۱۳۹۲ مهر ۱۱, پنجشنبه

آمریکا نشناسی!



در تعقیب پستی متاخر تحت عنوان «آمریکا شناسی» اکنون و در تکمیل آن مایلم این واقعیت را گوشزد کنم که شواهد و قرائن نشان دهنده آن است جامعه سیاسی و دانشگاهی در داخل ایران فاقد درک و شناختی صحیح و واقع بینانه از تمامیتی بنام «ایالات متحده آمریکا» است.
علی رغم همه ادعاها کمتر کسی را در داخل ایران می توان یافت که برخوردار از یک شناخت میدانی و محتوائی از بافتار و ساختار و محتوا و واقعیت نظام سیاسی ـ فرهنگی و اقتصادی آمریکا باشد.
عمده تلقی های موجود از آمریکا نزد ایرانیان ناظر بر چیزی است که چند پست پیش تر از آن تحت عنوان «سندروم جنون عظمت» یاد کردم:

مگالومانیا (megalomania) یا سندروم خود بزرگ بینی و عظمت طلبی یکی از شایع ترین روان نژندی های موجود نزد ایرانیان است که به تناوب و حسب موضوع در حوزه هائی بصورت موسمی بدخیم شده و بروز می کند! امروز دیدم همین سندروم نزد «هزالی بدنام» در سایت خودنویس بدخیم شده و با اقدام به اظهار افسانه کثیر التکرار «حک سروده سعدی بر سر در سازمان ملل متحد» دست به تشفی خاطر ذهنی از ناحیه «جنون عظمت» ذهنی ـ روانی ایرانیان زده بود!مطابق این افسانه مسئولین سازمان ملل متحد در نیویورک سروده لسان الحق با مضمون:بنی آدم اعضای یک پیکرند ـ که در آفرینش ز یک گوهرندرا بر سر در ساختمان سازمان ملل حک کرده اند و از این طریق سازندگان افسانه مزبور در عمق مگالومانیای خود دچار ابتهاج و نشئگی ذهنی می شوند که: ببینید این ما ایرانیانیم که نسخه های جهانی و اخلاقی مان را جهانیان اقبال کرده و می کنند!خیر دوستان!شوربختانه در هیچ کجای ساختمان سازمان ملل متحد چنین چیزی وجود ندارد اما از آنجا که جنون عظمت طلبی ایرانیان داشت کار دست ایشان می داد دکتر محمد جواد ظریف بالغ بر 10 سال پیش که سفیر ایران در سازمان ملل متحد بودند ضمن تکذیب این ادعا و تلاش برای رفع تکدر مبتلایان به جنون مزبور ضمن سفارش قالیچه ای دست باف منقوش به سروده مزبور آن را از جانب جمهوری اسلامی ایران به دبیر کل وقت سازمان ملل هدیه کرد و تابلوی مزبور در کنار صدها هدیه دیگر که به نهاد دبیر کلی سازمان ارائه شده از آن تاریخ به بعد در محل دائمی هدایای مزبور در ساختمان سازمان ملل متحد قرار گرفته است!!! طنز ماجرا آنجاست که مبتلایان به این افسانه خود یکی از برجسته ترین متوهمین در کمپلکس خود برتر بینی و نژاد پرستی اند! نیم نگاهی به ادبیات ضد عربی و ضد افغانی و ضد آذری و ضد .... این شیدائیان بیاندازید تا متوجه شوید آن «خود برتر بینی» ایشان در مقابل اعراب و افغان و ... در کنار «خود کهتر بینی» ایشان در مقابل «غرب ارباب بینی شان» تا چه اندازه ریشه در عقده حقارت شان دارد و تا چه اندازه نافی سروده سعدی اند!!! 
 بنی آدم اعضای یک کشورند که در آفرینش ز یک ایرانند!
 خوانش واقعی سروده سعدی نزد ایشان است!!!

متاثر از سندروم «جنون عظمت» است که این بخش از ایرانیان خود را در کانون اهمیت و توجه دنیا می بینند و تصور می کنند جمیع جهان بویژه آمریکائیان مشتاقانه و حریصانه در شهوت رویت و رابطه و اختلاط با ایرانیان می سوزند.
شوربختانه و برخلاف چنین تلقی واقعیت آن است که آمریکائیان اولاً جهان را به دو بخش می دانند:
آمریکا و غیر آمریکا و بخش نخست را به عنوان دنیای شایسته و بایسته تلقی فرموده و دیگر بخش ها را به نسبت دوری یا نزدیکی شان به استانداردهای آمریکائی برخوردار از حق و ابراز وجود می دانند!
بر اساس همین باور، ایران و ایرانیان در منظومه فکری آمریکائیان کشور و مردمی عقب افتاده در بخش بدوی دنیا در کنار دیگر بدویان اعم از عرب و افغان و ترک و آفریقائی و هندویان اند!
برخلاف تلقی ایرانیان که تصور می کنند در آمریکا قاطبه مردم به چشم تحسین به ایرانیان نگاه می کنند کمتر کسی در آمریکا پیدا می شود که اساساً بداند ایران کجای دنیاست و ایرانیان کیستند !
البته این امر ناشی از بلاهت ذاتی آمریکائیان نیست و نظام حکومتی آمریکا به اعتبار مقتضیات خود کوشیده و می کوشد قاطبه شهروندانش را از حیث شعور و سواد اجتماعی از طریق سلطه رسانه و هالیوود در پائین ترین سطح نگاه دارد تا از این طریق بتواند ضمن تقلیل سطح بینش شهروندان و تنزل مطالبات ایشان در محدوده خوش باشی در حدود زیست شخصی ، متقابلاً برای خود فراغ بال لازم بمنظور پی گیری بدون دردسر منویات سیاسی ـ اقتصادی را فراهم کنند.
بر همین اساس ایران و ایرانیان من حیث المجموع به برکت دیکتاتوری رسانه در آمریکا ملتی وحشی و عقب افتاده فهم و معرفی شده که حداکثر و در آرمانی ترین حالت باید دست تفقد خودشان را بر سر این بربرها کشید تا بلکه کمی متمدن شوند!
سالها پیش وقتی آقای محمد خاتمی طی سفرشان به آمریکا و در کسوت رئیس جمهور در نشستی فرمودند:
من مطمئنم بزودی دولت آمریکا بخاطر رفتارهایش در افکار عمومی آمریکائیان محاکمه خواهد شد!
خطاب به ایشان گفتم و نوشتم که:
«جناب آقای خاتمی شما ساده اندیشی می فرمائید. می دانید در هنگامه ای که ارتش آمریکا در افغانستان و عراق مشغول تحکیم هژمونی خود است بزرگ ترین دغدغه مردم آمریکا چیست؟ گمانه زنی در مورد نوع پوشش آنجلینا جولی در مراسم اسکار !!!» (مقاله اسکار ـ آغداشلو و سوته دلان)

توضیحات مفصل تر را در مقاله «عقده ای ها» ببینید.


۱ نظر:

ناشناس گفت...

سلام علیکم
انتظار این است که قبل از وقوع حادثه ای نظر بدهید
نه مثل رفسنجانی و ..........جنبشی ها ی گذشته پس از اتفاق تحلیل کنید
وخود را تحلیل گر بدانید