سکولاریسم در ایران ورژنی نقابدار از سکولاریسمی است که در غرب متداول شد. سکولاریسمی که قبل از قرابت با آن نحله باختری می توان آن را اسم مستعار «فرقه مرجئیه» نامگذاری کرد.
برخلاف جنبش سکولار در غرب که سنگر دین ورزانی «بود» که بمنظور صیانت دین خود از خیره سری ها و زیاده خواهی ها و تمامیت طلبی های حکومت، قائل به جدائی نهاد دین از نهاد حکومت و مبدع دین و عبادت فردی شدند. سکولاریسم در شرق و بویژه در ایران کاریکاتوری از سکولاریسم غربی شد!
یک شعوبیگری مدرن بر علیه گوهر دین! بازتولید «کاهل دینی» از جنس جنبش «مرجئه» دوران اموی!
اصحاب مرجئه از مذاهب كلامي اهل سنت بودند که به موخر بودن عمل از ایمان اعتقاد داشتند.
بنا بر اعتقاد ایشان «ایمان» اقراری زبانی است و گفتار بر عمل مقدم است و کسی که عملی نداشته اما ایمان داشته باشد، رستگار خواهد بود! بر این مبنا اصحاب مرجئه صرفاً به ايمان اكتفاء کرده و اعمال را در ايمان مدخليت نمی دادند و مراتب ايمان را متفاوت ندانسته ایضاً با وجود ايمان «معصيت» را نیز مضر نمی دانستند!
ورژنی از «شـُـل دینی» اواخر قرن اول که اینک سکولارهای ایرانی در خلاصه ترین شکل ممکن آن را با خوانش «می بخور، منبر بسوزان، مردم آزاری نکن» فهم و اقبال و ابراز می کنند.
نوعی اباحه گری و تئوریزه کردن «زیست دلبخواهانه و هرهری مسلکانه» بمنظور فرار از مسئولیت های فردی و اجتماعی ناشی از احکام و فرائض زیست دین ورزانه!
حتی آن بخش قلیل شان هم که به ظواهر و احکام دین بصورت فردی عاملند. عاملیت شان نوعی عبادت مکانیکی است.
عبادات شان صرفاً تحرکی مکانیکی است بدون آنکه کمترین نقش و اثر و بروز و ظهوری در رفتار و و گفتار و مناسبات فردی و اجتماعی شان داشته باشد.
دین و آئین و نماز و عبادت و سلوک و قنوتی که بود و نبودش «علی السویه» است و از حرارتش هیچ آبی گرم نمی شود!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر