توقیف روزنامه شرق از قبال کاریکاتور جنجالی «چشم بندان» اثر هادی حیدری را قبل از هر چیز می توان منتج از حافظه تصویری جامعه از عکس های مشابه با آن طرح و قرینه سازی بین آن دو تلقی کرد!
قرینه سازی که با نگاه بدبینانه می تواند شیطنت طراح جهت القای مضمون «پیروی و متابعت کورکورانه بسیجیان» به مخاطب باشد. مضمونی که هم زمانی انتشار آن با هفته دفاع مقدس و بزرگداشت دلاوری بسیجیان در 8 سال جنگ عراق با ایران نهایت بدشانسی یا بدسلیقگی طراح می تواند باشد!
هر چند توضیحات «هادی حیدری» را می توان با دیده اغماض و حسن نیت پذیرفت که اساساً قصد و نیت برای طعنه یا تحقیر بسیج در طرح مزبور را نداشته. اما شخصاً معتقدم ولو آنکه حیدری شیطنت آمیز و تعمداً خواسته بدآنوسیله از بسیجی ها انتقام بگیرد باز این دلیل نمی شود تا تمامیت یک روزنامه بدلیل شیطنت یک طراح به محاق رفته و توقیف شود. چنین تصمیمی نشان از آن دارد که مسئولین با توجه به سبک و سیاق مسبوق به سابقه «شرق» از آن کینه داشته و در کمین اولین فرصت برای بستن آن بودند. هر چند نمی توان منکر این هم شد که شرق در سنت روزنامه نگاری خود عموماً در قالب تیترها و مصاحبه ها و مقالات و طرح هایش از گویش نیش و طعنه و تحقیر و متلک به جبهه مقابل بهره می برد. مشی ناصوابی که طبیعتاً پمپ کننده عصبانیت به طرف مقابل بود. که چه خوب بود شرق همین کار را هم نمی کرد. اما مسئولین نیز می توانستند صرفاً با یک پشت دستی زدن قانونی به «طراح» غائله را ختم بخیر کرده و بی دلیل بجای کلاه اقدام به آوردن سر نمی کردند.
در این میان یکی هم لطفاً این آقای مسعود بهنود رو ساکت کنه!
از روزی که ماجرای کاریکاتور «چشم بندان» راه افتاده ایشان (بهنود) راه به راه می نشیند جلوی دوربین تلویزیون بی بی سی و قسم حضرت عباس می خورد که : هادی حیدری قاری قرآنه و پدرش هم از رزمندگان سابق جنگ بوده و اصلاً حیدری نمی تونه با اون کاریکاتور قصد توهین به بسیجی ها رو داشته باشه!
تو گوئی دادستانی در تهران چشم انتظار نشسته ببینه آقای بهنود ایشان را (هادی حیدری) و میزان تشرع و تقیدشان به اسلام و انقلاب را تائید می کند یا نه تا به احتساب آن حیدری را آزاد کند!
یک نفر به آقای بهنود بگوید برادر تائید شما با آن سوابق و لواحق! نه تنها به حیدری کمکی نمی کند بلکه پرونده ایشان را خراب تر هم می کند و یحتمل بازجوی ایشان با طعنه به وی می گویند:
از روزی که ماجرای کاریکاتور «چشم بندان» راه افتاده ایشان (بهنود) راه به راه می نشیند جلوی دوربین تلویزیون بی بی سی و قسم حضرت عباس می خورد که : هادی حیدری قاری قرآنه و پدرش هم از رزمندگان سابق جنگ بوده و اصلاً حیدری نمی تونه با اون کاریکاتور قصد توهین به بسیجی ها رو داشته باشه!
تو گوئی دادستانی در تهران چشم انتظار نشسته ببینه آقای بهنود ایشان را (هادی حیدری) و میزان تشرع و تقیدشان به اسلام و انقلاب را تائید می کند یا نه تا به احتساب آن حیدری را آزاد کند!
یک نفر به آقای بهنود بگوید برادر تائید شما با آن سوابق و لواحق! نه تنها به حیدری کمکی نمی کند بلکه پرونده ایشان را خراب تر هم می کند و یحتمل بازجوی ایشان با طعنه به وی می گویند:
بفرما ـ ببین کی داره تائیدت می کنه!
آنهائی که دست شان به بهنود می رسد لطفاً به ایشان بگویند:
آنهائی که دست شان به بهنود می رسد لطفاً به ایشان بگویند:
می شه شما دست از تائید حیدری و شهادت بر بچه مسلمانی وی بردارید؟
در ضمن خوب است دوستان آن قدر هم نگویند ایشان (هادی حیدری) به احتساب بسیجی و رزمنده بودن پدرشان ارادتمند بسیجیانند. آنانکه از طرح مزبور توهین به بسیج را درک کرده اند ملاک درک شان شعار همان هائی بود که در سال 88 می گفتند «بسیجی واقعی ـ همت بود و باکری» لذا بر این نکته باور دارند طرح مزبور اشاره به بسیجی های فعلی دارد. هر چند در ارادت ایشان به همت و باکری نیز محل تردید باشد!
۲ نظر:
elahi man bemeram barayeh in mazlomhayeh be adea(baseje) cHe dr( defaeh moghadas) be eshan tohin meshod ham dr (fetneh 88) va hamin alan.DR HALI HAZER ke doshmaneh asli ma sahyonest DARAD IRANEH AZEZ RA TAHDED BE JANG MEKONAD ! AKHEH CHERA!!! DR IN MOGHEYAT HASAS BAYAD IN KAREH AHMAGHANEH RA BAYAD BEKONAND??? MAGAR KE DELESHAN BA SHYONEST 1KI BASHAD VA BARAYEH KHOSH AMADANEH ANHA IN KAR RA KARDEHAN AKHEH CHERA ENERJY KE BAYAD SARFEH MOBAREZEH BA SAHYONEST BESHAVAD RA IN AZ KHODA BEKHABARAN DARAND BE HADR MEDAHAN SAREH IN HEMAGHAT-HESHAN ZENDEH BAD BASIJI DOROOOOOOOOOD BE GHERATEH-SHAN MAN KHODAM RA HAMESHEH MADYONEH IN AZEZAN MEDANAM CHERA KE AGEH IN DALEL MARDAN NABODAND ALAN IRANI NABOD KE BA SAHYONEZM MOBAREZEH KONAD VA YAREH MAZLOMANEH JAHAN BASHAD PAS BAZ HAM DOROOOOOOOOOOOOOD AZ SADR ENGHELAB TA BE ALAN
اولین چیزی که به ذهن من رسید این بود که نویسنده خواسته یا ناخواسته (!) اسم بسیجی رو جای رزمنده به کار برده و اینطوری ذهن خواننده رو درگیر بسیجی بودن و نبودن می:کنه.
ضمن اینکه من با نظر نویسنده مخالفم که اون کاریکاتور چون کار یه نفر خاص بوده، پس روزنامه نبایست مجازات میشد. نظر من دقیقاً برعکسه. کاریکاتور به اسم روزنامهی شرق پخش شده و کسی نمیگه فلانی اینو ساخته، میگن شرق اینو چاپ کرده ( از منظر عموم مردم ). نگفته پیداست که مسؤولیت همهی مطالبی که توی روزنامه چاپ میشه در درجهی اول متوجه روزنامه هست. جالبه که نویسنده ذکر هم کرده که شرق سابقهی خوبی از قبل نداشته ( یعنی نمیشد انتظار داشت با گذشت و چشم پوشی باهاش برخورد بشه )، ولی باز هم از برخوردی که با شرق شد ایراد گرفته.
ارسال یک نظر