاب خمینی پرسیدم:
راز این انس و الفت چیست که وقتی آیت الله خمینی بعد از 15 سال دوری و زندگی در تبعید به ایران بازگشت از فرودگاه مهرآباد تا بهشت زهرای تهران رقمی معادل 4 میلیون نفر به استقبال ایشان در بهمن 57 رفتند و علی رغم آنکه در تمام دوران ده ساله رهبری ایشان تا فوت و علی رغم وعده ایرانی آباد و آزاد و مستقل در سخنرانی معروف شان در 12 بهمن 57 در بهشت زهرا، در تمام آن ده سال چیزی جز جنگ و ترور و کشت و کشتار و بحران و ناآرامی و ناامنی و تورم و گرانی به مردم اش عرضه نکرد و یا نتوانست عرضه کند اما عموم ایرانیان علی رغم همه آن سال های سخت و پر مشقت، نجیبانه کنار امام شان ماندند و در 14 خرداد 68 نیز وفادارانه امام شان را تا بهشت زهرا تهران پرُازدحام تر از استقبال سال 57 مشایعت کردند؟
پاسخ آن روزنامه نگار به شدت صریح و ساده بود:
همه آن ده میلیون نفری که در مراسم تشییع پیکر بنیان گذار جمهوری اسلامی شرکت کردند مزدورانی بودند که حکومت با تحریک و تطمیع از طریق دادن کوپن بُنشن و حبوبات و خواربار و اطعمه و اغذیه، ایشان را به مراسم مزبور کشانده بود!
ادعائی که بر فرض صحت نشان از توانمندی حکومت در بسیج ده میلیون مزدور در کمتر از 24 ساعت دارد. ادعائی که بر فرض صحت خبر از برخورداری حکومت از یک لشکر پرتعداد و سریع البسیج و کم هزینه جهت هل من مبارز طلبی با مخالفانش دارد.
حال معلوم نیست در صورت صحت چنین فرضی مخالفین جمهوری اسلامی دیگر چه محلی از اعراب و اصرار بر مبارزه در مقابل چنین حکومتی دارند؟
اپوزیسیون مدعی چنین ادعائی مجبوراست به لوازم ادعای خود نیز مُقید بماند و بر همان اساس عطای مبارزه با چنین حکومت را به لقایش ببخشد.
طبعاً مقابله و تلاش جهت سرنگونی حکومتی که برخوردار از قابلیت بسیج لشکری از مزدوران بالای ده میلیون است و هر آئینه اراده کند می تواند به طرفة العینی ایشان را به صحنه مقابله با مخالفینش بکشاند. همآوردی با چنین حکومتی اهتمامی است بغایت نابخردانه و بی فرجام!
اپوزیسیون جمهوری اسلامی ایران در اتخاذ رویا یا واقعیت مختار است. اما منطقاً نباید و نمی تواند ناکامی های خود در مصاف با جمهوری اسلامی را نیز از دل هذیان ها و تخیلات خود باور و فهم کند و دیگران را نیز به فهم اجباری از «درک مُـعوّج» خود از دنیای واقعیت، محکوم نمایند.
راز پنهان در اقبال به خمینی و انقلاب خمینی را نمی توان در چنان ادله سخیف و بی اعتباری ریشه یابی کرد.
واقعیت آن است که خمینی قبل از آنکه به امت اش پول نفت و زندگی مرفه و صلح و ثبات و تنعم و تفرج عطا کند ایشان را درست تعریف کرد.
ملتی که تا پیش از این به اعتبار نداری و فقر و مسکنت از جانب حکومت در مقام اقشار پست و فرودست تحقیر و طرد می شدند اینک با خمینی و انقلاب خمینی قدر دیدند و صدر نشستند و فقر مادی شان فقر معنوی معنا نشد.
در جامعه ای که تا پیش از این در مناسبات تاریخی اشراف و رعیت، توده های فرو دست محلی از اعراب در مناسبات اجتماعی و حکومتی نداشتند اینک و برای اولین بار توسط خمینی و انقلاب خمینی ولی نعمت خطاب می شدند.
ولی نعمتانی که هر چند برخلاف وعده های بنیان گذار جمهوری اسلامی نتوانستند از تنعم مادی برخوردار شوند اما اینک امامی از جنس خود داشتند که مانند ایشان زندگی می کرد و به واقعیت و موجودیت وهویت ایشان احترام می گذاشت و خود و حکومت اش را خادم ایشان تعریف می کرد.
واقعیتی که علی رغم وضوح، بمثابه جنگلی انبوه از درختانی بود که موجودیت شان در مقابل اپوزیسیون مانع از توان ایشان در دیدن جنگل بود!
بر همین اساس است که سال گذشته نیز و بعد از 8 ماه شهرآشوبی شهرآشوبان در تهران، وقتی در نهم دی ماه سیل گسترده همان «شهروندان به زعم ایشان فرودست» خیابان را به تسخیر خود درآوردند بار دیگر حافظه تاریخ شاهد کورتکس سوزی و ادله مشعشع و تکراری اپوزیسیون ایرانی شد از قبیل آنکه:
تظاهرات نُهم دی محصول بسیج نیروها از دهات با اتوبوس و وعده ساندیس بود!
ادعائی که بر فرض قبول از منطقی بغایت نحیف و رنجور برخوردار است.
مدعیان چنین ادعائی که اتفاقاً در میان ایشان بزرگانی از صاحب منصبان پیشین جمهوری اسلامی نیز قرار داشتند و دارند. صاحب منصبانی که اکنون سبزند و معلوم نیست سبب تجاهل العارف شان چیست و نمی گویند:
چنانچه راه پیمائی نهم دی ماه محصول بسیج نیروهای مزدور حکومت به بهای نازل یک ساندیس بود! چرا چنان تظاهرات فرمایشی با این همه تعلل و تاخیر صورت گرفت؟
چرا حکومت در تمهید آن تظاهرات فرمایشی 8 ماه تعلل و خویشتنداری کرد؟
چرا حکومت تا این اندازه باید بی خردی کند و 8 ماه عرصه خیابان هایش را در انحصار شرارت ها و شیطنت ها و بازیگوشی ها و تخریب ها و ناامنی ها و اخلال ها و اختلال های شهرآشوبان قرار دهد و بعد از پرداخت چنان هزینه هائی سنگین از کیسه منافع ملی بالاخره به صرافت استفاده از لشکر مزدوران میلیونی ساندیس خوارش بیفتد؟!
چرا حکومت تظاهرات فرمایشی نهم دی ماه را در 25 خرداد و فردای اعلام نتایج انتخابات برگزار نکرد؟
چرا حکومت تظاهرات فرمایشی نهم دی ماه را در فردای 29 خرداد و بعد از خطبه های نماز جمعه آیت الله خامنه ای و بمنظور راه انداختن واریته لبیک با رهبری برگزار نکرد؟
چرا حکومت تظاهرات فرمایشی خود را در روز قدس یا 16 آذر و بمنظور جمع کردن بقول خودشان فتنه برگزار نکرد؟
شوربختانه «سبزها» چاره ای جز آن ندارند تا تن به این واقعیت هراندازه تلخ بدهند که تظاهرات نهم دی ماه تظاهراتی واقعی، خودجوش و مردمی بود.
واقعیت آن است در تمام 8 ماه بعد از انتخابات ریاست جمهوری سال 88 که خیابان های تهران در انحصار شهرآشوبان بود، مردم از صحنه غائب بودند.
دلیل چنان غیبتی نیز آن بود که ایشان با تحیُـــّر توام با تامل در حال نظارت بر اعتراض هائی بودند که در ابتدا حداقلی از حق را نیز برای معترضین قائل بودند.
حداقلی که با بی تدبیری رهبران جنبش سبز و الحاق نامحرمان به آن جنبش و بی توجهی رهبران سبز بر لزوم مرزبندی با نامحرمان تدریجاً و در یک بازه زمانی 8 ماهه منجر به آن شد تا «تحُــّیر» توده های اکثریتی مردم تهران مبدل به «تصمیم» شود. تصمیمی که محصول خود را در جوشش گسترده و میلیونی تهرانیان در بازپس گرفتن خیابان از معترضین در نهم دی ماه نشان داد.
جوششی که در میان خود برخوردار از بخش متکثری در حد فاصل مخالفین نتیجه انتخابات تا موافقین آن بود!
جوششی که نشان داد بعد از رسیدن دامنه بحران به مرز فرزند کشی، نزد حاملان و حامیان انقلاب اسلامی تا آن اندازه برخوردار از بلوغ هست تا از حق والدی خود بنفع بقای فرزند بگذرند!

۳۶ نظر:

ناشناس گفت...

من براي عشقم به امام خميني رفتم . نه پولي گرفتم نه سانديسي . در آن روزها آبي هم نبود تا گلويمان را تر كنيم .

علی اصغر شفیعیان گفت...

آقای سجادی عزیز. سلام. درباره ی 9 دی با شما کاملا موافقم. و از بابت صراحت در بیان آن کاملا قدردانی می کنم.
اضافه بر آنچه نوشته اید، بر این باورم که قلت حضور معترضان در اتفاقات عاشورا نیز به دلیل اعتراض بخش عمومی سبزهایی بود که در انتخابات به آقای موسوی رای داده بودند. آنها با آشوب گری همراه نبودند، لذا به تدریج از تعدادشان در خیابان کاسته شد و به عاشورا رسیدو قدم بعدی آنها همان حضور خیابانی البته به همراه طرف مقابلشان بود. حامیان طرف مقابل هم 9 دی را نه تایید کننده ی کوی دانشگاه و کهریزک، که به دلیل مشابه معترضان مذکور به خیابان آمده بودند.
متاسفانه برداشت سیاسیون دو طرف، در واقع تفاسیری است برای القاء آنچه در ذهن خود دارند نه واقعیت ماجرا.

ناشناس گفت...

با سلام
من متن شما که بدبینانه ترین نگاه را به جنبش سبز دارید را خواندم و برای شما دوست عزیز متاسفم که چنین بی رحمانه می نویسی که خیابانها 8 ماه در اختیار آشوبگران بود!!!!!! برای تو متاسفم که نه معنی خیابان را می دانی نه آشوبگر. ای کاش نهم دی در خیابان می بودی و رنگ و بوی آدمها را می دیدی و حس میکردی و می فهمیدی که خودجوش به چه معناست. ای کاش اتوبوسهای حمل و نقل عمومی را می دیدی که به صورت خودجوش تمام خیابانهای اطراف میدان انقلاب را پر کرده بودند و دود ناشی از اگزوز آنها نفس کشیدن را مشکل کرده بود. تو برای نوشتن باید بدانی و بنویسی. در روزگار 57 تا 67 من کودک بودم اما آنقدر تبلیغات خمینی زیاد بود که من آرزویم دیدار مردی بود که حالا می فهممم اگر نبود من دنیایی به مراتب بهتر داشتم. تو اصلا در ایران زندگی می کنی ؟؟؟؟؟؟؟؟

بصیرت گفت...

سلام علیکم
احسنت بر شما برادر مکتبی و فرزند راستین امام خمینی و جانشین بر حقش مقام عظمای ولایت حضرت آیت الله العظمی امام خامنه ای مدظله العالی
بحمدالله فرمایشات شما رونوشت تحلیلهای حضرت حجه الاسلام طائب بود که اخیرا در محکومیت سران فتنه ایراد فرمودند که البته جا داشت که ذکر خیری از ایشان هم می شد و اجرشان محفوظ می ماند !
امت انقلابی و ولایت مدار ایران اسلامی در نهم دی به واقع چشم فتنه را کور کردند و بسیاری از فریب خوردگان از صف فتنه گران جدا شدند و برای دفاع از حریم ولایت به صحنه آمدند .بسیار جای تاسف است که در حال حاضر شما در بلاد کفر به سر می برید و ام القرای جهان اسلام از وجود شما محروم است ، البته همصدایی شما با رسانه های ارزشی و اصولگرا در آن سوی مرزها جای تقدیر بسیار دارد .خوشبختانه مقام معظم رهبری نیز در سالروز حماسه ی الهی نهم دی با ردیگر به سران فتنه هشدار داده اند که طلب استغفار کرده و به دامان ولایت برگردند و بیشتر از این بازیچه دشمنان اسلام و انقلاب قرار نگیرند که متاسفانه هنوز سران فتنه با مردم همیشه در صحنه همراهی نکردند !بدون شک دستگیری و مجازات سران فتنه حماسه دیگری خواهد بود که یادآور قاطعیت خمینی کبیر در نابودی معاندین و منافقین باشد ....خوشبختانه بر عکس سران فتنه شما هر روز با ولایت همراهتر می شوید که انشاالله همیشه الگویی برای روزنامه نویسان و مرعوبان استکبارجهانی باشید.
والسلام علی من اتبع الهدی

ناشناس گفت...

داریوش جان، خودتی؟ شما باید این علایق ژورنالیستی رو رها کنی یه استراحت به خودت بدی و بیشتر بخونی تا بنویسی. روش این چند ماهه اخیر شما بسیار ناپسند شده، از آنجا که فلان آقا یا خانم طرفدار جنبش سبز حرفی زده که من خوشم نمی یاد نباید درباره جامعه شناسی جنبش ها که اطلاعی از چگونگی تحلیل آنها ندارم به سبک برادر حسین اظهار نظر بکنم. یک مطلب خنده داری هم بود که نوشته بودی:
"واقعیت آن است در تمام 8 ماه بعد از انتخابات ریاست جمهوری سال 88 که خیابان های تهران در انحصار شهرآشوبان بود، مردم از صحنه غائب بودند.دلیل چنان غیبتی نیز آن بود که ایشان با تحیُـــّر توام با تامل در حال نظارت بر اعتراض هائی بودند که در ابتدا حداقلی از حق را نیز برای معترضین قائل بودند."
برادر من لابد بسیاری از اون عده قلیل! میلیونی 25 خرداد هم حساب و کتاب کردند و جون نامحرمان و بی تدبیری رهبران جنبش را دیدند کم کم تحیرشون به تصمیم شد. این وسط هم نهادهای حکومتی و نظامی و تبلیغاتی هم با روی گشاده تنها به این تصمیم سازی کمک می کردند. نه؟ حضور خودجوش مردم هم بدون هیچ سازماندهی دولتی برگزار می شد و مردم مخلص ایران اسلامی که عمدتا مستضعفین هم هستند با تمام سختی ها به شهرهای بزرگ می آیند تا بیعت با آرمان ها را نشان دهند، مردم مخلصی که تنها ارتباطشان با دنیای سیاست احتمالا روحانی مسجد روستا یا برنامه بیست وسی صدا و سیماست. داریوش جان باور کن گاهی سکوت رواست. برای لج و لج بازی با چند تا مزدور سیاسی که جنبش سبز از دهنشون نمی افته نباید هرچیزی نوشت.

ناشناس گفت...

راستی این سایت همکارت فضلی نژاد را بخون
http://www.elaw.ir

ناشناس گفت...

وقتی انقلاب شد سی و دو میلیون ایرانی وجود داشت. از برکت انقلاب ده سال بعدش حداقل ده میلیون دیگر به آن اضافه شد. تعجب ندارد که جمعیتی که برای تشیع جنازه رفته بود بیشتر از جمعیتی باشد که برای استقبال به فرودگاه راه افتاده.
خیلی ها از کنجکاوی و بیکاری رفتند. ولی اگر خمینی عاشق و شیفته نداشت که جمعیت به راه نمی افتاد
موفق باشید

ناشناس گفت...

جناب سجادي عزيز
اي كاش راز خميني را در نسبت با فرايند گسترده و تصاعدي سركوب، سكوت و سانسور هم مي ديديد
و اي كاش قبل از نوشته ي اخيرتان به نتايج انتخابات فرمايشي صدام حسين در سال هاي پاياني رياست خود هم نظر مي انداختيد
چه اصراري عجيب است كه به جاي
اعتراض و مقاومت - گيريم از سوي بخش كوچكي از مردم و در مراسم فرزند كشي (به باور شما) - از شهر اشوبي و شهرآشوبان مي گوييد
براي اين كه مردم نظرشان و خواستشان حاكم شود نيازي به قشون كشي خياباني و مانورهايي از جنس نوشته حضرت عالي نيست
كافي است انتخابات ازاد و استانداردهاي انتخابات آزاد در ايران نهادينه شود
كافي است شما هم بگوييد
دمكراسي و حقوق بشر (و لابد انتخاب) حق مردم است
حتا اگر خميني را روزي دوست داشته اند
و او را در ماه ديده اند
اکبر کرمی

داریوش سجّادی گفت...

جناب آقای کرمی
فرمایشات جنابعالی بنده را به یاد خطبه های نماز جمعه آیت الله خامنه ای در 29 خرداد می اندازد که تاکید داشتند راه حل اختلافات و اعتراضات، قشون کشی خیابانی نیست
درست است که جناب موسوی رای تهران را تصاحب کردند که در نتایج آرا نیز این امر اعلام شد اما تهران ایران نیست و زشتی یا خوشگلی رای دهندگان هم ملاک ارزشگذاری بر آرا نیست که حال عده ای از سبزها با تکیه بر تعلق بخش های ظاهرگرای جامعه منکر نتیجه انتخابات شوند
گذشته از آنکه بیش از یک سال از انتخابات و داعیه تقلب در انتخابات گذشت و مدعیان با اتکای بر اینکه ما رسانه نداریم و صدا و سیما را در اختیار ما قرار نمی دهند از ارائه ادله اثبات کننده تقلب می پرهیزند
اما پرسش من آن است آیا برای همان دمکراسی و انتخابات آزادی که جنابعالی مطرح می فرمائید مدعیان نمی توانستند برای اثبات ادعای خود و توجیه بنده و جنابعالی لااقل ادله و مدارک و اسنادشان را در اینترنت منتشر می کردند
صدا و سیما را نداشتند ایننرنت را که از ایشان نگرفته

ناشناس گفت...

جناب سجادي عزيز
اول: من در مورد انتخابات و نتايج آن با شما وارد گفت و گو نشده ام و تعجب مي كنم چرا شما هول شده ايد و به آن مساله اشاره كرده ايد! من در مورد نوشته ي شما و نتيجه گيري سست تان در مورد مراسم ارتحال آقاي خميني پرسيده بودم كه هنوز بي جواب مانده است
و حالا مجبورم اين نكته را هم اضافه كنم كه خيل جماعت آن روز اگر در كنار جنايت هولناكي كه با دستور مستقيم ايشان در سال 67 رقم خورد قرار بگيرد تنها مي تواند يك معناي روشن داشته باشد
مردم ما در دام جهل عنكبوتي اين ساختار جنايت كار به شدت گرفتارند
و فرايند سركوب، سكوت و سانسور به اين جهل هم دامن مي زند و هم عمق مي بخشد
دوم: در مورد تقلب هم لازم به اين همه حرف و حديث و آدم كشي نبود آقاي خامنه اي به جاي دستور تيرباران مردم كافي بود دستور رسيدگي به موضوع به وسيله ي يك نهاد بي طرف و مرضيه الطرفين مي داد
آقاي خامنه خوب مي دانست مشكل چيست و كجاست و
اطاق فكري كه در مورد انتخابات دور نهم از "تاكتيك هاي چندلايه" صحبت كرده بود به دستور او كارگرداني مي كرد
سوم: در مورد رسيدگي به مساله ي تقلب اين وظيفه ي حاكميت و نهادهاي رسيدگي كننده است كه هم بي طرفي خود را در رسيدگي به موضوع اثبات كنند و هم اتهام تقلب را رد كنند
وقتي همه چيز (هم زمين بازي، هم قاضي، هم قوانين بازي و هم كنترل تماشاگران همه و همه ) در دست حريف است از منطق و انصاف بدور است كه اينگونه بپرسيم و نهيب بزنيم كه "اسناد و مداركشان كجاست" شما را به انصافي كه در كلامتان غايب است حواله مي دهم
و به اين مقاله كه در روز انتخابات و قبل از اعلام نتايج منتشر شده است
با مهر
اکبر کرمی

داریوش سجّادی گفت...

تا بوده این بوده که هر وقت قافیه تنگ شود جسورانه یک ملت را متهم بی بی سوادی و جهل کنند تنها به این دلیل که برخلاف علائق مایند
شما بجای چنین چینش ضعیف البینیه ای از تحولات سیاسی سال گذشته لطف فرمائید و تنها به همان سوال مطرح شده در راز خمینی پاسخ دهید:
چنانچه راه پیمائی نهم دی ماه محصول بسیج نیروهای مزدور حکومت به بهای نازل یک ساندیس بود! چرا چنان تظاهرات فرمایشی با این همه تعلل و تاخیر صورت گرفت

ناشناس گفت...

آقای کرمی عزیز این برادر داریوش دغدغه حقیقت ندارد و از قضا پیشنهاد بنده هم این است که ایشان نوشتن را متوقف کنند و به خواندن و تهذیب اخلاقی خودشان بپردازند که تا به حال ندیده گرفته اند.
داریوش جان، فضیلت سکوت را دانی چیست؟

ناشناس گفت...

جناب سجادي عزيز
من چنين ادعايي نكرده ام كه بخواهم آن را توجيه كنم يا توضيح دهم
شما و سيماي آقاي خامنه اي ادعا داريد كه راهپيمايي عظيمي بوده است؛ سلمنا مي پذيريم
خوب شما هم بايد توضيح دهيد چطور شد مردمي كه از امام حسين تا آزادي در يك راهپيمايي بدون مجوز در حمايت از جنبش سبز بيرون آمدند و تظاهرات آرام برگزار مي كردند
يك دفعه غيب شدند و جاي ان ها راهپيمايي 9 دي شكل گرفت؟
تازه چرا مساله را اين قدر پيچيده مي كنيد: از آقاي خامنه اي بخواهيد براي پايان دادن به اين گمانه زني ها - يك بار و فقط يكبار - مجوز يك راهپيمايي آرام را به جنبش سبز بدهد شايد آن وقت به خيلي از اين گفت و گو ها نياز نماند
در مورد تنگ شدن قافيه هم بايد خدمتان عرض كنم
نقد مردم و جامعه هم بخشي از رصالت روشنفكري است
و قرار نيست مردم هر كاري كردند برايشان هورا كشيد
حتا اگر خميني را در ماه ديدند
يا آن چنان كه شما توصيف كرده ايد در پاسخ به نداي ديكتاتوري كه در روز روشن و در برابر جهانيان شهربندان خود را به تير بسته است حماسه ي 9 دي ! را ساختند
بلاخره يا سيماي آقاي خامنه اي مشكل دارد يا مردم
مگر اين كه شما بخواهيد استدلال كنيد مردم حق ندارند آزادي و دمكراسي و راي خود را بخواهند
اگر چنين است شفاف بگوييد تا گفت و گو را از جايي ديگر و راهي ديگر ادامه بدهيم
سرفراز باشي
اکبر کرمی

داریوش سجّادی گفت...

جناب آقای کرمی
سوال بجائی است
براستی آن حضور میلیونی در 25 خرداد چه شد که بعد از خطبه های 29 خرداد خامنه ای همچون برف در یرابر آفتاب آب شد
آیا از برخورد حکومت ترسیدند؟
اگر چنین است چرا شعاره ما بچه های جنگیم بجنگ تا بجنگیم دادند
پارسال هم طی مصاحبه ای گفتم و باز تکرار می کنم
مگر نگفتید اگر تقلب بشه ایران قیامت می شه
چرا علی رغم ادعای تقلب ایران قیامت نشد و ابعاد بحران صرفاً در تهران و چند شهر و در میانه اقشاری خاص باقی ماند
http://www.sokhan.info/Farsi/goftego2.htm
گذشته از آنکه مگر سبزها در دو تظاهرات میلیونی 25 و 27 خرداد مجوز از آقای خامنه ای گرفتند که اکنون مبادی آداب شده اند
متقاضی مجوز راهپیمائی اند
مانند همان دو روز با حضور میلیونی شان حکومت را مغبون حضور مقتدرانه شان کنند

ناشناس گفت...

آقای سجادی
اهتمام تان جهت روشن شدن ابعاد فتنه سال گذشته قابل تقدیر است
اما برادر گرامی
بیدار کردن کسانی که خود را به خواب زده اند امری است محال

اندیشه گفت...

سلام مطمئن هستم کسانی که دلبسته امام بودند و انگونه ابراز ارادت کردند به خمینی کبیر امروز بر تعدادشان اضافه شده که کم نشده با این تفاوت که بصیرتشان بیشتر هم شده . چرا که با دیدن جنگ تمام عیار دشمنان در مقابل افقلاب تنها ولایت هست که می تونه راه نجات بخش باشه و ÷یام من به اپوزیسیون ها اینه که اگه واقعا انتقاد به جایی دارید برای اصلاح کشور صادقانه بیان کنید نه اینکه انقلابی که با تقدیم خون هزاران انسان شریف به اینجا رسیده به خاطر مسائل بسیار بی ارزش متوقف بشه . موفق باشید.

irani گفت...

وقتي داري ميگي مردم ما در اين جهل عنكبوتي گرفتارند ؛تلويحا داري مي پذيري كه مردم با شما منور الفكران!!! نيستند.اين يعني اين كه دموكراسي خواهي و راي مردم و آنچه مردم مي خواهند معادل است با كشكككك..

بنابراين اون نقاب مردم گرايي رو بذار كنار وچهره حقيقي خودت كه توش مردم هيچ محلي از اعراب ندارند رو نشون بده

مريم گفت...

آقاي سجادي ؛ درمورد زمان فوت آقاي خميني درست نوشتيد ولي اينجا رو اشتباه كردين كه اين رو تعميم دادين به عنوان يه قاعده كلي . شرايط تو اين بيست سال خيلي تفاوت كرده . مني كه اين مطلبو مي نويسم كسي هستم كه از بچگي تا سال 86 كه 25 سالم بود هر سال راهپيمايي روز قدس و 22 بهمن رو مي رفتم. اون 9 دي اي كه مي فرماييد اولا جمعيت بيش از 300 هزار نفر ( در بهترين حالت ) نبوده ( در مقايسه با 3 ميليون نفر 25 خرداد )و اون هم يه بخشي از جمعيت به دليل تاثير دروغ پردازي هاي شرم آور در مورد سبز ها و روز عاشورابه اونجا كشيده شده بود و بخش زيادي از اين جمعيت از ادارات و توسط بسيج ادارات كه اصولا يكي از كاركرد هاش همينه !آورده شدن ( حداقل بسياري از دوست و آشنا هاي ما كه در ادارات دولتي استخدام هستن گواه زندة اين مطلبن )
( نشون به اون نشون كه امثال كه 9 دي به پنج شنبه يعني روز تعطيلي و نيمه وقتي ادارات بود افتاد اين راهپيمايي كه قطعا مي تونست تبليغ و محكم كاري خوبي باشه برگزار نشد ! )
ضمنا منزل ما تو همون محدوده هست . اون روز من خودم براي اين كه كنجكاو بودم اومدم به محل راهپيمايي تا خودم ببينم چه خبره . تو راه برگشت خيابان هاي فرعي اطراف انقلاب پر از اتوبوس پارك شده شركت واحد در مسير هايي غير ازخط ويژه و محلل عادي تردد روزانه اتوبو س ها بود .
در ضمن خدمت اون آقايي هم كه از قلت آشوبگرا در عاشورا ! حرف مي زنن بايد عرض كنم كه اتفاقا اون روز جمعيت كم نبود . جمعيت پراكنده بود و بيشتر مردم تو خيابون هاي فرعي منتهي به خيابون انقلاب و آزادي بودن .بعد هم جمعيتي كه از ما اومده بودن پي خيلي چيزا رو به تنشن ماليده بودن و اصلا با آدمايي كه تو امنيت كامل روز 9 دي اومدن قابل قياس نيستن !شما بفرمايين شرايط مشابهي رو فراهم كنن ببينين از همون ملت هميشه در صحنه خياليتون چند نفر ميان براي حمايت از نظام واقعا مقدستون!

مريم گفت...

آقاي سجادي ؛ در ضمن در مورد اين فرمايشتون كه جمعيت 25 خرداد چرا بعد از 29 خرداد غيب شد و اگه از حكومت مي ترسيد پس اون شعارا چي بو بايد عرض كنم همچين استدلالي رو من واقعا در سطح شما به عنونا يه فرد فرهيخته ( هر چند در موارد زيادي با عقايدتون موافق نيستم ) نمي بينم . شعار ها اغلب كاركرد رجز خوني دارن و اين طور نيست كه طرف تو حالت هيجاني و قتي شعاري رو مي ده حتما در زمان فعليت يافتن شرايطش هم واقعا بتونه بهش پايبند بمونه . بله مردم ترسيدن چون خامنه اي روز 29 ام رسما سبزارو با گفتن اون جملات كذايي تهديد به مرگ كرد . بله بخش زيادي از مردم ترسيدن و اين ترس رو هم نميشه به مسخره گرفت . آرمان هاي اين مردم با زمان انقلاب خيلي فرق مي كنه . اينبار اين مردم مي خوان زندگي كنن . كنش هاي اين بار مردم معطوف به خواستن زندگي هست نه آرمان گرايي هاي بعضا جو گيرانه دهه 60 . تعداد افرادي كه بعد از 29 ام باز هم نترسيدن يا علي رغم ترس بيرون اومدن باز هم زياد بود اما بله در مقايسه با كل جمعيت مخالفان كاملا واضحه كه عده زيادي ترسيدن . براي خودشون يا بچه ها و زندگي شون .
اگر اين ترس كه ان شاالله روزي مردم خواهند فهميد كه در صورت حضور حداكثريشون زياد محلي نخواهد داشت نبود الان خيلي وقت بود كه حكومت اين ظالما يا برچيده شده بود يا با افتادن به دست افراد صالح تري به صورت جدي اصلاخ شده بود .
من تو تقريبا 98 درصد اين تظاهرات ها بودم ولي هنوز هم ايدآل ترين نظام برام يه سيستمي هست كه بتونه جمهوريت واقعي رو با اسلام واقعي و مبتني بر رحمت به خوبي تلفيق كنه .
من هنوز هم به اميد اصلاح معجزه وار اين حكومتم . من به خاطر ظلمي كه به خودمم و هم وطنام شد تو تظاهرات ها شركت كردم و گرنه روزي كه ببينم به خاطر ظلم ها و كوته بيني ها و تمامميت خواهي هاي امثال خامنه اي و احمدي نژاد جمهوري اسلامي به جاي اصلاح شدن و باقي موندن براي هميشه پروندش بسته بشه يكي از تلخ ترين روز هاي عمر من خواهد بود .

با احترام و به اميد روزي كه از واقعيت اتفاقي كه اينجا افتاد مطلع بشين

علیرضا گفت...

پاسخ چرا های شما این است
در مراسم های قبلی مثل شانزده آذر و سیزده آبان حکومت غافلگیر شد... خیال کرده بود با زهر چشمی که بعد از سخنرانی خامنه ای گرفته دیگه کسی نمیاد
وقتی با حضور قابل توجه روبرو شد دست درازی به جان و ناموس مردم کرد و آنها را با باتوم کتک زد که آبرویش در تصاویری که گرفته شده بود رفت. در نتیجه برای عاشورا اون نقشه کثیف را کشید و بعد از عاشورا کارمندهای دولت را با تهدید (نه به بهای نازل ساندیس) به خیابان کشید

داریوش سجّادی گفت...

مریم خانم
ابتداً بابت تقبل زحمتت تان در درج پیغام و اظهار نظر کمال امتنان را دارم
اما صرف نظر از فرمایشات شما و گذشته از اصالت یا عدم اصالت تظاهرات نهم دی ماه توجه داشته باشید که کل آن مخالفت خوانی ها و شهرآشوبی ها و اعتراضات بازگشت به ادعای تقلب در انتخابات داشت ادعائی که تاکنون مدعیان از ارائه مستندات خود استنکاف ورزیده اند
بیش از یک سال نیم است که مدعی اند چون حکومت به ایشان امکان نمی ده و رسانه ندارند نتوانسته و نمی توانند ادعای خود را مستند کنند
اما اگر این فرض را هم بپذیریم آیا منکر آن هستید که عرصه اینترنت در اختیار ایشان است
در این یک سال که فرصت کافی داشتند تا لااقل برای متقاعد کردن بنده و دیگران و ثبت در تاریخ اسناد تقلب ادعائی خود را در اینترنت منتشر می کردند تا بعد از آن بتوان به شیوه و دلائل برخورد حکومت با اعتراضات خیابانی معترضین پرداخت و آن نوع برخورد را نقد کرد

داریوش سجّادی گفت...

جناب آقای علیرضا
با تشکر اما فرمایشات شما ناظر بر فرضیه است و به هر حال یک فرضیه است و در مقابل آن می توان فرض های دیگری را نیز مد نظر داشت

mojiagha گفت...

والا من تا الان در هیچ جای دنیا (و یا تاریخ) حاکمیتی را شاهد نبوده ام (چه انقلابی و چه نه) که اینقدر "محبوب" مردم (و آقا "امام زمان") بوده باشد، ولی اینقدر از یک تظاهرات، انتخابات، یا رفراندوم آزاد، واقعی، و بدون ریا (که بهترین راه "کور کردن چشم فتنه" است) بترسد! انگار حضرات وابسته به کور نشدن "چشم فنته" (یعنی اسرائیل جنایتکار) هستند. آقای سجادی، آیا شما هم "چشم فتنه" را بینا میخواهید؟

ناشناس گفت...

با سلام خدمت آقای سجادی. برادر من به قول دوست عزیزمون شاید شما کسی که خواب هست رو بتونید بیدار کنید اما آنکسی که خود را به خواب زده بیدار نتوانید کرد. خدمت یکی از این افراد "حضرت کرمی" عرض کنم که اکبر آقا این خبرها که می فرمائید نیست. فرض بفرمائید تمام افرادی که به موسوی رای داده بودند در 25 خرداد ریختند بیرون تا اعتراض کنند. 9 دی خیلی از همین مردم فهمیدند که با بیانه های یک مردکی که بدون منطق و دلیل انتخابات را متهم به تقلب میلیونی میکند روبرو هستند. برایش دیگر یک کیلو سبزی هم پاک نمی کنند چه برسد که معترض به انتخابات باشند بلکه دشمن دروغ گو هم هستند. شما یا ریزش را بین طرفداران اصلاحات در ایران ندیده اید و یا خودتان را به ندیدن میزنید که البته دومی صحیح است!

ناشناس گفت...

بنده یک مقاله در سایت شما خواندم. خواستم ازتان تشکر کنم. بعد هی داشتم دنبال این وبلاگه می گشتم. مثل اینکه رتبه ش تو گوگل کاهش پیدا کرده ...

خلاصه : یاعلی مدد.

من گفت...

ولی چقدر عکس این پستتون خوبه. از کجا آوردینش؟

من گفت...

آهان! یک چیزی را هم به حکم شاعریم می گویم ودیگر می روم:

این شعر مولوی را که آن بالا نوشتید خیلی کار خوبی کردید. ضبطدیوان اینگونه است:

وگر از عام بترسی که سخن فاش کنی
سخن خاص نهان در سخن عام بگو

یعنی یک واو ابتدای مصرع دارد که شما نیاوردید و شعر ایراد وزنی پیدا کرده. من توصیه می کنم به جای آن واو یک الف بگذارید:

اگر از عام بترسی که سخن فاش کنی ...

یاحق

داریوش سجّادی گفت...

با تشکر
توصیه شما در مورد شعر مولوی انجام شد

ناشناس گفت...

دوستان کامنت گذار
متاسفانه آقای سجادی بنحو عجیبی دلبسته خامنه ای است.
و هیچگاه انتقاد تندی از ایشان نمی کند.
خودتان را خسته نفرمایید.ایشان متاسفانه بر همان طبل لجبازی خودش می زند و فقط کجروی سبزها را می بیند.
به هر حال زندگی در آمریکا هزینه دارد

مسعود گفت...

مورد 9 دی یه سری به فیلم های پخش شده با هلیکوپتر از 9 دی بنداز. (حد اکثر) از خ دکتر غریب تا میدون فردوسی (موقعی که کاملاجمع شدن و دارن ما ها رو گوساله و بزغاله می نامن نه موقعی که از روی پل کالج دارن رد میشن بیان انقلاب) و یه سری به google erth فاصله بین غریب و فروسی رو در عرض خیابان انقلاب ضرب کن به ازای هر متر هم 3 نفر بزار ببین چند هزار نفر می شن. نمی خواد هم با راهپیمایی 25 خرداد مقایسه کنی. بعد از بدست آوردن عدد مورد نظر یه سر به بیانات امام خامنه ای بزن ببین چی فرمودند.
"حضور چند 10 میلیونی مردم در راه پیمایی 9 دی و ..."
راستی چرا 9 دی رو این خود جوشی ها تو میدون آزادی که بزرگتره نرفتن تو انقلاب رفتن!؟؟؟
خواهشا فرافکنی نکن و جواب بده

داریوش سجّادی گفت...

آقا مسعود
پاسخ را در قسمت سوم (قیام) لینک زیر یافته ام
http://sokhand.blogspot.com/2010/12/blog-post_28.html

مسعود گفت...

داریوش جان
این که من گفتم رو خودت باید حساب میکردی خارج از شارلاتانیزم رسانه ای.
یعنی تو نمیتونی فیلم هیلیکوپتر و 2 باره ببینی یه نقشه هم برداری یه حساب کتاب کنی؟
من میگم تو میتونی اگه تصمیمتو قبل از فهمیدن حقیقت نگرفته باشی.
من خیلی امیدوارم چون منم مثل تو بودم. و مدتیه که من هم اول اطلاعات می گیرم بعد معتقد میشم.
یه مثال میزنم به خودت نگیر.
قریشی ها هم موقعی که محمد ص قرآن می خوند پنبه تو گوش میکردند و سایت فیلتر و پارازیت رو اخبار مینداختن
عاشورا هم پسر سعد دستور هلهله داد تا کسی حرف حسین ع رو نشنوه که خدای نکرده کسی ایمانشو به مقام عظمای خلافت از دست نده
اینا اگه کجی تو اندامشون نبود از افتادن پرده ترسی نداشتن و گوشها رو پر پنبه نمی کردند

ناشناس گفت...

آی کیو! آقای خامنه ای کل ایران رو گفتن نه فقط تهران رو ضمنا بنده هم جنابعالی رو ارجاع میدم به حساب کتابهای ریاضیاتی در مورد راهپیمایی 25 خرداد

داریوش سجّادی گفت...

علی آقای حکمت
کامنت تان بیشتر جنبه یک شوخی بی مزه را داشت و ارزش انتشار نداشت

ناشناس گفت...

آقا گل گفتید ... یعنی این قدری که اون روز تدفین به ما کوپن دادندا تا خود امروز ما برنج نخریدیم!! یعنی تا این حد می خوام بگم ها... حالا بماند از اون حبوبات و بنشن و اینا...
از اون ساندیس ها که نگم بهتره ... کارتنی ... همین جوری می ریختن واسه مردم ... کسی نبود جمع کنه :)))
یه پیشنهاد هم دارم... خواستید چپزی بفرمایید بین بچه ها گلریزون می گیریم می فرستیم واسه تون... همه جوره جنس مان هم جوره.... منقل ... ذغال و... دیگه ما رو از خودتون بدونید :)))))

ناشناس گفت...

I constantly spent my half an hour to read this weblog's articles or reviews
daily along with a cup of coffee.

Also visit my site ... search engine optimization (seofornown4eva.com)