آقای عباس عبدی طی نوشتاری (درس آموزی از حواشی کنفرانس غیر متعهدها) به حواشی اتفاق افتاده در خلال اجلاس اخیر سران جنبش عدم تعهد در تهران پرداخته و از جمله جنجالی که بر سر ترجمه غلط سخنرانی آقای «محمد مرسی» بوقوع پیوست را مورد بازبینی قرار داده که گوهر نوشتار ایشان قرابت زیادی با ادله اینجانب در مقاله «لوس بازی سیاسی» دارد.
اما عبدی در کنار موضوعات مطمح نظرش موضوعی را نیز مطرح کرده اما تعمداً از پرداختن به آن استنکاف ورزیده.
موضوع مزبور حسب ادعای آقای عبدی «اظهارات وزیر خارجه اسبق» در اجلاس تهران بوده که به گفته ایشان جهت رعایت حال روزنامه منتشر کننده مقاله ایشان (اعتماد) از پرداختن به آن اجتناب ورزیده اند!
ظاهراً انگشت اشاره آقای عبدی به آن بخش از اظهارات آقای «علی اکبر ولایتی» وزیر خارجه اسبق ایران تاکید دارد که بعد از ملاقات آقای «بان کی مون» دبیر کل سازمان ملل متحد با آیت الله خامنه ای به نقل از دبیر کل ادعا کردند:
«شما (آیت الله خامنه ای) نه فقط رهبر ایران بلکه رهبر مذهبی جهان اسلام هستید»
اظهاراتی که مناقشاتی را دامن زد از جمله آنکه ابتدا آقای «مارتین نریسکی» سخنگوی دبیر کل سازمان طی مصاحبه اش با تلویزیون BBC فارسی آن را تکذیب کرد و گفت:
«غیر ممکن است آقای بان چنین عنوانی را به رهبر ایران بدهد»
متعاقب این تکذیبه بود که دفتر مشاور بین الملل آیت الله خامنه ای مجدد با ابرام بر صحت ادعای آقای ولایتی متن گفته های آقای «بان کی مون» در نشست با رهبری ایران را منتشر کرد و مدعی شد اسناد صوتی و تصویری نشست مزبور را نیز در اختیار دارد.
علی ایحال ظاهراً آقای عبدی بنا به دلائلی قابل فهم و با لحاظ محدودیت های روزنامه اعتماد نخواسته اند وارد این بحث شوند. هر چند اظهارات فوق دیگر مشمول مرور زمان شده اما از آنجا که اینجانب نیز در آن مقطع مایل بودم مطلبی در آن خصوص بنویسم که فرصت نشد اما تذکر مجدد آقای عبدی بهانه ای شد تا بنا به صلاحدید خود به این مطلب بپردازم هر چند این نمی تواند بمعنای آن باشد که آقای عبدی نیز احیاناً می خواسته اند از منظر اینجانب مطلب فوق را واکاوی کنند.
اولین و مهم ترین نکته در ماجرای مزبور آن است که با فرض صحت اظهارات آقای «بان» اساساً آقای ولایتی چه اصراری دارند با اتکای بر چنین اظهاراتی آن هم از جانب چنان شخصیت هائی به زعم خود برای آیت الله خامنه ای اخذ مشروعیت و مقبولیت نمایند؟
اساساً اقبال یا عدم اقبال آن بخش از سران سیاسی جهان که جمهوری اسلامی از بدو تاسیس ایشان را منسوب به نظام سلطه دانسته چه ارزش و اهمیتی می تواند داشته باشد که اینک برسمیت شناخته شدن رهبری آیت الله خامنه ای برای جهان اسلام توسط دبیر کل سازمان ملل متحد محلی از اعراب داشته باشد؟
جمهوری اسلامی ایران که بارها دبیران کل سازمان ملل متحد را مهره تحت امر نظام سلطه فهم و معنا کرده. اینک چرا و به چه دلیل می بایست بابت برسمیت شناخته شدن شان و صولت و اعتبار آیت الله خامنه ای از جانب «بان کی مون» دچار وجد و نشاط و بهجت و افتخار شود؟
وقتی بنیان گذار جمهوری اسلامی به صراحت اعلام کرد:
«««چه خوب است به این سؤال پاسخ داده شود که ملتهای جهان سوم و مسلمانان و خصوصاً ملت ایران در چه زمانی نزد غربی ها و شرقی ها احترام و اعتبار داشته اند که امروز بی اعتبار شده اند!؟
آری اگر ملت ایران از همه اصول و موازین اسلامی و انقلابی خود عدول کند و خانه عزت و اعتبار پیامبر و ائمه معصومین - علیهم السلام- را با دست های خود ویران نماید آن وقت ممکن است جهان خواران او را به عنوان یک ملت ضعیف و فقیر و بی فرهنگ به رسمیت بشناسند ولی در همان حدی که آنها آقا باشند ما نوکر، آنها ابرقدرت باشند ما ضعیف، آنها ولی و قیم باشند ما جیره خوار و حافظ منافع آنها»»»
با چنین معیاری دیگر اصرار بر اثبات صحت اظهارات «بان کی مون» حامل کدام ارزش و اعتبار است که آقای ولایتی می کوشند از خلال اظهارات دبیر کل سازمان ملل متحد برای رهبری ایران جعل اعتبار کنند؟
پسندیده است تا آقای ولایتی بفرمایند آیت الله خامنه ای کی و کجا قائل به آن بوده یا شده اند که شان و منزلت و اعتبار ولایت فقیه در گرو آستان بوسی سران نظام بین الملل است؟
جز آنکه آقای ولایتی بنا به سنت مالوف و با تلقی خوش خدمتی تصور کرده اند بدینوسیله می توانند با استناد به اظهارات افرادی نظیر بان کی مون کارنامه سیاسی و عملی خود در هرم قدرت ایران را برخوردار از نقاط قوت کنند!؟
پیش تر در توصیف شخصیت دکتر ولایتی (فراموش شدگان) بر این نکته تاکید کرده بودم:
هر چقدر آندره گرومیکو وزیر خارجه اسبق شوروی سابق در شورای امنیت سازمان ملل به اعتبار وتوی های مکررش معروف به Mr No شده بود. ولایتی را می توان آقای He Said تلقی کرد. «همانطور که مقام معظم رهبری فرمودند» بیت الغزل تمامی اظهار نظرها و مواضع او طی همه دوران وزارت و مشاورتش در جمهوری اسلامی بوده است.
بر این اساس و با توجه به روحیات شناخته شده «دکتر ولایتی» می توان مطمئن بود اظهارات ایشان در مورد سخنان «بان کی مون» متکی بر واقعیت محض است و قطعاً آقای «بان» نیر به اعتبار همین روحیات شناخته شده چنان اظهاراتی را طی ملاقات با رهبری ایران در حضور ولایتی مطرح کرده اند تا ضمن تامین «ادخال سرور» مشاور بین الملل رهبری، اسب مراد خود را نیز زین نمایند.
بالغ بر 14 سال پیش و در جریان محاکمه «عبدالله نوری» و پس از آنکه آقای نوری در خلال دفاع از خود در تبیین نظرش پیرامون حوزه صلاحیت های قانونی رهبری در نظام جمهوری اسلامی اظهار داشت: «قدرت رهبری مقید در قانون اساسی است» و پس از آنکه آقای ولایتی بصورت مهمان ناخوانده، خویش را وارد این بحث کرد و گفت:
«نوری تنها یك روزنامه نگار است و صلاحیت تعیین حوزه عملكرد رهبری انقلاب را ندارد»
در آن تاریخ (عبدالله ماهیگیر) و از باب تذکر خطاب به ایشان معروض داشتم:
نفس این اظهار نظر قبل از آنكه تعریضی بر شخصیت و صلاحیت نوری باشد ناظر بر خصیصه دیرینه رفتاری ولایتی در ابراز ارادت جان نثارانه وی به رهبری انقلاب است. خصیصه ای كه تا آنجا كه به مرزهای نوچه پروری و مدیحه سرائی از اقطاب قدرت نزدیك نشود ، از جانب آیت الله خامنه ای قابل تحمل است. اما پسندیده است مشاور ارشد مقام معظم رهبری در اظهار نظرهای خود تأمل بیشتری بر جایگاه و شخصیت حقوقی خود و فاصله آن با رهبریت انقلاب داشته باشند.
معروف است یك اشرافزاده انگلیسی در مواجهه با یك ماهیگیر ساده ، بعد از تكدّر خاطر بینی مباركش! بواسطه استشمام بوی تند ماهی از بدن ماهیگیــر با تكبّــر توأم با تحقیر خطاب به ماهیگیــر می پرسد:
بدن شما بوی ماهی می دهد ، شما ماهیگیر هستید ، آقا؟
ماهیگیر نیز در پاسخ می گوید:
بله آقا . اما بدن شما هیچ «بوئی» نمی دهد آقا!
اکنون شواهد موید آن است که با گذشت بالغ بر 14 سال از آن تاریخ و با اتکای بر ماجرای اخیر «بان کی مون» ظاهراًً جناب آقای ولایتی اصرار دارند تا به سنت مالوف و مسبوق به سابقه شان کماکان بر همان نمطی پایمردی کنند که نزد عامه فاقد معنائی خوشآیند است.
۴ نظر:
آقای سجادی، شیوه نگارش شما بسیار مضحک است. استفاده کتره ای و خودنمایانه از واژه ها برای محتوایی کم مایه، باور کنید دیگر در دوره قاجار نیستیم که عربی پرانی نشانه فضل تلقی شود.
کسی با دشوارنویسی مخالفتی ندارد، البته برای بیان مفاهیم دشوار نمی توان از هر واژه و بیانی استفاده کرد اما برای مفاهیم دشوار!
برای نوشته های به قول خودتان ژورنالیستی که مخاطب عام دارد و البته در مورد شما معنای ژرفی هم ندارد (حرف های خاله زنکی در مورد فلان مجری بی بی سی را نمی توان عمیق دانست)، این نوع نگارش فقط نشان از کج سلیقگی نگارنده دارد و بس.
به جای استفاده از واژه هایی که نه کمکی به فهم می کنند و نه وزن و جایگاه استفاده درست از آنها را می دانیدو فقط آن را وسط متن پرتاب کرده اید، روی محتوا تکیه کنید. بعد از بهبود محتوا، می توانید از سبک نگارش کسانی مثل محمد قائد بسیار بیاموزید
aman az dasteh in dosti khaleh kherseh !!!! har cheh rahbar azez megoyad gholov nakoned dr bareh man inha gosh nemidehand motasefaneh! chera nemedamam khoda medanad ???bas
سلام
تکذیب دفتر ولایتی هیج جیز رو روشن نمی کنه.
در متن انگلیسی آقای بان به خامنه ای می گوید شما یکی از رهبران دینی منطقه هستید که البته هست! نه حرف از جهان است و نه حرف تعریف معین the بکار رفته که کسی بگوید بان او را رهبر مسلمانان خطاب کرده. این تازه مقامیه که تحصیل کرده آمریکاست و خیر سرش وزیر خارجه بوده و حالا هم مشاور بین الملل رهبر!!!
ارسال یک نظر