۱۳۹۲ آبان ۵, یکشنبه

نامه های جعلی برای هاشمی را چه کسی می نویسد؟

گاف عجیب تیم رسانه ای رفسنجانی!
به گزارش رویداد، هر از چندگاهی نامه هایی خطاب به هاشمی رفسنجانی از سوی افرادی با هویت نامعلوم نگاشته می شود که مواردی را در خود گنجانده است که قابل تامل است.
این نامه ها بیشتر به بیانیه هایی که معمولا از سایت آقای هاشمی منتشر می شود شبیه است و با نام کوچک افراد همچون علی و مریم نگاشته می شود.
قبل از این چنین یادداشت هایی مستقیما از سایت آقای هاشمی مطرح می شد اما در آخرین مورد که به صورت شفاف به سایت انتخاب که از جمله سایت های تیم رسانه ای رفسنجانی است لینک مستقیم داده شده است،بیش از پیش منبع تهیه و محل نگارش این نامه ها را مشخص می کند.
ادبیات مشترک،مدل نوشتاری و خطابه های یکسان این نامه ها نشان می دهد که نویسنده چنین نامه هایی تنها یک نفر است که قصد دارد با برداشتن بار حقوقی موضع گیری ها از جریان هاشمی،فضایی عمومی را برای اعلان مواضع ایشان با شخصیت پردازی نویسندگان مطالب ترسیم کند.
حتی مخاطبی معمولی که پیگیر مطالب رسانه های مختلف باشد می تواند تشابه نگارش این یادداشت ها را دریابد چه رسد به خبرنگاران و مدیران رسانه ای.
دربخش زیر دو مورد از این یادداشت ها آمده است و قضاوت بر عهده مخاطبین گذاشته می شود که آیا می شود نویسنده این دو مطلب یک شخص واحد نباشد؟
واژه "عهد بستن" از جمله واژه های مشترک دو متن است که کمک می کند نقاط مشترک دیگر توسط مخاطب یافت شود.
پایگاه اطلاع رسانی آیت الله هاشمی رفسنجانی ، متن کامل این نامه بدین شرح است :
خدمت حضرت آیت الله هاشمی رفسنجانی
آقای هاشمی سلام!
این نامه را یک روز پس از پیروزی رئیس جمهور منتخبمان، آقای دکتر روحانی برای شما می نویسم. که اگر حمایت بی دریغتان از ایشان نبود، چشم امیدتان به مردم و نیز صبر و تحمل و بردباری و کیاست تان نبود، این پیروزی بزرگ را اینچنین شادمانه جشن نمی گرفتیم.
نمی دانم این نامه را خود خواهید خواند یا نه. اما امیددارم که هرآنکس آنرا می خواند از جانب من، که شما را و استقامتتان را بسیار ستوده ام، پیام قدردانی این حقیر را به پاس امیدی که در دلهای جوانان کاشتید برساند.
امید می بندم به اینکه شما مرا و بسیاری چون مرا که به کلام شروران و بدخواهان گوش سپردند و بر ایران دوستی و تعهد شما به پیشرفت و سعادت کشور چشم بستند و مسئولیتشان در صیانت از ممکلتشان را چند سالی به فراموشی سپردند، حلال کنید. خداوند را سپاس می گویم از اینکه به من فرصت داد ببینم مردان بزرگ چطور از آزمایش الهی، به دشواری آنچه شما تجربه کردید، بیرون می آیند.
امّا آقای هاشمی، چیزی که مرا بر آن داشت برایتان بنویسم، جز حس قدردانی که دارم، دغدغه ایست که نسبت به آینده سرزمینم احساس می کنم. تا دو روز پیش از این، من نیز مانند بسیاری دیگر سودای کوچ از کشور را در سر می پروراندم چرا که دلم به روشنی آینده ایرانم روشن نبود و سایه شروران را بر سرزمینم سنگین می دیدم. اما، به پاس زحمات سردار سازندگی و رئیس جمهور اصلاحاتی که کودکی و نوجوانی ام را در ایام تصدی آنان سپری کردم، روز جمعه به پای صندوق رای رفتم تا کلید پاستور را به روحانی بدهم که سخن از احیای خرد در سرزمینم می گفت.
وحال خوشحالم از اینکه ثابت کردیم میزان «رای» ملت است و نگرانم از اینکه مبادا شانه های رییس جمهور منتخبم تحمل باری به این سنگینی را نداشته باشد. جدا از مسئولیت بزرگ ریاست جمهوری، که شما بهتر از هر کسی آن را لمس کرده اید، تجسم ویرانه ای که از اقتصاد ایران به جای مانده آنچنان مرا به وحشت می اندازد که نمی دانم آقای روحانی عزیزمان را چگونه یارای رویارویی با آن خواهد بود. اما این را می دانم، که همانانی که چون شما که توانستند امید را از نو در دلهای ناامید ما جوانان بکارند، باید دست در دست ملت این شکوفه های امید را تا به ثمر رسیدن تیمار کنند.
آقای هاشمی، روز شنبه من، با خودم عهد بستم که در کشورم و پشت رئیس جمهورم بمانم و از شما نیز می خواهم که چنین کنید. چرا که رایی که به نام آقای روحانی به صندوق انداخته شد، رایی بود به عقلانیت و اعتدالی که مردم ایران از سران سازندگی و اصلاحات سراغ دارند. از مردم نیز می خواهم چونان شما در مقابل آنچه در 4 سال آینده می گذرد صبور باشند، چرا که ساختن یک ویرانه، آن هم در شرایطی که اشتباهات گذشته ما را تحت شدیدترین فشارها قرار داده ، کاری یک شبه نیست.
امید دارم که مردم از مردی بزرگ چون شما بردباری را بیاموزند و ارزش امیدی که در دلهامان جای گرفت را نیک بدانند.
به امید آبادی ایران
دختر کوچک شما
مریم
جناب آیت الله هاشمی رفسنجانی
رئیس محترم تشخیص مصلحت نظام جمهوری اسلامی ایران
در پایان یک روز سخت کاری،تحصیلی و پس از پیمودن مسیر هر روزه ی اهواز تا اندیمشک به خانه بازگشتم و به عادت همیشگی به سراغ کامپیوتر شخصی ام رفتم تا اخبار روز را مطالعه کنم! در حالی که سایت های مختلف را مرور می کردم به خبر عجیبی برخوردم!
خبر را خواندم. مات و مبهوت به صفحه ی مانیتور خیره شده بودم. مگر چنین چیزی می شود؟ آرزوی مرگ در یک مراسم مذهبی برای یک آیت الله! آنهم کدام آیت الله؟هاشمی رفسنجانی!؟
خدا می داند بسیار متاثر شدم. در روزی که در سراسر ایران اسلامی دعای زیبای عرفه طنین انداز بود فردی... برای یکی از ستون های اصلی انقلاب و از نزدیک ترین یاران امام و رهبری آرزوی مرگ کرده است!
تاریخ گواهی می دهد حضرت سید الشهداء (ع) مظلوم عالم بوده و هست.در ماجرای کربلا از خدا بی خبران خون پاک و شریفش را ریختند و امروز هم مثلا خدا جویان، با رفتار و گفتارشان موجب هتک مقام و جایگاه شریفش می شوند. من نمی دانم اگر این مداح آن روزهای تاریخی در کربلا بود در کدام جبهه و با چه نامی می جنگید؟ولی مطمئن هستم در صف دوستان امام حسین (ع) جایی نداشت.چرا که لشگر امام حسین (ع) لشگر پروانگان و خوبان بود.لشگر بزرگواران بود.لشگر مردان اخلاق و آزادگان عالم بود.لشگر مردانی بود که رفتند تا دین و اخلاق زنده ی ابدی باشد.در لشگر حسین بن علی (ع) بی اخلاق ها و مسلمان ماب ها جایی نداشتند.لشگرعشق،لشگر امثال سقای کربلا و حر بن الریاحی بود.
دادن لقب پیر کفتار به یک مسلمان کجای فرهنگ عاشوراست؟حیف از امام حسین که اینها شده اند مداح و ذاکرش!چند روز بیشتر به ماه عزای حسین(ع) باقی نمانده است.امثال این مداح -که دلم نمی خواهد نامش را هم بر زبان بیاورم- بازارشان اساسی گرم می شود. اما من مانده ام این به اصطلاح مسلمانان با چه رویی به روضه ی امام حسین (ع) می روند. در آنجا برای چه کسی آرزوی مرگ خواهند کرد؟ امسال در ماه محرم نوبت به نفرین کدام مسئول است؟
آقای هاشمی عزیز: در فیلم انتخاباتی سال 84 شما جمله ای زیبا از شهید بهشتی مرد اخلاق و معرفت وجود دارد.قبل از نگارش نامه ناخود آگاه بیاد جمله این شهید بزرگوار افتادم که در مقابل پرسش شما پاسخ داد: آقای هاشمی، آسیاب به نوبت»
با وجودی که نمی دانم چرا این آسیاب نوبتی آیت الله پایانی نیست، اما بی گمان آسیاب این آقایان هم فرا خواهد رسید. خیلی دلم می خواهد در دل آرزوی .... کنم.اما چه کنم که نمی توانم.من بچه مسلمان 28 ساله آن روزی که راهی خانه خدا شدم با او عهد بستم مانند انسانهای بد ذات روی زمین نباشم.عهد بستم تلاش کنم در در ردیف انسانهای آزاده و طیب پروردگار قرار گیرم.من برای این فرد هتاک آرزوی مرگ نمی کنم، من، برای هاشمی رفسنجانی آرزوی طول عمر با عزت دارم.برای هاشمی رفسنجانی خوبهای عالم را از خداوند عالمیان مسالت می کنم.
رئیس محترم مجمع تشخیص مصلحت نظام!
من مطمئن هستم شما از این حرفها رنجیده خاطر نمی شوید چرا که امثال این تندروها و افراطی ها برای مردم شناخته شده اند. برای من و امثالهم که سالها است پشت میز یادگیری دانش هستیم و سایر مردم فهیم ایرانی اسلامی، صحبت ها وسخنان سیاسی و اینچنینی حاج...و هم قطاران او(که سالهای متمادی هم سابقه هتاکی به افراد و گروههای مختلف را دارند) از سخنان نتانیاهو در خصوص شلوار جین هم بی ارزش تر است. ارزش برای من جوان ،سید علی عزیز رهبر مسلمین جهان است.ارزش برای من،امام راحل و شهدای کشورم هستند.ارزش برای من هاشمی است.هاشمی که این روزها از رسانه ها گرفته تا تندروها،مداحان خیابانی و... او را تخریب ناجوانمردانه می کنند تا خودی نشان دهند.البته اینها خود را نشان نمی دهند.پلیدی خویش را به نمایش می گذارند.آنچه هم می کارند معلوم است؟ نفرت همیشگی مردم!
وَالْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِینَ
"علی"
دانشجوی ارشد رشته مدیریت اجرایی

گفتنی است با این وجود هاشمی در خصوص مطلبی که از جانب وی درباره رابطه با آمریکا و حذف شعار منتشر شد بار دیگر نشان داد که چنین گاف هایی برای مشروعیت بخشیدن به وی و جریان سازی در موارد روز با افراطی در تیم رسانه ایش همراه است که آبروی آیت الله را تحت الشعاع قرار می دهد.

منبع سایت رویداد
http://www.roydadnews.ir/NSite/FullStory/News/?Serv=1&Id=67696

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

کامنت دردناک یک دختر 26 ساله برای دکتر محمد جواد ظریف در فیس بوک
جمعه 26 مهر ماه 92
سلام آقای ظریف
وقتتون بخیر
امیدوارم حالتون بهتر شده باشه
من یه دختر 26 ساله ایرانی ساکن ایرانم ـ ببخشید که نمیتونم خودم رو کامل معرفی کنم (!)
امیدوارم کامنت منو کامل بخونید.
من متاهلم ، سه ساله که عقد کردم اما به خاطر مشکلات مالی نمیتونیم عروسی کنیم، شوهرم دانشجوی دکتراست و کار پیدا نمیکنه ... بی پولی و بی کاری دمار از روزگار ما در آورده، پدرم یه بازنشسته ست و از پس خرید جهزیه بر نمیاد.
من اخیرا کارشناسی ارشد نوبت روزانه قبول شدم، یکی از دانشگاه های عالی تهران، یکی از بهترین رشته ها، هفته ای 3 روز میام تهران. شاید باورتون نشه اما من از پس کرایه اتوبوسم به تهران بر نمیام ...من نمیتونم هفته ای 40 هزارتومن برای غذا و کرایه و ... هزینه کنم... شوهرم توان حمایت منو نداره و از پدرم هم نمیتونم پول بگیرم، وام دانشجویی هم که به جایی نمیرسه و هنوز ندادن ... بارها به انصراف از تحصیل فکر کردم اما بغض گلومو میگیره، چون من برای قبولی خیلی زحمت کشیدم... نمیدونم شما بچه دارین یا نه ، نمیدونم خودتون و بچه هاتون چطور درس خوندین اما همه امکانات خودتونو بذارید کنار و درس خوندن تو بدترین شرایط و تصور کنید. مدام فکر میکنم اینایی که میرن دانشگاه بین الملل چقدر پول دارن؟؟؟ چطوری من نمیتونم هفته ای 40 هزارتومن پول بدم برای درس و اونا ... دیگه دارم افسرده میشم.
همین برنامه رو برای جهزیه هم دارم ... همیشه عقد کردن برای دخترا یعنی مهمونی، گردش، خوشی، خرج کردن، مسافرت... منم نوعروسم، اما از این زندگی فقط یه چیز بهم رسیده ، اونم حسرته.
من نمیخوام بهم بگین " متاسفم". من خودمو معرفی نکردم چون ترحم کسی رو نمیخوام. من فقط حقمو میخوام
من ایرانی ام، چرا تو مملکت خودم، جایی که کل طایفه ام بخاطرش شهید و جانباز دادن رفاه ندارم؟؟؟ چرا بی کارم؟؟؟ چرا تغذیه خوب ندارم؟؟؟ چرا بی پولم؟؟؟ چرا با این معدل و این رزومه باهام مثل یه تفاله برخورد میشه؟؟؟ این انرژی هسته ای کو؟ کجاست؟ چیش به من رسیده؟ منو تو انرژی اتمی استخدام میکنن؟؟؟ یا شوهر استعداد درخشانمو؟؟؟ قبضامون که مدام گرونتر و زیادتر میشه، تابستونا که برق قطعه، پس کو تامین انرژی؟؟؟ چرا مملکت من راحت از دزدی 3 هزار میلیارد تومنی میگذره ولی 24 ساعت بنده به دو ریال یارانه ی مردم؟؟؟ یارانه ای که بودنش برای آدمایی مثل من معنی حفظ آبرو رو داره. تو این وضع گرونی
من فقط یه بار زندگی میکنم ... میخوام شاد باشم ... دیگه بسمه غصه خوردن ... در عوض کار میخوام و پول و یه خونه نقلی با یه جهزیه ساده یه دفترچه بیمه
نمیدونید این آخری شده رویای من ... من نمیدونم مشکل کمر شما چیه ولی درد شمارو خوب میفهمم. درد از کمر شروع میشه تا مچ پا میاد ... انگار یه رشته داغ تو پای آدمه که کشیده میشه. من نمیتونستم برم دکتر اما علائم و دردامو تو اینترنت سرچ کردم و فهمیدم چه بیماری دارم. نه میشه ایستاد، نه میشه نشست، نه میشه خوابید ... من اینجا به درد تسلیم میشم ... من میمیرم از درد اما نمیتونم برم دکتر ،نمیتونم ام آر آی بگیرم
چون بیمه ندارم، چون پول ندارم، هزینه های درمان سرسام آوره، سلامتی شده به قیمت خون آدم ... خوش بحال شما که برای دردتون طبیب دارید (البته هرچی که دارید حلال و خوشتون. خدا به روزیتون برکت بده. انشاءالله که حالتونم خوب بشه) من از ترس اینکه شوهر و پدرم شرمنده م نشن به کسی نمیگم چقدر درد میکشم
می بینید ... فرق من و شما همینه ... زندگی من به یه تاره مو بنده ولی شما مسئولین زندگی آروم و قشنگتونو بی استرس ادامه میدین. واسه همینه که شما با خیال راحت خبر از مذاکرات بعدی میدید و من اشک تو چشام حلقه میزنه که:
ای خدااااااااا پس کی تموم میشه؟؟؟
همه اینارو گفتم که بدونید کسایی مثل من هستند که فقط زنده اند اما بارها و بارها آرزوی مرگ میکنند.
کاری کنید که تحریما تموم بشه، یه کاری کنید ارزونی بشه ، کرایه خونه کم بشه ، مواد غذایی ارزون بشه، بازار کار رونق پیدا کنه، دارو و درمان به قیمت خون آدم نباشه، امنیت و رفاه داشته باشیم. کاری کنید که منه بچه درس خون، منی که تو زندگیم فقط تلاش کردم، صبر کردم و پامو کج نذاشتم، بخاطر فشار اقتصادی تو این سن وسال این همه مریضی عصبی نداشته باشم و فکرم مدام پی انصراف از تحصیل نباشه، یه کاری کنید جوونا راحت ازدواج کنن اینطوری فسادم کم میشه. فقط یکم سریع تر ... میترسم آخرش به عمر ما قد نده
تو رو خدا... دیگه بسه تحریم...
یکی میگفت باید قبر دهه شصتیا رو گودتر بکنند چون آرزوهای زیادی دارن که باید با خودشون به گور ببرن ... خواهش میکنم جواب کامنتمو بدید. یا حق

پاسخ ظریف:
سلام دخترم. می دانم که مسئولیت سنگینی بر دوش من و همکاران من است و گرچه در ایجاد شرایط کنونی نقشی نداشته ایم ولی به هرحال با پذیرش مسئولیت باید در جهت حل آن حرکت کنیم. امیدوارم با تدبیر ریاست محترم جمهوری و با حمایت همه مردم مشکلات انباشته اقتصادی به تدریج رفع شوند و زندگی برای شما و بقیه مردم راحت تر شود.
باور کنید که در هر لحظه از کار اداری و مذاکرات، خودم را وام دار و مدیون تک تک شما می دانم و امیدوارم که بتوانم باری از دوش شما بردارم. به یاری خدا و به پشتیبانی شما، این کار را با صبر و با حفظ حقوق کشور انجام خواهیم داد. اما اطمینان داشته باشید که برای مذاکره جدی و رفع فشارها، بهترین روش تلاش برای رسیدن به تفاهم از طریق تعامل سازنده و عزت مند است. اندکی صبر، سحر نزدیک است.


هیچ نظری موجود نیست: