۱۳۹۶ اردیبهشت ۲۶, سه‌شنبه

میثاقیه!


مردم نجیب و قهرمان ایران

در آستانه انتخابات ریاست جمهوری جدیدی در ایران بر خود لازم دانستم تا برای نخستین بار مستقیما با شما بزرگواران دل مویه ها و دل شوره هائی را کلامت و کتابت کنم.

اینجانب در مقام خوارترین فرزند معنوی شما بزرگواران هر چند نارفیقانه ۲۰ سال است شما را در همه ناملایمات و سختی های داخل کشور تنها گذاشتم و ترک تان کرده و غربت نشینی کردم اما خدا را شاهد می گیرم در مقام کمترین سرباز قلمدار کشورم کوشیدم در سنگرهای خارج از کشور دیده بانی قابل وثوق در دفاع از سرحدات معنوی مملکتم باشم.

هر چند از اسب افتادم اما از اصل نیفتادم!

هر چند فوج فوح همکارانم در غربت به شعف خود را به لجن خیانت آلودند اما خدا را شاهد می گیرم طی تمامی سالهای غربت نشینی ام قلم فروشی نکردم و امام و اسلام و نظام و انقلاب و شما ملت عزیز ایرانم را نفروختم و به شما بزرگواران خیانت نکردم و نخواهم کرد. بزرگ شده سلسله جلیله ساداتم و قلم فروشی و خیانت را در این سلسله استعدادی نیست.

خدا رحمت کند مرحوم امام را که در پیغام برائت از مشرکین آنچنان بشیوائی فرمودند:

ما در مکّه باشیم یا نباشیم دل و روحمان با ابراهیم و در مکّه است. دروازه های مدینة الرسول را بر روی ما ببندند یا بگشایند، رشته محبّت مان با رسول الله پاره نخواهد شد، به سوی کعبه نماز می گزاریم و به سوی کعبه می میریم ... و اگر هزار بار قطعه قطعه شویم، دست از مبارزه با ظلم و ستم و ستمگری برنخواهیم داشت.

اکنون و به تاسی از امام و به سیاق امام اینجانب نیز در پیشگاه تان اذعان می کنم:

این فرزند حقیرتان نیز در ایران باشد یا نباشد دل و روحش با شما بزرگواران است. دروازه های مملکت را بر روی فرزند کوچک تان ببندند یا بگشایند رشته محبت ام با شما ملت نجیب و مومن قطع نخواهد شد. برای شما بزرگواران می نویسم و برای شما ارجمندان تا عمر و مجالی باشد خواهم نوشت و هزار بار هم اگر قطعه قطعه ام کنند دست از رسالت و مسئولیت خود که دفاع از مظلومیت و مهجوریت و معنویت شما گرانقدران است بر نخواهم داشت.

خدا شاهد است طی تمامی سال های قلمداری ام در غربت چیزی جز دشنام و درشتی و پلشتی و توهین و ناسزا از جانب دشمنان شما بزرگواران و به اتهام دفاع از شما بزرگواران نشنیدم اما نازک طبعی نکردم و صبورانه چیزی جز دعای خیر شما ملت بزرگوار را نطلبیدم. اما اکنون و در آستانه یوم الله ۲۲ شعبان برای نخستین بار مایلم بر کرسی مطالبه نشسته و از شما بزرگواران خاضعانه بخواهم در انتخابات پیش رو با «رای نه» خود به «حسن روحانی» پرونده این شارلاتانیزم سیاسی مبتلابه به کشور را قربة إلي ألله و برای همیشه و ان شاء الله ببندید.

والسلام
فرزند حقیر تان ـ داریوش سجادی
سه شنبه ۲۳/اردیبهشت/۹۶
ایالات متحده آمریکا


۵ نظر:

ناشناس گفت...

شما که در نوشته هایتان بیشتر برطبل جنگ میکوبید تا سازندگی برای آن مملکت . بفرمائید روحانی چه هیزم تری جز تلاش برای بهبود اوضاع اقتصادی فروخته که با یک چنین ادبیاتی در حد دشمن انقلاب از وی یاد میکنید ؟! لابد چون تاکنون از آرمانهای امام در دشمنی با آمریکا یا اسرائیل سخن چندانی به میان نیآورده ، با اوباما تلفنی صحبت کرده یا انتقاد ازاینکه چرا سپاه بر روی موشکهایش شعارهای ضد اسرائیلی نوشته غضبناک هستید ؟ بنده که اگر ابراهیم رئیسی رئیس جمهور بشود مایلم جزو اعدامهای دسته جمعی سال 67 باشم .

ناشناس گفت...

در چند روز گذشته روحانی به سیم آخر زده و در نبود رفسنجانی که قرار بودعبور از خط های قرمز را به عهده گیرد خودش این کار را به عهده گرفته و این نشان از ترس اوست که احساس میکند هیچ چیزی برای از دست دادن ندارد .جعمه مردم کار را تمام خواهند کرد .

محسن گفت...

جناب سجادی اولین بار است وبلاگ شما را میبینم و این اولین پست نمیدانم چرا انقدر با درد بود.
خلاصه که عرض ارادت داریم خدمتتان.
البته مطالبتان را هنوز نخوانده ام که ببینم واقعا ارادت دارم یا نه ؟! :))
و اما ما هم به امام عزیز و حضرتعالی تاسی نموده و عرض مینماییم که شما چه بفرمایید و چه نفرمایید، ما ان شاء الله در ایران نام حسن روحانی را در روز جمعه در تاریخ انقلاب اسلامی ثبت خواهیم کرد!
البته به عنوان نخستین رئیس جمهور تک دوره ای ایران!
:))))

ناشناس گفت...

مگر شما جزو منافقین هستی که تمایل به همنشینی با معدومین 67 داری؟

ناشناس گفت...

یک بار نوشتم تحت نظر آرا شما در سال هشتادو هشت به شیخ مهدی کروبی رای دادم و زود از شما بعد از اعتراضات به تقلب عبور کردم و شما درجا زدید .
امسال و سال نود و دو رای نداده و نخواهم داد تا شیخ مهدی کروبی بیرون بیاید . من از آن حضرات هم رد کرده ام . من یک رای دارم و آن در حصر است .
این ها را نوشتم تا بگویم شیخ حسن روحانی خوب کارکرد و بهتر از دیگرانی بود که می خواستند بیایند . اشتباه نفرمایید.