۱۳۹۱ تیر ۲, جمعه

ناسیونالیسم بیدرکجا!!!؟


جمعه دوم تیرماه (91) سایت «بازتاب امروز» بنقل از یکی از پرسنل تلویزیون فارسی BBC خبری را افشا کرده که مطابق آن وزیر خارجه انگلستان طی دو ماه گذشته با سه تن از چهره های برجسته اپوزیسیون در خارج از کشور ملاقات داشته و موضوع این نشست یافتن پاسخ این سئوال بوده است که «اگر درگیری نظامی بین غرب و جمهوری اسلامی اتفاق افتد واکنش شما چه خواهد بود؟»
بنا بر خبر «بازتاب امروز» و بنقل از راوی شاغل به خدمت در BBC هر سه ایرانی حاضر در نشست مزبور تاکید کرده اند:
در صورت جنگ ایران و آمریکا، به ایران بازگشته و همچون دیگر مردم علیه آمریکا خواهند جنگید و علی الظاهر این واکنش ها، آمریکا و اروپا را برای همراهی گروهی از ایرانیان در چندین جدالی مایوس کرده است.
مطابق خبر فوق چنانچه نشست وزیر خارجه انگلستان با آن 3 نماینده اپوزیسیون ایران برخوردار از صحت باشد در آن صورت وزیر امور خارجه انگلستان می تواند به اعتبار خاستگاه سیاسی میهمانان اش کاملاً بر میزان اعتبار ادعای آن 3 نماینده ناباور باشد.
عدم باور و اعتنای وزیر خارجه انگلستان بر ادعای غیرت ورزی قاطبه ایرانیان در حمله نظامی به کشورشان می تواند ناشی از تفطن مشارالیه به بی مایگی «ملی گرائی» در خمیرمایه مدعیان ملی گرائی نزد ایرانیان باشد.
اساساً ناسیونالیسم در معنای دلبستگی جان نثارانه یک ملت به هویت و فرهنگ و تاریخ و کنیه و پیشینه خود، چیزی است که در ایران ابتر متولد شد و علی رغم آنکه قاطبه ایرانیان منسوب به اپوزیسیون در خارج از کشور ازموضع وطن خواهی و ملی گرائی مدعی مبارزه با نظام جمهوری اسلامی اند اما واقعیت های تاریخی در عمل اثبات کرده وطن و وطن دوستی و دفاع از وطن در برابر تهاجم خارجی قبل از اعتبار بیرونی صرفاً یک لقلقه لسانی نزد چنان جماعتی است.
یکی از برجسته ترین قرائن در اثبات ابتر بودن ملی گرائی این بخش از ایرانیان، تنزه طلبی هیستریک نژادی ایشان نسبت به اعراب است در حالی که هم زمان همین تنزه طلبی وقتی از جهان عرب مواجه با جهان غرب می شود همان مدعیان «عرب سفله بین» تمامی اعتبار و داشته ها و نداشته های ملی خود را با ثمن بخس در مقابل تمامیت تمدن غربی پیش کش نگاه «خود سفله بینانه شان» در برابر چشم آبی ها کرده و می نمایند.
شوربختانه و برخلاف ادعای آن 3 مدعی وطن خواهی، ملی گرائی ایرانی با قدمت یک صد ساله اش از حیث نبردهای جان نثارانه از سرحدات و تمامیت ارضی در مقابل دشمن خارجی در پیشینه اش برای بالیدن و استناد و افتخارکردن، از هیچ نقطه درخشان و قابل اعتنائی برخوردار نیست.
چه «رضا شاهی» که عمری ملی گرایان فخر تشکیل ارتش ملی اش را به دیگران فروختند و نهایتاًٌ در روز واقعه دیده شد آن ارتش قابل افتخار در اشغال خاک ایران در خلال جنگ جهانی دوم حتی افتخار شلیک تنها یک گلوله و یا نیم ساعت مقاومت در مقابل اشغال گران را هم برای ملت اش کسب نکرد و فاجعه بارتر آنکه 15 سال بعد نیز همین «ارتش ملی» با ادعای تغذیه از هویت ملی و «دریغا که ایران ویران شود ـ کنام پلنگان و شیران شود» برای بازگرداندن پسر «رضا شاه» به سلطنت دست به کودتا «با اتکای بر دولت اجنبی» علیه کسی زد که علی الظاهر ایشان نیز خود را ملی گرائی از جنس ملی گرائی دربار می دانست! لااقل دکتر مصدق و محمد رضا پهلوی در هر چیزی با یکدیگر اختلاف داشتند در ادعای وطن دوستی بلکه وطن پرستی همسنگر یکدیگر محسوب می شدند.
واقعیت تاریخی اثبات کرده ملی گرائی در ایران قبل از برخورداری از مبانی «پان ایرانیسم» صرفاً سویه ای «آنتی عربیسم» دارد و تصادفاً و برخلاف همه جو سازی همین ملی گرائی علیه هویت مذهبی ایرانیان باز این تنها عامل دین بوده که منجر به نمایش بالاترین رشادت ها و مجاهدت و سلحشوری های ایرانیان در دفاع از سرحدات کشورشان شده.
توضیحات تکمیلی در مقاله زیر:
(بلوف ـ http://www.sokhan.info/Farsi/Bluff.htm )


اظهارات اخیر آیت الله جوادی آملی نزدیک ترین واقعیت قابل استناد در این ادعاست:
این‌که در (دوران جنگ) در خاکریز اول، خاکریز دوم و تمام شب‌های عملیات یاحسین، یاحسین و یاحسین می‌گویند! سخن از مرز پرگوهر نبود، البته مرز پرگوهر کشور ماست و باید دفاع کنیم تا مرز شهادت، اما این حساب غیر از آن حساب است. در هیچ شب عملیات، چه خاکریز اول و چه خاکریز دوم سرود مرز پرگوهر نبود. یاحسین! یاحسین! کربلا! کربلا! بود. ما از مرز پرگوهر کشورمان دفاع می‌کنیم تا مرز شهادت. ما باید مرزها را کاملاً مشخص کنیم. ما که جنگ جهانی اول را درک نکردیم، اما جنگ جهانی دوم را در کودکی درک کردیم و به اسارت بیگانگان درآمدیم، کودتای ننگین 28 مرداد را درک کردیم که به اسارت بیگانگان درآمدیم. در جنگ جهانی اول به ما گفتند فلان کار را بکنید، همین مکتب ایرانی گفت چشم و دست را برد بالا(!) ... چه چیزی ایرانی را بالا آورد؟ اگر خدای ناکرده بیگانه بخواهد حمله کند باز هم همان است.


http://namanews.com/News/Content/?n=11475


دومین شاهد در بی اعتباری ادعاهی وطن پرستانه «ایرانیان مدعی وطن پرستی» پیشینه همین راوی نشست مزبور است که در همه عمر و اعتبار حرفه ای خود سنگ ملیت و ایران و «
کودتا بد است» و «مصدق خوب است» را بر سینه زد و اکنون در پناه «دولت تمهید کننده کودتا بر علیه مصدق» و در میانه جمع کثیری از ایرانیان مشابه و وطن پرست!!! شاغل به خدمت در «رسانه در خدمت کودتا علیه مقتدا و وطن شان» ارتزاق حرفه ای می کنند!
برای اطلاع بیشتر حتماً این دو مقاله را هم بخوانید:

کالبد شکافی BBC ـ http://sokhand.blogspot.com/2010/05/blog-post.html

ناسونالیسم بلورین ـ http://sokhand.blogspot.com/2010/01/blog-post_22.html



هیچ نظری موجود نیست: