۱۳۹۱ خرداد ۲۱, یکشنبه

احمق ها! مودب باشید!!!


بعد از هرزه خوانی «شاهین نجفی» ومتعاقب جنجالی که پیرامون آن از ناحیه صدور حکم ارتداد وی از جانب چند مرجع تقلید پیش آمد و نهایتاً متعاقب نامه «دکترعبدالکریم سروش» و تصریح ایشان به روآ داری دو جانبه بین دین ورزان و بی دینان اینک «مهدی خلجی» طی مقاله ای تحت عنوان «قلمرو عمومی از آن همگان است» خطاب به دکتر سروش اظهار داشته:
«داروی آن کینه‌ ریشه‌گیرنده در جامعه‌ ایران عتاب به این و آن نیست؛ بلکه ترویج بیشتر و بیشترِ مداراست و نیز خلع هر چه بیشترِ دین از قدرت دنیوی و فرونهادن نگرش تحقیرآمیز به الحاد و گردن نهادن به حق آزادی آدمیان؛ حتا آزادی تمسخر؛ مادامی که جان و حق انسان‌هایی مشخص (نه انتزاعی) را به مخاطره نیفکند»
نکته محوری که در توصیه خلجی و ایضاً کسر بالائی از سکولارها اعم از خواص و عوام ایشان مغفول مانده «عدم التفات به پرهیز از خشونت از پله نخست است» به زبانی دیگر مشکل ایشان آن است که ابرام بر تسامح را از پله دوم شروع می کنند.
بعضاً در گفتار سکولارها به کرات مشاهده می شود کما اینکه در جای جای مقاله آقای خلجی نیز بتناوب تکرار شده که ایشان دین ورزان را بجای توسل به خشونت در دفاع از اعتقادات شان توصیه به روآداری و خویشتن داری می کنند اما کمتر به این نکته تفطن دارند که خشونت در خلاء نمی جوشد و فرآیندی است تعاملی که غالباً محصول تحقیر است.
نمی شود و نباید فردی را در انزوای تحقیر قرار داد و به استهزا کشید و تمسخر کرد و طعنه زد و متلک گفت و نهایتاً وقتی وی را به موضع عصبانیت و اعمال خشونت کشاند بانگ و فریاد برآورد که ایهالناس نگاه کنید مسلمانان تا چه اندازه خشن اند!؟
قرار دادن فرد و اعتقادات فرد در زاویه تحقیر و توهین و سخره و طعن و اهانت عین خشونت است.
راندن انسان به تنگنای اهانت و دست انداختن و به سخره کشیدن پله نخست خشونت ورزی است.
این همان آفتی بود که در خلال شهرآشوبی های جنبش سبز در سال 88 بوضوح خود را هویدا کرد.
این کمال بی معرفتی و اوج خشونت ورزی بود که سبزها، اقشار مخالف خود را در شهرآشوبی های خیابانی با الفاظی نظیر بسیجی ساندیس خوار و چماق دار به موضع عصبانیت می کشاندند و بعد از گذراندن ضریب تحمل توهین در ایشان و واکنش اجتناب ناپذیر قهرآمیز، بانگ و فریاد سبزها بلند می شد که ایهاالناس ببینید هر اندازه ما و جنبش مان مدنی و مسالمت جو و فرهیخته و فرزانه ایم و تنها متکی بر کلام ایم (!) ایشان تا چه اندازه وحشی و دد منش و خونخوار و حیوان صفت و چماق دارند!!!؟
قطعاً همین گوشزد را می توان و باید به طرف مقابل داد که هر اندازه به حقانیت خود و مواضع خود و اعتقادات خود ایمان دارید به همان اندازه مسئولیت تان در دفاع منطقی و اخلاقی از آن سرحدات اعتقادی و مواضع سیاسی باید مضاعف باشد.
طبعاً آیه 108 سوه انعام صرفاً برای لقلقه زبانی نازل نشده که مومنین را امر بر آن می کند که به خدایان کفار توهین نکنید.
وَلاَ تَسُبُّواْ الَّذِينَ يَدْعُونَ مِن دُونِ اللّهِ فَيَسُبُّواْ اللّهَ عَدْوًا بِغَيْرِ عِلْمٍ كَذَلِكَ زَيَّنَّا لِكُلِّ أُمَّةٍ عَمَلَهُمْ ثُمَّ إِلَى رَبِّهِم مَّرْجِعُهُمْ فَيُنَبِّئُهُم بِمَا كَانُواْ يَعْمَلُونَ
هر چند همین انتقاد را می توان به دکتر سروش نیز روا دشت که در جمیع مکتوبات اش وقتی در موضع نصیحت می نشیند علی رغم «زبان لطیف اش با مخاطب خودی» هم زمان وقتی حکومت و پایوران حکومت و فقیهان را بمنظور انذار و تبشیر مخاطب قرار می دهد ضمن بکار گرفتن دریائی از اهانات و تحقیرهای ادبی و ترسیم هیولائی دژم از شمای ایشان، انتقال دهنده طبیعی خشونت به ایشان می شوند! با چنین رویکرد و اتخاذ چنین گویشی طبیعتاً ایشان نمی تواند و نباید متوقع اثرگذاری کلام خود در ساختار حکومت و ذائقه فقیهان باشد.
این بدان می ماند که با بد سگالی بخواهند در جمع بی ادبان توقع اثرگذاری این کلام باشند:
احمق ها! مودب باشید!!!
با مشت بینی مخاطب را ترکاندن همان قدر خشونت است که با فحش بغض مخاطب ترکانده شود!

۲ نظر:

ناشناس گفت...

خوب این مفاله آقای خلجی هم که حرف شما رو میزنه،فقط تقصیر رو انداخته اونطرف،شما میگین اول بی دین ها توهین میکنن بعد دیندار ها خشونت نشون میدن،آقای خلجی هم میگه دین خودش همه جا به بی دین ها توهین میکنه و موجب واکنش دیندار ها میشه،در واقع ایشون همه به پله اول معتقدند فقط در مورد این که چه کسی اول شروع کرد اختلاف نظر دارید

ناشناس گفت...

hala beram ba alagheh zeyad neveshteh-hayeh hgabli ra bekhanam ke kheli aghabam