هفته نامه آسمان اخیراً مصاحبه ای با آقای «علی شکوری راد» یکی از اعضای «حزب مشارکت» انجام داده (اینجا) و در بخشی از این مصاحبه ایشان در بررسی آسیب شناسانه اغتشاشات سال 88 اظهار داشته اند:
««« اگر بخواهیم فضا را سیاسی کنیم باید صداها و پالس هایی که درمجموعه منتقدین هست به گونه ای باشد که خیلی طرف مقابل را تهدید و تحریک نکند. جنبش از شعار عده ای که خود را در زمرۀ آن قرار دادند اما شعارهایشان بوی براندازی می داد صدمه دید آن شعارها هر چند توسط بخش کوچکی داده شد اما برای جنبش هزینه سنگینی داشت و من کد دارم حتی که برخی از این شعارها را صحنه گردان های طرف مقابل در جمعیت ترویج می کردند. به اسم می توانم افرادی را نام ببرم که اینها به درخواست و با تکلیف همان نیروها آمدند و چنین شعارهایی را سر دادند و قسمتی از جمعیت هیجان زده را با خود همراه کردند. البته آن مجموعه ای که معترض بودند هم که یکدست نبودند. من می خواهم بگویم که جدای از اینکه در آن مجموعۀ معترض ممکن است عده ای دنبال این شعارها حرکت کرده یا مثلا مردم عادی بوده باشند اما آنهایی که این شعارها را طرح کردند هدفدار بودند. البته هیچ وقت این شعارها در جنبش عمومیت پیدا نکرد اما بهره برداری تبلیغاتی خیلی زیادی از آنها شد و حاکمیت آنها را بهانۀ سرکوب بیشتر و شدید تر قرار داد. برخی از آن افراد که آن شعارها را طرح کردند شناسایی شده اند و من می توانم آنها را معرفی کنم و سوابق و لواحق شان را بگویم و بگویم چگونه و توسط چه نیروهایی ماموریت یافتند که بیایند در تظاهرات و این شعارها را مطرح و تکرار کنند. همچنین سناریوی آتش زدن عکس امام در مراسم روز دانشجو کار خودشان بود. در دورن جنبش سبز کسی انگیزه اقدام علیه امام نداشت. کسی کاری به امام نداشت همه اعتراضات ابتدا علیه احمدی نژاد بود »»»
این بخش از اظهارات آقای شکوری راد از آن جهت حائز اهمیت است که در کـُنه خود برخوردار از تناقضی عینی است.
آقای شکوری راد هر چند با تاخیر و در زمانی «خنثی» اعتراف می کنند در اغتشاشات سال 88 نامحرمان بر بخشی از بدنه مردمی جنبش نفوذ کردند و شعارهائی ناصواب را به اسم جنبش سند زدند. اما نمی توانند منکر این واقعیت شوند که چنین صراحتی بمنظور حفظ تنزه و مرزبندی جنبش شان با اغیار می بایست در همان مقطع و از جانب پیشوایان جنبش بدون لکنت زبان ابراز می شد در غیر این صورت خواسته یا ناخواسته چنان سکوتی در آن مقطع به «سکوت مصلحت آمیز» بمنظور یارگیری هر چه بیشتر از بدنه جامعه ولو از میانه نامحرمان جهت تقویت و گسترش لشکر خیابانی خود در مقابل حکومت معنا و تعبیر می شد!
گذشته از آنکه اگر آقای شکوری راد اکنون و ولو با تاخیر می پذیرند یکی از نقاط آسیب پذیری جنبش سبز آن بود که مجموعه معترضین تحت لوای جنبش شان بدلیل یک دست نبودن با شعارهای براندازی اغیار همدلی و همراهی کردند، اکنون و بطریق اولی موظف اند پاسخگوی به این پرسش باشند که مسئولیت پذیرش چنان اغیاری در مجموعه سبزها با چه کسانی بود؟
آیا حزب مشارکت زمانی که در ماه عسل قدرت شعار «ایران برای همه ایرانیان» را لوگوی خود قرار داده بود نمی دانست این شعار قابل مناقشه است و در روز واقعه و فصل خزان نمی توانند از تبعات آن شانه خالی کنند!؟
حتی چنانچه با تسامح نیز بتوان این تغافل را توجیه کرد چگونه است که حتی تا بیانیه هفدهم جناب «میر حسین موسوی» که شهر در آتش و آشوب می سوخت ایشان از تفاوت و بلکه تقابل آرا در جنبش سبز تحت عنوان «رنگین کمانی از آرا» تمجید می کردند اما بعد از هزیمت آن لشکرکشی خیابانی «منکسر الاضلاع» جملگی به صرافت اشتباه بودن اغماض در برابر شعارهای ساختار شکن براندازان در جنبش سبز افتاده اند؟
هر چند اعتراف ولو با تاخیر آقای شکوری راد را منطقاً باید اقبال کرد اما چنین اعترافی را نمی توان به احتساب تنبُه و پندگیری گذاشت.
قدر مسلم آن است هر شخصیت سیاسی یا هر حزب سیاسی از حق و فرصت غیر قابل عزل «اشتباه کردن» برخوردار است اما وقتی سابقه ایشان موید وقوف شان به لزوم تنزه طلبی در سیاست است منطقاً «صداقت در ابراز و اعتراف به تنبُه» در مقابل «عقب نشینی مصلحت سنجانه» رنگ می بازد!
آقای شکوری راد در حالی امروز از موضع ابراز شماتت نسبت به «تندروهای نفوذی در جنبش سبز با شعارهای براندازی» ابراز برائت می کنند که بالغ بر 7 سال پیش طی مناظره خود با عبدالله مومنی و با میزبانی اینجانب در تلویزیون هما (اینجا) در دفاع از مواضع انقلابی ـ اسلامی دفتر تحکیم وحدت و سوء استفاده دانشجویان دگراندیش و نفوذی از لوگوی این سازمان دانشجوئی خطاب به آقای مومنی تـَغیُــّـر می کردندکه:
««« اسم دفتر تحکيم وحدت پسوند انجمن های اسلامی را بدنبال خود دارد ... نبايد از همنشينی کسانی که به حق در درون انجمن های اسلامی هستند و کسانی که حق ندارند تحت عنوان انجمن اسلامی فعاليت کنند هر چند حق فعاليت سياسی دارند اما چون فعاليت آنها ناظر بر انگيزه دينی نيست، نبايد اين همنشينی در تحکيم وحدت صورت بگيرد تا از اين مجالست تعريفی مغشوش به جامعه ارائه شود که جامعه نتواند دريابد اين عنوان با آن محتوی چه نسبتی دارد و چه فعاليتی ذيل اين عنوان در حال صورت گرفتن است ... اينکه دانشجويان به صفت جوانی شان در دفاع از حق آزادی ديگران، تريبون خود را در اختيار ديگران بگذارند تا آنها هر چه می خواهند، بگويند، اينکه دفاع از آزادی نشد. اين استحاله است. يعنی شما خودتان را باخته ايد تا لااقل ديگران حق شان ضايع نشود.
شما ابتدا بايد خودتان را تعريف کنيد تا بتوانيد از حق ديگران دفاع کنيد. نه آنکه مجموعه ای را که دارای يک پيشينه ای است را از بين ببريد و بگوئيد می خواهيم از حق آزادی ديگران دفاع کنيم ... من می گويم بيآئيد يک جنبش دانشجويی راه بياندازيد تاهمه دانشجويان در آنجا برای صحبت کردن ، تريبون داشته باشند. اما اين دليلی نمی شود که چون اين کار شدنی نيست پس ما بيآئيم تريبون انجمن اسلامی را در اختيار همه کسانی بگذاريم که به هيچ وجه در چارچوب انجمن اسلامی نمی گنجند ... فعاليت هائی که شما می کنيد همه خوب و شما بايد اين فعاليت ها را انجام دهيد ولی سوال اينجاست که چرا زير نام انجمن های اسلامی اين فعاليت ها صورت می گيرد؟ چرا يک کار غير شفاف و غير صادقانه انجام می دهيد؟ »»»
طبیعتا وقتی آقای شکوری راد و امثال ایشان در پیشینه خود برخوردار از چنان مواضع اصولی و قابل دفاعی هستند مماشات ایشان در خلال شهرآشوبی اغیار در اغتشاشات سال 88 را نمی توان به حساب فقد تجربه و اشتباه و خام اندیشی گذاشت.
در عرف سیاسی چنان اغماض و سکوت معناداری در قبال شهرآشوبی ساختارشکنان را تلاش بمنظور کسب قدرت بیشتر در کف خیابان و تقویت فشار از پائین بمنظور چانه زنی موفق تر در بالا توصیف و تعبیر می کنند!
تلاشی که اگر افاقه کند «فبها و فنعم المطلوب» و مراد حاصل است در غیر این در صورت «اعتراف با تاخیر» از «بی مبالاتی پس از هزیمت» بسترسازی بازگشت به قدرت با گریم اخلاق گرائی فهم و معنا خواهد شد که نوعی بی اخلاقی و اصول فروشی توام با موج سواری را القا می کند.
موج سواری که تجربه نشان داد بدلیل نابلدی، موج سواران خود نخستین قربانیان آن بازی ناشیانه شدند!
۲ نظر:
مشكل ما اينست كه مجاهدين انقلاب چندروزقبل،جناح چپ پريروز، اصلاح طلبان ديروز و سبزهاى امروز نانشان را به نرخ روز و كاملا بطور افراطي ميل ميكنند و عادت دارند هزينه هايي كه با بي تدبيرى و گشاده دستي به كشور بار ميكنند را به گردن رقيب بياندازند. اين رنگين كمان آرارء هم كه در نوع خود طنز جالبي بود و اين تلوّن مزاج را بخوبي نشان ميداد
سخت نوشتید، یک جوری بنویسید که بشود در شبکه های اجتماعی که کپی می کنیم بهتر فهم شود :دی
ارسال یک نظر