۱۳۸۹ دی ۲۵, شنبه

از خمینی یا بر خمینی؟

بدنبال بروز ناآرامی در کشور تونس و فرار رئیس جمهور این کشور به عربستان مجادله ای بین اینجانب و سرکار خانم زهرا اشراقی در صفحه فیس بوک ایشان با مشارکت دوستان ایشان بر سر موضوع فوق پیش آمد که کلیت آن مجادله می توانست به عنوان جدال احسن مورد توجه و داوری علاقه مندان قرار گیرد اما متاسفانه سرکار خانم اشراقی تاب نیآوردند و این بحث را از طریق مسدود کردن دسترسی اینجانب به صفحه فیس بوک شان ناتمام گذاشتند و کلیه کامنت های اینجانب را نیز از صفحه مزبور پاک کردند.
اکنون و در اینجا تمامیت آن مجادله را جهت اطلاع و داوری علاقه مندان تکرار و باز نشر کرده تا خود و خانم اشراقی ضمن احترام به رعایت اصل گفتمان و تلاش بمنظور روشن نگاه داشتن چراغ بحث و بالا رفتن ظرفیت انتقادپذیری از نقطه نظرات دیگران نیز در این خصوص بهره مند شویم.
داستان از آنجا آغاز شد که سرکار خانم اشراقی بعد از تحولات در تونس تنها به درج یک جمله در بالای صفحه فیس بوک شان بسنده کردند اما همان یک جمله منشا بحثی جدلی الطرفین شد.
آن جمله عبارت از این بود:
زهرا اشراقی:
«رئیس جمهور تونس فرار کرد ... همین»
متعاقب درج همین یک جمله بود که دوستان ایشان به ملاحت و ظرافت اقدام به درج کامنت هائی در ذیل همان یک جمله خانم اشراقی کردند که در این میان ایشان نیز بتناوب بین کامنت دوستان تک مضراب نیز می زدند.
بدلیل نداشتن مجوز، نام کامنت گذاران را منحصر به نام کوچک شان کرده ام و همچنانکه بدلیل فیلتر شدن اکانتم در فیس بوک ایشان بخش عمده ای از کامنت ها را برای باز نشر از دست داده ام اما همین مقدار موجود تکافوی ادله می کند.
برخی از پیغام ها:
احمد: دیوار بشنو! همین!
فرین: دستِ راستش زیرِ سره ...؟
حسین: ایشالله خبر فرار رئیس جمهور خودمون.
سوده: ارتش عرضه داشت.
مانی: انشااله قسمت ما هم بشه.
زهرا اشراقی: حالا چرا حسرت می خورید؟
مهدی: آخه حسرت تنها چیزیه که هنوز روش یارانه می دن.
ارکان: زمان فرار رئیس جمهور کودتائی ایران کی هست؟
آرش: چرا مال ما در نمی ره؟
سروش: اینکه رییس جمهور فرار کرده عالیه. یعنی اعتراضات مردمی جواب داده. اما این بازی یه قسمت دوم هم داره ورود ارتش، جنگ داخلی، هرج و مرج، تورم.
مانی: حالا یعنی چی؟ پس خوش به حال ما که فرار نمی کنه مثلا امن و امانه؟
کویر سبز: خدا كنه به تجزيه نيفتن.
احسان: نگران نباش به تجزیه نمیفتن به دموکراسی میفتن.
مهدی: خدا پشت و پناهش.
علی: پس تونس تونست.
رضا: ما منتظر دومیش هستیم.
وحید: مطمئنا اگر اونا هم بسیج و ساندیس داشتن، رئیس جمهور فرار نمی کرد.
زویا: در روز 25 خرداد سال 88 اگر ما در خیابانها می ماندیم ، حتما کار به جائی می رسید. دفعه بعد که میلیونی بیرون آمدیم به خانه ها بر نمی گردیم تا نتیجه بگیریم.
زهرا اشراقی: به خدا من تونس رو گفتم شما چکار به ..... استغقرالله.
عمو ابرام: آخه یک جایی داشت بره! مال ما اگه بخواد در بره جایی راش نمی دن!
وحید: می گم چطوره حالا که کودتائی ها از لبنان باتوم به دست می آرن، ما هم بریم از تونس فتنه گر بیاریم. خدا رو چه دیدید شاید فرجی شد.
فرزاد: تونسي ها تونستن ، ما نتونستيم.
حبیب: الهی به سر ما بیاد.
زهرا اشراقی: آقای وحید خیلی خوب اومد.

کامنت های بالا بخش مختصری از پیغام های درج شده در فیس بوک خانم اشراقی هستند که همانطور که پیشتر ذکر شد متاسفانه بدلیل فیلتر شدن دسترسی به تمامی آنها میسر نشد.
القصه در میانه این دوستان بنده نیز جسارت کرده و کامنت زیر را خطاب به سرکار خانم اشراقی نوشتم:
سرکار خانم اشراقی
طعنه بکار گرفته شده در صدر فیس بوک تان نشان از حلاوت داشت! اما مشخص نفرموده اید این طعنه ناظر بر رهبری نظام بود یا رئیس جمهور؟ هر چند در مجموع تفاوتی نخواهد داشت اما ظاهراً به این نکته کمتر توجه فرموده اید که چنانچه در کشور به وضعیتی برسیم که در آن رهبری یا احمدی نژاد مجبور به خروج از کشور شوند این می تواند بمعنای به آخر خط رسیدن جمهوری اسلامی معنا شود و در چنان موقعیتی متاسفانه شاهد وضعیتی خواهیم بود که همان کسانی که سال گذشته شعار «جمهوری ایرانی» را سر می دادند تربت مرقد مطهر پدر بزرگ شما را به توبره خواهند کشید. همچنانکه قطعاً با منسوبین به ایشان نیز حتی جنابعالی رفتار خوشآیندی نخواهند داشت مگر آنکه منسوبین امام همان شامورتی بازی هائی را بکنند که پیشتر سید حسین فرزند مرحوم مصطفی در سفر به آمریکا انجام داد. هر چند توقع چنین شامورتی بازی هائی در شمایان بعید است!
بدنبال این کامنت سرکار خانم اشراقی خطاب به اینجانب مرقوم فرمودند:
آقای سجادی ـ این یک خبر بود. همین. برداشت آزاد. در ضمن در صفحه ام خطوط قرمز هم دارم که متاسفانه شما از این خط خارج شدید. حالا دیگران که می نوشتند من سریعاً پاک می کردم و با پوزش یک نکته را هم بگویم من بچه هائی که داخل ایران هستند و پیغام می گذارند را ترجیح می دهم به خارج نشینان چون گاهی اینها تا مرز خطر پیش می روند ولی شما هر چه دوست دارید بفرمائید چون مطمئنید یک صبح با نشاط در انتظارتان است.
در ادامه
داریوش سجادی:
سرکار خانم اشراقی ـ از توضیح تان ممنونم. اما همانطور که قبلاً هم خدمت تان معروض داشتم حرمت امامزاده با متولی آن است. اگر اساعه ادبی شد ببخشید اما باید توجه داشته باشید در سیاست مرز شوخی و جدی خیلی نزدیک است و اتفاقاً این مرز خیلی هم تیز و بُرنده است. نمی شود هر حرفی را زد اما تبعات آن را به عهده نگرفت.

لازم به ذکر است تاکید بر«لزوم حرمت امامزاده از طرف متولی» بازگشت به بحثی دارد که دو هفته پیشتر بین اینجانب و سرکار خانم اشراقی واقع شده بود. انگیزه آن بحث گلایه و درخواستی بود که سرکار خانم اشراقی در صفحه فیس بوک شان از برخی «کامنت گذاران خطوط قرمز شکن» مطالبه کرده بودند مبنی بر آنکه لطفاً طوری در اینجا پیغام نگذارید که مجبور شوم این پنجره را ببندم. بدنبال این درخواست بود که بنده جسارت کرده و خطاب به ایشان معروض داشتم:
سرکار خانم اشراقی ـ حرمت امامزاده با متولی آن است. جنابعالی به هر حال در عین ارزشمندی شخصیت حقیقی تان بخش عمده ای از اعتبار اجتماعی خود را مدیون انتساب به خانواده امام هستید بر همین مبنا مانند بنده و امثال بنده متاسفانه تا آن اندازه از آزادی عمل برخوردار نیستید تا هر حرفی را آن هم در محلی که محرم و نامحرم در کنار هم نشسته اند بتوانید مطرح کنید. شناخت اینجانب و امثال اینجانب از مرحوم امام کمتر از جنابعالی نیست و بر همین اساس بخوبی بیاد داریم که ایشان نیز بارها لزوم برخی از مصلحت اندیشی ها جهت عدم سوء استفاده نامحرمان را تاکید می کردند. بر همین اساس جنابعالی نیز مکلف به لحاظ برخی نگفتن و ننوشتن ها می باشید در غیر این صورت طبیعی خواهد بود که تبعات چنان «گفتن های بدون ملاحظه ای» دامن گیرتان خواهد شد.
همانطور که بعد از اظهار اینکه ایشان فرمودند دکتر ابراهیم یزدی پدر معنوی من هستند شاهد آن شدیم که چگونه روزنامه کیهان با این جمله پیراهن عثمان درست کرد.
ادامه کامنت ها
ه الف: بطور كلى با داريوش سجادى موافقم،سخنش درست بود.
توضيح در مورد سيد حسين: فرار به آمريكا و ديدار با مايكل لدين و سلطنت طلبها، مبارزه مستمر با امام خمينى بخش كوچكى از اقداماتش بود.اما اينكه سبزها اهل به توبره كشيدن خاك خمينى هستند جمله درستى نيست چون با شناخت بسيار دقيق و چهره به چهره اى كه با اقشار مختلف مردم دارم اتفاقا بخش بسيار گسترده اى از راى دهندگان به احمدى نژاد از ساواكي هاى سابق، ضد آخوندهاى دو آتشه، لمپن هاى پرولتاريا، ضد انقلابهاى سابقه دار و البته هفت ميليون آرا ثابت حكومت(راى دهندگان به ناطق و توكلى)تشكيل مي دادند(با فرض حدود ١٨ ميليون راى براى احمدى نژاد)
مجنون:
آقای سجادی عزیز ـ جنبش سبز برای آفریدن ایرانی سبز اکنون محکم نهاد شده است چون شجره طیبه ای که پایی در زمین و سری در آسمان دارد و به اذن خدا در ثمر بخشی است (اصل ها ثابت و فرع ها فی السماء – سوره ابراهیم)
این جنبش، شهید سبز خود، شعر و شاعر سبز خود ادب و هنر و گوینده و گفتمان سبز خود را پیدا کرده است. این جنبش محصول بیست سال جهاد فرهنگی و دردمندانه روشنگران و پیکارگران عرصه سیاست و فرهنگ است.
زهرا اشراقی:
آقای سجادی واقعا نمی دانم مشکل شما با من چیست؟ استاتوس از این ساده تر وجود ندارد. من هبچ وقت از امام خرج نکردم و نمی کنم و شما مرتب این جمله را به کار می برید. خدا را شکر که خداوند نیروئی داده که از ادبیاتی استفاده کنم که دوستان خیلی راحت منو می پذیرن و می بینن که من نیز از جنس آنان هستم وهر گاه خانواده امام را دوست نداشتن در برابرشان کرنش می کنیم و از نیویورک فریاد وا اسلاما سر نمی دهیم.
ه الف:
خانم اشراقی ـ شاید منظور آقای سجادی اینه که راه و خط امام و ولایت فقیه همینه.
زهرا اشراقی:
آخر همیشه می گه برات تبعات داره. گاهی فکر می کنم نکنه آقای سجادی اطلاعات اینجا رو داره که می گه تبعات داره. یک خبر به این سادگی تبعات داره؟ چه طعنی در آن بود؟ کجا من منظورم رهبر بود؟ چه ربطی به مزار پدربزرگم داره نمی فهمم.
ه الف:
من تهديدى تو كار آقای سجادی نديدم خانم اشراقى عزيز. شما هم اینجا كارتون بدون نقصه. ايشون نظرشون رو گفت مثل من كه بعنوان يك علاقه مند به ايران ديدگاهم را بيان مي كنم، منتها من و شما با رعايت كامل قوانين داخلى و طبعا ايشون راحت تر نظرشون رو بيان مي كنن. شما براى همه ى كامنت گذارها محترمين خانم اشراقى.
گرین لاو:
به اميد روزي كه اين كودتاچيان و رهبر الدنگشون شرشون رو از كشور عزيزمون كم كنند.
امیرعلی:
آقای سجادی این جمله را هم من بگویم که مردم ایران و نسل امروز همان مردمی هستند که در سال گذشته با آنکه از گاردی ها کتک خوردند و مضروب شدند ولی اگر جایی آنها را گرفتار دیدند از آنها محافظت کردند تا مورد حمله سایر معترضین خشمگین قرار نگیرند. مردم ایران اگر روزی هم از اندیشه های آیت الله خمینی عبور کنند هرگز کاری را که جناب خلخالی با مقبره رضاه شاه انجام داد با آرامگاه آقای خمینی انجام نخواهند داد و اگر بر فرض هم آقای خمینی اشتباهاتی داشتند (همانند همه انسان ها) خانواده محترم ایشان مسئول این اشتباهات نیستند که بخواهند مورد بی مهری مردم ایران قرار گیرند . تنها معدود انسان های متعصب و شتسشوی مغزی شده داخل و اپوزیسیون خارج نشین مقیم کافه های فرنگ هستند که در تب و تاب انتقام گیری و برافراشتن چوبه های دار و اعدام برای مخالفین شان شب را به صبح می رسانند. مردم ایران نه در فکر انتقام گیری از کسی هستند و نه می خواهند که اشتباهات پدران خود را تکرار کنند اگر هم روزی اکثریت مردم به این نتیجه برسند که بیش از این با اندیشه های آقای خمینی نمی توان کشور را اداره کرد و سیستم دیگری را در کشور پیاد کردند مطمئنا هرگز اقدام به حذف هواداران اندیشه های آقای خمینی و سایر نحله های فکری نخواهند کرد. آینده ایران نیازمند همه تفکرات با هم زیستی مسالمت آمیز است و آن که در اکثریت قرار دارد تفکرات خود را پیاده خواهد کرد ضمن حفظ حقوق اقلیت و مخالفان. این ایده ای است که نسل جوان ایران در سر دارند و سکوت میلیونی 25 خرداد نشانگر مدنیتی است که نسل جدید به آن دست پیدا کرده است و آن جمعیت سه میلیونی اگر همانند برداشت اشتباه شما از مردم در پی به توبره کشیدن خاک جایی را داشت می توانست در آن روز تمام شهر را تصرف کند ولی در کمال آرامش به خیابان آمد وخواسته های خود را با سکوت ابراز داشت و با آرامش به خانه برگشت . متاسفانه دوری شما از ایران سبب نا آگاهی شما از تفکرات امروز جامعه ایران گشته است.
داریوش سجادی:
سرکار خانم اشراقی ـ بقول پدربزرگ بزرگوارتان بترسید از آنکه قبل از تهذیب نفس مردم به شما اقبال کنند. جسارت بنده را انشاالله می بخشید اما صراحت و عدم تکلف را از پدربزرگ تان آموخته ایم. چنانچه ملاحظه می فرمائید بجز اینجانب تقریباً عموم کامنت گذاران خدمتتان اقدام به مدیحه سرائی فرموده اند . اگر قانون صفحه فیس بوک شما چنین است از ابتدا می فرمودید تا مزاحم نمی شدم.
گذشته از آنکه نه اینجانب کودکی پنج ساله ام و نه جسارتاً جنابعالی که متوجه شیطنت و بازیگوشی در خبر مربوط به تحولات در تونس توسط شما و دوستان تان نباشم و نباشیم! در ضمن این چه حرفی است که در خارج از کشور نمی توان ندای وای اسلام سر داد؟
شما متوجه هستید مرحوم امام سال ها در خارج از کشور فریاد وا اسلام سر می دادند. توجه دارید همان دکتر ابراهیم یزدی که پیشتر ایشان را در مقام پدر معنوی تان معرفی کردید سالها در ایالات متحده ندای وا اسلام سر می دادند. تصور کرده اید اینجانب و امثال اینجانب از دل نایت کلاب ها و دیسکوتک های آمریکا آروغ از سر سیری سر می زنیم؟!
سرکار خانم اشراقی همان اندازه که جنابعالی جناب آقای دکتر ابراهیم یزدی را پدر معنوی خود می دانید بنده و امثال بنده خود را فرزند معنوی پدربزرگ محترم تان می دانیم و به تاسی از ایشان که فرمودند:
ما در مکه باشیم یا نباشیم دل و روح مان در مکه و با ابراهیم خلیل الله است. دروازه های مدینه الرسول را بر روی ما ببندند یا بگشایند رشته تعلق مان با رسول الله قطع نخواهد شد. اینجانب نیز بر همان سیاق خدمت تان معروض می دارم:
بنده و امثال بنده نیز در ایران باشیم یا نباشیم دل و روح مان با امام و میرات ایشان است که برجسته ترین آن جمهوری اسلامی است. میراثی که اگر دچار کژی نیز شود همه همت خود را با حفظ منافع ملی صرف اصلاح آن خواهیم کرد. ان قلت اینجانب ناظر بر آن بخش از سبزهائی بود که ساختارشکنانه سال گذشته شعار «استقلال، آزادی، جمهوری ایرانی» را سر می دادند. همان کسانی که کمترین دلبستگی به خمینی و میراث خمینی نداشته و ندارند. باور ندارید در همین فیس بوک میزان ارادت ایشان به پدربزرگ تان را به آزمون بگذارید.
سرکار خانم اشراقی
قبلاً هم خدمت تان معروض داشته بودم که علی رغم ارزشمندی شخصیت حقیقی تان اما به هر حال جنابعالی بخش اصلی اعتبار و اشتهار خود را مدیون انتساب تان به مرحوم امامید. تصور می فرمائید دوستان تان در همین فیس بوک تحت تاثیر کدام اندیشه مشعشع و مطالعات گسترده و عرضه شده شما در کتب منتشره و یا سالها مبارزات ایثارگرانه جنابعالی در عرصه علم و اندیشه یا مساعی جمیله تان در امور انساندوستانه یا خدمات برجسته و مبرزتان در حوزه دانش و پژوهش و فعالیت ها و مبارزات نفس گیر انقلابی یا اصلاح گرانه تان به شما اقبال نشان داده و می دهند. قطعاً منکر برخورداری شما از فضیلت های شخصی نیستم اما به هر حال جنابعالی همچون دیگر منسوبان بنیان گذار جمهوری اسلامی بخش عمده ای از اعتبار و اقبال مردمی به خود را در زیر سایه مرحوم امام کسب فرموده اید و همین مسئله ضرورت حفظ حرمت ایشان را نزد شما مضاعف می کند.

زیاده عرضی نیست.

۴۱ نظر:

ناشناس گفت...

با سلام و احترام ، خطابه شما به خانم اشراقی یادآورِ نامه احمد توکلی خطاب به سید محمد خاتمی بود که همزمان با روزقدس دو سال گذشته نگاشته شده بود و در آن توکلی به خاتمی اخطار می داد که در صورتِ همراهیِ وی با مردمِ معترض و سردهندگانِ شعارِ جمهوریِ ایرانی ، فرجامی عافیت بار در انتظارش نخواهد بود و این افراد در صورتِ توفیق ، زنده اش نخواهند گذاشت ! هشداری برای همنوایی با استبداد به سودای عافیت طلبیِ شخصی!!!
آیت الله خمینی از عصمت ومصونیت از خطا بهره مند نبود و نمی توان ایشان را به کلی مصون از هرگونه خطا و اشتباه دانست و تنها به دلیل انتساب خانوادگی از خاندان ایشان انتظار داشت که چشم بر حقایق ببندند و به فرجامِ اسلام حکومتی که امروز تیغ بر تمامِ یاران پبشین آیت الله خمینی و نیز ملت ایران گشوده با رویکردی حامیانه مواجه گردند ! بر اساس اعتقاد شیعیان و قاطبه یِ مراجع شیعه ، تنها حضرت حجت و ولی عصر(عج) از چنان درجه ای از حقانیت و عصمت برخورداراست که اسلام را به تمام و کمال و بی هیچ گونه لغزش و کاستی به معرضِ اجرا گذارند ....چنان که مولای متقیان نیز بیش از پنج سال حکومتش دوام نیاورد و ائمه دیگر نیز توفیقِ ارائه یِ اسلامی حکومتگر نداشتند وتجلیِ عصر غیبت این مهم را بر دوشِ وارثِ راستینِ نهاد امامت یا حضرت حجت نهاد ، لذا نمی توان آیت الله خمینی را از تمام معصومین نسبت به حقِ حکومت سزاوارتر شمرد! .....ولایت فقیه بدعتی بود که با نیتی "خیر" از سوی بنیانگذار این نظام بنیان یافت و به شهادتِ همگان به اعتلایِ شعائرِ اساسی اسلام و تهذیبِ معنویات نیز منتهی نشد .به قول مرحوم بازرگان قبایِ ولایت فقیه تنها بر تنِ آیت الله خمینی زیبنده و برازنده بود و بس! بگذریم از اینکه دوران ایشان نیز فرجامی درخشان برای ایران و اسلام رقم نزد اما پس از ایشان ، ایران مسیری جز سراشیبیِ ممتد طی نکرد !
اندیشه هایِ آیت الله خمینی به شهادت تاریخ در این چند سال حساب خود را به تمامی پس داده است و ممکن است هنوز شخصیت کاریزماتیک و تاثیرگذار ایشان برای برخی جذاب باشد ولی اندیشه های اسلام حکومتگر ایشان که بدعتی در عصر غیبت بود برای کثیری جذابیتی مانند ابتدای انقلاب را ندارد ! باید به هوشمندیِ خاندان ایشان آفرین گفت که با واقعیات همراهند و از بدعتهایی که هرچند با نیتی خیر از سویِ بزرگِ خاندانشان پایه ریزی شد ، نابخردانه دفاع نمی کنند...منتسب بودن به یک فردِ کاریزماتیک و مشهور به تنهایی اعتباری نیست ! مگر اینکه منتسبین به این افراد از مراتبِ عقلانیت و انصاف بهره مند باشند و از مردمِ عصرخود متفرعنانه فاصله نگیرند !
اشاره کردید که حرمت امامزاده با متولی آن است ! به واقع ، امامزاده ای که خود معجزه کند ازحمایتِ متولی و مبلّغِ خود مستغنی است و امامزاده ای که عصر کرامتش به پایان برسد ، هر چه متولی از او دفاعِ کورکورانه و متعصبانه کند از اعتبار و ارجِ خودش می کاهد ! خانواده یِ آیت الله خمینی از آن جهت هنوز می تواند مورد احترامِ انبوهی از مردمان باشد که همگام با مردم و تطوراتِ فکریِ جامعه است و از آیت الله خمینی مغرورانه بتِ خانوادگی نمی سازد ! و اتفاقا این منش و مشیِ خاندان خمینی به ایشان اعتبار می بخشد و شاید زمانی به احترامِ خاندانِ فرهیخته و روشن ضمیر ایشان جامعه اسیر انتقام نشود و به قولِ شما خاکِ مزار ایشان را به توبره نکشد !
فراموش نکنید که خاندان آیت الله خمینی همین امروز مطرود حاکمیت نظام جمهوری اسلامی هستند و با تمسکی مذبوحانه و فرصت طلبانه به میراثِ ایشان در تخربِیشان اهتمامی مضاعف دارند، بگذارید که خاندان ایشان با همگامی با مردم تتمه ای از اعتبارپیشینِ ایشان را احیا کند !

داریوش سجّادی گفت...

مشاهده کردم سرکار خانم اشراقی در متن بالا از ذکر نام فرزند ارشد پدربزرگ شان تحت عنوان مرحوم مصطفی توسط اینجانب گلایه کرده اند و آن را نشانه تخفیف آن مرحوم توسط بنده تلقی کرده اند
ضمن پوزش بابت این تلقی، استفاده از عنوان مرحوم مصطفی بازگشت به آن بخش از فرمایشات بنیان گذار جمهوری اسلامی داشت که فرموده اند:
در فیضیه مرحوم مصطفی از کوزه ای آب نوشید. کوزه را آب کشیدند چون من فلسفه تدریس می کردم
علی رغم این بابت چنان تکدر خاطری که بدون تعمد اینجانب بوده از ایشان پوزش می طلبم

ناشناس گفت...

آقای سجادی
فکر می کنید این کار درستی است که فیس بوک خانم اشراقی که حریم خصوصی ایشان محسوب می شود و ایشان صمیمانه آن را با دیگران تقسیم کرده اند خدشه دار کنید
شما به بهانه دفاع از آقای خمینی خود را وارد بحثی با خانم اشراقی کردید که تا قبل از حضورتان آکنده از سلامت و مباحثه خوب و بهداشتی بین ایشان و دیگر اعضای فیس بوک شان بود
چه اصراری به بر هم زدن این فضای همدلی دارید
گذشته از آن شما با انتشار مطالب آن یقول خودتان مجادله قطعاً به پرونده سازی علیه ایشان کمک کرده اید که اگر چنین فصدی داشتید شرم بر شما
علی

داریوش سجّادی گفت...

علی آقا
طوری حرف می زنید انگار بنده بدون دعوت و بصورتی ناخوانده خود را وارد حلقه مباحثه جمع فرهیخته ای از فیلسوفان و اندیشمندان علوم اجتماعی در خصوص آخرین نقطه نظرات هرمنوتیک فلسفی کرده ام
خیر دوست گرامی
بروید به کلیه کامنت های موجود در ذیل آن مجادله نگاهی بیاندازید میهمانان خانم اشراقی را در میان گذاشته و ضمن آنکه به سنت مالوف این صفحه یک خط در میان از ایشان مدیحه سرائی کرده که ظاهراً اسباب تشفی خاطر ایشان را بنحو احسن هم فراهم می کند و همچنانکه مشخص شد با سنت شکنی بنده و تن ندادن به این مدیحه سرائی بسرعت حدف شدم در مجموع ایشان در آن بحث «بقول شما سالم و بهداشتی» صرفاً مشتی لطیفه و متلک و طعنه و جوک را خواهید دید که با ورود بنده و ارائه نقطه نظری جدی متاسفانه بزم دوستان بر هم خورد و سرکار خانم اشراقی نیز از آن تلقی هتاکی و خودفروختگی اینجانب را کردند
گذشته از آن در مورد کدام پرونده سازی صحبت می کنید
تصور می کنید فیس بوک محلی سکرت و امنیتی است که سربازان گمنام امام زمان را راهی به این قلعه نفوذناپذیر نیست
خیر دوست گرامی
مطمئن باشید دوستان مشتاق به پرونده سازی برای دیدن مطالب دیگر دوستان در فیس بوک منتظر بنده ننشسته اند و دیدن مطالب در آن به راحتی قابل تحصیل است
اگر دوستانی از پرونده می ترسند خوب با سهل انگاری خود پرونده برای خود نسازند

ناشناس گفت...

آقای سجادی عزیز! می شه خواهش کنم یا بخش اطلاعات شخصی تون رو پر کنید و یا به من لینکی بدید که توش یه توصیفی ولو مجمل از منظومه‌ی فکری تون (مشخصاً آراء سیاسیتون)وجود داشته باشه
البته اگرم به تفصیل باشه که چه بهتر. شامل سیر اندیشه‌ها و فعالیتهای سیاسی
محمد غفاریان

داریوش سجّادی گفت...

جناب آقای غفاریان
چنانچه در بالای وبلاگ شخصی ام تامل بفرمائید در آنجا نوشته شده
بر سنگ مزار جلال آل احمد در مسجد فیروزآبادی تنها تاریخ تولد و تاریخ وفات وی با امضای معروفش نقش بسته. من هم حرفی برای گفتن ندارم جز آنکه: من لجن بودم و مرداب دنی جایم بود عشق مجنون رخ چون مه دلدارم کرد
یا بقول مرحوم امام
نیستم نیست که هستی همه در نیستی است
هیچم و هیچ که در هیچ نظر فرمائی
شما تنها ببینید چه می گویم البته اگر ارزش دیدن داشته باشند اما اگر مصر به شناخت خط فکری بنده هستید متاسفانه چاره ای ندارید جز آنکه به نوشته های بنده مراجعه فرمائید

ناشناس گفت...

سلام...
تمام مطالب و کامنتهای پیرامون بحث شما و خانم اشراقی را مطالعه نمودم:

تبارک الله احسن الخالقین

ناشناس گفت...

خدا به درجات معنوی امام بیفزاید آن بزرگوار در میان فامیل خود نیز ناشناخته ماند و غریب
الحمدالله نماند تا این روزها را ببیند که اقوامش به چه کجراهه ای افتاده اند

ناشناس گفت...

حالا چرا به شما بر ميخورد؟ شما درد اسلام داري؟ شما مدافع جمهوري اسلامي به معناي واقعي هستي؟ گفتن جمهوري ايراني بد است اما به اسم جمهوري اسلامي استبداد و ديکتاتوري و انحصارطلبي برقرار کردن نيکوست؟ اسم و حرف و من فلانم و درد اسلام دارم و روح امام و ميراث امام و اين مسائل دردي دوا نميکند. مهم عمل است شما خود را چسبانده ايد به دو کلمه حرف. البته عاقلان ميدانند اين حساسيتهاي اغراق شده روي کلمات به جاي توجه به عمل به چه خاطر و براي چه هدفي است.
نميشود به اسم امام و جمهوري اسلامي و اسلام و ... بدترين نظام هاي انحصاري فاشيستي تشکيل داد؟ اگر اينگونه بود که همه يک پسوند به اسم حکومتشان اضافه ميکردند همه چيز حل ميشد.
شما خيرخواهيد هر کجا باشيد درد اسلام و امام داريد؟ خوب قبول چرا از انحصارطلبي به نام دين و سو استفاده از امام و اسلام شاکي نيستيد؟ اگر به نام امام و اسلام بدترين جنايتها انجام شود شما راضي هستيد فقط به خاطر دو کلمه حرف و حفظ ظاهر؟ ياللعجب!
به جز شما و همفکرانتان کسي درد دين ندارد؟ خدا همه دردها را به شما داده است يا شما خدا را هم انحصارطلبانه فقط در اردوي خود ميبينيد؟
چرا انحصارطلبي و استبداد ديني شما را بر نمي آشوبد؟ چرا کلامي در مذمت انحصارطلبي و استبداد به نام امام و اسلام نمينويسيد؟
منتظر پاسختان هستم البته اگر نظر بنده را حذف نکنيد.

ناشناس گفت...

خوي بازجو منشانه و خود حق بين و خود خدابين شما که به ديگران هشدار ميدهيد و از روز جزا و چه چه ميترسانيد برايم جالب است. نزديکي فکريتان به امثال حسين شريعتمداري شايد چنين منشي را سبب ميشود که فکر ميکنيد مرکز عالم امکان هستيد و حقيقت ناب و اسلام و راه امام و ميراثش بي هيچ کاستي در دستان با کفايت شما و رهبري فعلي نظام جمهوري اسلاميست. و اگر شما برويد بشريت خسراني عظيم خواهد کرد و ديگر اميدي به رستگاري او نيست. براي ديگران آيا اندک بهره اي از حقيقت قائليد؟ بسي بعيد ميدانم.
گفتمان بنده خدايي شما (منطق بخشي از حاکمان و بازجويان جمهوري اسلامي و نمونه بارزش منش روزنامه کيهان) هميشه دنبال يک خدا ميگردد تا يک طرف گفتمان باشد که همه حقيقت را دارد و خوب مسلم است که اين خدا شماييد از ديد خودتان و بقيه بندگان منحرفند. آقاي سجادي گفتمان سياسي گفتمان "من" و "تو" است گفتگوي "تو" و "من" دو انسان با جايگاه و حقوق مساوي. البته منکر گفتمان بنده و خدا نيستم آن جايگاه رفيع خود را دارد در جاي خودش.
نميدانم ميزان تحصيلات شما چيست و در چه رشته اي، شغل شما در گذشته چه بوده و الان مشغول چه کاري هستيد اما دوستانه ميگويم منطق سياست منطق بازجويي بر مبناي مدل بنده خدايي نيست. هيچ انساني دوست ندارد انسان ديگري از جايگاه خدا او را مورد عتاب قرار دهد شما هم دوست نداريد. دقت کنيد هميشه دوست داريد در جايگاه خداي عتابگر باشيد اينطور نيست؟ آيا گفتگويي که دو طرف آن حقوق و جايگاه برابر دارند را تجربه کرده ايد؟ تجربه شيريني است براي هر دو طرف سعي کنيد تجربه اش کنيد.
آرزوي "گفت" و "گو" ميکنم برايتان.

ناشناس گفت...

با شهامت جواب بده

اگر خمینی پدر معنوی شماست چرا در انتخابات از کروبی پشتیبان کردی؟

تنها نامزدی که اپوزیسیون از اون حمایت کرد کروبی بود

به نظر من به عنوان ۱ روانشناس تو دچار ۲ شخصیتی و میل به جلب توجه دیگران به هر شکل ممکن هستی‌

آدمی‌ که مثل اپوزوسیون لس انجلس نشین فقط نق میزانی‌

دلت اصلاح‌طلب زبانت اصولگرای تندرو

از آزادی بین بر ضدّ آن استفاده میکنی‌

خمینی پدر معنوی توست اما در بازگشت به ایران به سراغ عباس عبدی می‌روی

کسی‌ که برخلاف نظر امام از تسخیر سفارت امرکا اظهار پشیمانی می‌کند

اگر از احمدی‌نژاد یا رضایی پشتیبانی‌ میکردی حرفی‌ نبود

ولی‌ آنچه که نمیفهمم این است چرا سعی‌ میکنی‌ خودت را اینقدر به اصلاح‌طلبان و دگراندیشان بچسبانی و آنها را دچار معذوریت کنی‌

تو دچار تناقض شخصیت شدهٔ همین باعث خواهد شد به تدریج مشاعر خودت را از دست بدهی‌

شاید بیش از حد در بیابانهای آریزونا راهنوردی میکنی‌

آفتاب زیاد از حد وسط خوب نیست برادر

دوستار تو ۱ پزشک

ناشناس گفت...

چنانکه از حال و هواي وبلاگتان و نوشته هايتان پيداست اهل ضعيف کشي هستيد به جاي اينکه به پرسش هاي اساسي مخالفانتان جواب دهيد به دنبال علم کردن پيرهن هاي عثماني مانند جمهوري ايراني هستيد. اگر سوالي اساسي از شما پرسيده شود جواب نميدهيد اما در ايراد گرفتن از ظواهر و جزييات و بعضي حرفهاي نادرست اپوزيسيون استاد و متبحريد.
چرا هيچگاه مشخص نميکنيد مرادتان از ميراث امام چيست؟ ميراث امام انحصارطلبي صاحبان قدرت است؟ ميراث امام استبداد است؟ ميراث امام سپري است که صاحبان قدرت ميتوانند پشت آن هر خلافي انجام دهند؟ ميراث امام همين دو کلمه جمهوري اسلامي و احترام ظاهري به آن مرحوم است؟ ميراث امام حذف مخالفان سياسي و غلبه بر مخالفين به کمک وارد کردن نيروهاي نظامي در عرصه هاي سياسي و اقتصادي است؟ ... چيست اين ميراث امام؟
خواهشي که از شما دارم اينست که اگر قابل ميدانيد مشخص کنيد اين ميراث امام که اينقدر شما دلبسته آن هستيد چيست؟ چگونه و چه کساني ميتوانند اين ميراث ها را از بين ببرند، انحصارطلبان صاحب قدرت يا عده اي جوان با سر دادن شعار جمهوري ايراني براي نشان دادن مخالفت خود با انحصارطلبان صاحب قدرت؟ شاخص طرفدار ميراث امام بودن به جز ادعا و حرف چيست؟

داریوش سجّادی گفت...

پاسخ شما در متن آمده بود:
بنده و امثال بنده نیز در ایران باشیم یا نباشیم دل و روح مان با امام و میرات ایشان است که برجسته ترین آن جمهوری اسلامی است. میراثی که اگر دچار کژی نیز شود همه همت خود را با حفظ منافع ملی صرف اصلاح آن خواهیم کرد

ناشناس گفت...

جمهوري اسلامي فقط يک نام است دو کلمه است دلخوش کردن به عدم تغيير اين دو کلمه ميراث امام را حفظ نميکند. خوب اينگونه ميپرسم شايد بهتر باشد اين ميراث چگونه دچار کژي ميشود؟ شاخص کژي چيست؟ آيا انحصارطلبي صاحبان قدرت شاخص کژي نيست؟ ورود نظاميان به عرصه سياست و اقتصاد شاخص کژي نيست؟ ممکن نيست اين ميراث از درون و با حفظ نام جمهوري اسلامي بپوسد و از بين برود؟... چرا اين کژي ها همت شما را معطوف به اصلاح نميکند؟ چرا مذمت استبداد و انحصارطلبي و حذف همه ديگران جز ما که صاحب قدرتيم در نوشته هاي کسي که دنبال حفظ ميراث امام است جايي ندارد؟

ناشناس گفت...

سلام آقای سجادی
فکر می کنید با زیر سئوال بردن این و آن مشکلات کشور حل می شود
شما که روزنامه نگارید اگر دغدغه مردم را دارید
بنویسید؛ چرا مسوولین اصلی نظام حرفی از کشته شدن بطور متوسط 24000 نفر در سال بر اثر تصادفات نمی زنند
چرا حرفی از آلودگی هوا که اثرات مرگبار آن در آینده ای نه چندان دور گریبان خیل عظیمی از مردم عزیزمان را می گیرد نمی زنند وچرا...
آقای سجادی بدترین دشمن جمهوری اسلامی در این زمان خود ماییم
ما صدها دکتر شهریاری بالقوه را می کشیم آب از آب تکان نمی خورد
البته باید مزدوران آمریکای و اسراییلی را به سزای عملشان رساند امادر حال حاضر دشمن اصلی جمهوری اسلامی خودمان هستیم و بس چرا که بر اساس منافع سیاسی و حزبی عمل می کنیم و می گوییم از حزب حرف نزنید
از ظرفیت حضور مردم در صحنه فقط برای منافع جناحی بهره می بریم و بس
و....
خدایا شر ما را از سر اسلام و ایران کوتاه گردان و امثال این آقای سجادی که تازه در سیاست بلوغی زودرس پیدا کرده اند و فکر می کنند اگر به آدمهای مشهور گیر بدند و جان انسان ها را فراموش کنند مهم می شوند هدایت گردان

رهگذر گفت...

عکس بالاي نوشته را نگاه ميکنم، ميخندم. خدايا ببين به چه روزهايي رسيده ايم. احمدي نژاد شده است طرفدار امام، مشايي شده است ولايتمدار، ولايت فقيه شده است ابزاري در دست قدرتمندان، سجادي براي مهم نشان دادن خود دنبال ميراث امام ميگردد و نزديکان امام را سرزنش ميکند عکسش را ميزند کنار عکس امام که يعني من با امامم نزديکان سببي اش بر امام. امام يعني اينکه ما ميگوييم امام يعني ما و قدرت ما.
با امام و بر امام بودن هم که فقط به حرف است هيچ ميزان و معيار عملي وجود ندارد! همه چيز به لقلقه زباني و عکسي حل مي شود چرا که نه! بايد ميراث امام را حفظ کرد شما بخوانيد قدرت را بايد حفظ کرد يک مولفه اش تظاهر به امام و ولايت فقيه است خوب آنرا هم بايد حفظ کرد. بيشتر به ماهيت قدرت پي ميبرم که چگونه هر چيزي را ميتواند استحاله کند براي گسترش و حفظ خود.
اسلام که آمده بود براي مکارم اخلاق ابزار دست قدرتمندان شد. با لقلقه لفظ اسلام همه کار ميتوان کرد هر بي اخلاقي ميتوان کرد. همچنان که صدها سال کردند و تاريخش را خوانده ايم. اسلام ميشود مولفه و پايه حفظ قدرت به همين سان ولايت فقيه و جمهوري اسلامي.
تشکر ميکنم که آنچه زماني در تاريخ خوانده بوديم و درکش برايمان سخت بود به بهترين وجه ممکن برايمان بازسازي و شبيه سازي کرديد.
دوباره عکس بالاي نوشته را نگاه ميکنم اين دفعه نميدانم بخندم يا گريه کنم به حال اسلام به حال ميراث امام به حال مردم اين کشور به حال اخلاق به حال ...

داریوش سجّادی گفت...

جناب رهگذر
بقول حضرت حافظ
ای که در کوچه معشوقه ما می گذری
بر حذر باش که سر می شکند دیوارش
بقول شاملو
فضای زندگی هر کس به اندازه نیازهایش هست یا بقول دکتر سروش دانائی هر کس برخاسته از بنائی اوست
طبعاً سطح تحلیل و افق دید شما نیز با توجه به سطح نیاز و بنائی تان (پیشه) برای بنده محترم است

ناشناس گفت...

آقای سجادی
امیدوارم با مطالعه کامنت های بالا که عموماً اعتراض و انتقاد به شما دارند از داوری درباره خود که در صدر مجادله گفته بودید بدنبال کسب آن داوری توسط دیگران هستید عبرت گرفته باشید و میزان کراهت از خودتان و ارادت به خانم اشراقی شما را سر عقل آورده باشد

داریوش سجّادی گفت...

دوست ناشناس
امیدوارم سرکار خانم اشراقی با مطالعه کامنت های بالا که شما به درستی اشاره فرمودید عموماً منتقد اینجانبند درس لازم را بگیرند که انسان بجای آنکه یک صفحه درست کندو در میانه آن نشسته و از دیگران تنها قربان صدقه رفتن خود را توقع داشته باشد می تواند با بالا بردن ظرفیت خود به دیگران اجازه داده تا ایشان را ولو با تندترین زبان و شدیدترین شکل ممکن نقد و بلکه تخطئه کنند بدون آنکه سقف آسمان شکافته شود و یا چیزی از شان انسان کم شود

رهگذر گفت...

آقاي سجادي تحليل من بر اساس آن چيزي است که ميبينم شما را خوش بيايد يا نه نميتوانم آنچه ميبينم را نبينم چه کنم راهي نيست براي نفهميدن. تنها حرفم اينست که اسلام به لقلقه زبان نيست، راه امام ميزان و معيار عملي دارد فقط به لفظ و عکس نيست. اسلام و امام را ابزاري در جهت کسب قدرت کردن هم اسلام را از بين ميبرد هم راه امام را البته قدرت را چند صباحي حفظ ميکند. اگر اينها شما را ميرنجاند و سطح تحليل و افق ديد شما جز اينست و دانايي شما چيز ديگري ميگويد لاجرم مرا به آن افق راهي نيست.
ميگويم ميراث امام را خواستن به حرف نيست به عمل است چرا اين بايد کسي را برنجاند نميدانم. ابزار شدن دين و امام و ولايت و ... را به دست قدرتمندان طالب انحصاري قدرت نميپسندم چرا اين بايد کساني را خوش نيايد؟ افق ديدشان چيزهاي ديگري ميبيند؟ شايد!
از حافظ و شاملو و سروش نقل قول آورديد ولي در خلاف جهت منش اين سه بزرگوار رفتار ميکنيد اين بزرگان دين را ابزار دست طالبان بي حد و حصر قدرت نمي خواستند و نمي خواهند و همه شکوه شان از بي اخلاقي آنان بوده و هست ولي شما؟ باز هم لقلقه زبان و الفاظ فاصله اش تا عمل و منش حافظ و شاملو و سروش فرسنگ هاست فرسنگ ها. ناراحت نشويد از صراحت بيانم نميتوان بر لب سخن از يار گفت و در دل سوداي ديگر داشت. همين.
يک کلام و آن هم اينکه به عمل کار برايد به سخنداني نيست برادر عزيز آقاي سجادي.

ناشناس گفت...

دلقک از خداشه که شاه یک نگاه بهش بندازه.اونوقت میدونه چجوری خودشو هلاک کنه.انقدر گستاخید که عکس امام و نوه ایشان و خودتان را در یک عکس فیکس میکنید.و لابد فکر میکنید از امام مقابل نوه اش دفاع هم کردید.این پرونده سازیا بچه های ایرانی رو فقط یاد روز مناظره موسوی و احمدی نژاد میندازه.اینکه یه هفته کمین کنی تو فیس بوک یکنفر نوشته ها رو کپی کنی.بعد واسه اینکه چهار نفر بهتون توجه کنن این تعزیه رو راه بندازید خیلی زشته.شما استاد اخلاقتون بیشتر شبیه کسی است که گفت ظرف پسر امام را آب بکشید، تا مرحوم امام (ره).خدا رو شکر از نظراتی که راجع به پستتون داده میشه معلوم جوونای ایرانی میفهمن حق با کیه.

ناشناس گفت...

سلام آقای سجادی
منطق شما جالبه
منم با نظر شما درباره خانم اشراقی و سایتشون موافقم.
جالبه کسانی که دم از دموکراسی و آزادی بیان میزنند طاقت یه انتقاد کوچک را هم ندارند. خدا را شکر ما دوره ریاست جمهوری جناب خاتمی را دیدیم. کجای دنیا سیستم و نظام و انقلابی بوده و هست که مشکل نداشته باشه؟ باید سعی کرد مشکلات را بر طرف کرد. احمدی نژاد هم 2 ساله دیگه رفته چه بخواهیم چه نخواهیم ولی مشکل این دوستان احمدی نژاد نیست.

محمد گفت...

آقای سجادی عزیز

شما چرا به ابراز نظر عده ای که معتقد به شیوه دیگری از حاکمیت سیاسی هستند خرده می گیرید؟! پس از سی سال نسل امروز ایران حق ندارد آن چه را که نسل گذشته تحت عنوان جمهوری اسلامی نه یک کلمه کم نه یک کلمه زیاد منظور نظر مرحوم آقای خمینی پدید آورد نقد کند و یا حتا دست به انتخابی دیگر بزند یا حتا صریح تر از آن عبور کند. شما خود از من آگاه تر هستید که مرحوم آیت الله خمینی هم در همان روز های ابتدای انقلاب اسلامی از این می گفت که یک نسل حالا می خواهد تصمیم بگیرد بر خلاف نظر گذشتگان نظام سیاسی دیگری را برای ادامه حیات اجتماعی اش انتخاب کند و حالا نسل ما هم لا اقل در میان طبقه متوسط رسم و آیینی تازه را برای ساختار سیاسی آینده ایران بر می تابند.آیا این بهترین فرصت برای سنجش کارنامه سی ساله نظامی با نام جمهوری اسلامی که شما به آن معتقد هستید نیست؟! و در صورتی که مردم ایران تغییرات بخواهند -چنانکه در سال 58 خواستند و جمهوری اسلامی مورد نظر شما شکل گرفت-این بهترین و دموکراتیک ترین روش تغییر نخواهد بود؟! به راستی امروز جمهوری اسلامی حیاتش مهمتر است یا ایرانی آزاد،آباد و مقتدر که با همه کشور ها روابط خوبی دارد و شهروندانش به همین واسطه مورد احترام دیگر ملت ها هستند ؟!
با سپاس از شما

داریوش سجّادی گفت...

جناب آقای محمد
من متوجه نشدم که جنابعالی از کدام یک از حرف ها یا عرائض بنده به چنین نتیجه ای رسیده اید که بنده مخالف نقد جمهوری اسلامی و یا حتی تغییر آن رژیم توسط اکثریت مردم ایران هستم
متن مجادله بنده با سرکار خانم اشراقی ناظر بر مسئولیت های ایشان به صفت خانوادگی و دفاع از اصل گفتمان بوده
مطمئن باشید چنانچه قاطبه مردم ایران به این صرافت بیفتند که جمهوری اسلامی را ساقط کرده و بجای آن حتی یک سیب زمینی هم در راس حکومت بگذارند بنده شاید با چنان حکومتی مانوس نباشم اما به احترام انتخاب اکثریتی ملت ایران به انتخاب شان قطعاً احترام خواهم گذاشت

ناشناس گفت...

علی اصغر شفیعیان
آقای سجادی! از شما چنین انتظاری نمی رفت. نوشتن آن کامنت ها و سپس یادداشت کردن آنها بیشتر شبیه پرونده سازی برای خانم اشراقی بود. البته شاید خانم اشراقی می توانستند از سوژه ی دیگری استفاده کنند اما ادامه ی بحث و انحراف موضوع شایسته ی شما نبود

داریوش سجّادی گفت...

جناب شفیعیان
من دو بار خدمت ایشان پیغام دادم و پیشنهاد دادم
تعامل با یکدیگر در فیس بوک را ادامه و اجازه دهند کماکان بهره مند از انتقاد از یکدیگر با مشارکت دوستان دیگر باشیم و وقتی مخالفت کردند و فیلتر اکانت را ترجیح دادند برای انتشار این مجادله از خود ایشان کسب اجازه کردم که کلیه ایمیل ها نزد اینجانب محفوظند
تصور شما را نیز در مورد پرونده سازی ندارم و بیشتر مصر بوده و هستم ایشان را به درست نوشتن جهت حفظ حرمت امام ترغیب نمایم
حرمتی که قطعاً بصورت ناخواسته در فیس بوک ایشان مخدوش می شود

ناشناس گفت...

خانم اشراقی یه نقطه بزاره تو فیس بوکش پونصد تا کامنت میاد واسش.شما یک هفته کمین کردی اون تو همه جمله ها رو کپی کردی پرونده به این کلفتی ساختی واسه 6 تا کامنت که اونم همشون با شما مخالفن؟
به خدا خیلی دلم سوخت ایشالله پرونده سازی یه نفر دیگه اجرتونو از خدا میگیرین.این دفه که نشد مورد توجه قرار بگیرین.
در ضمن نام داریوش احمدی نژاد بیشتر برازنده شماست
ساجد هژبری

داریوش سجّادی گفت...

آقا ساجد هژبری یک حرف حساب زده و قطعاً سرکار خانم اشراقی برخلاف بنده اگر فقط یک نقطه در فیس بوک شان بگذارند پانصد تا کامنت می گیرند لیکن آقا ساجد نخواسته به دلیل و چرائی این امر هم اشاره کند هر چند در صفحه فیس بوک خودشان به درستی مطلب صحیحی را که بی ربط با اقبال به سرکار خانم اشراقی نیست قرار داده اند
آنجا که آقا ساجد در صفحه اطلاعات فیس بوک شان مرقوم فرموده اند
زیبائیت را از خدا داری ، از خودت چه داری؟
روزی با یکی از دوستان گپ می زدم و به ایشان گفتم فعلاً دنیا در سلطه عوام و عوامزدگی است چرا که مثلاً خانم جنیفر لوپز با افتخار اعلام کرده اند به دلیل خوش فرمی باسن شان شرکت های بیمه باسن علیا مخدره را به مبلغ یک میلیون دلار بیمه کرده اند و جماعت شیدائی ایشان نیز برای این خبر مسرت بخش به یک دیگر تبریک می گویند حال مغر بنده و جنابعالی که عمری را با تلاش صرف انباشتن اش در دانش و تحقیق و مطالعه کرده ایم به اندازه یک میلیونیم باسن مشارالیه ارزش ندارد تا کسی برایش کف بزند یا اهمیتی به آن دهد
خوب بود آقا ساجد اقبال گسترده به خانم اشراقی را نیز صرف نظر از حسن جمال اطلاع رسانی می کردند که چنین اقبالی محصول کدام ریاضت علمی یا تحقیقات ارائه شده دانشگاهی یا اقدامات گسترده انساندوستانه یا هر چیز قابل ارزش و اعتنائی می باشد

ناشناس گفت...

اینکه شما تنها یک جمله از یک پاراگراف من را بر میدارید (که ادامه پاراگراف نقد مستقیم خودتان آن است و از ترستان اصلا به آن نمی پردازید) و برای آن یک نامه درباره باسن همشهری تان می نویسید (که ما اصلا اطلاعات دقیق شما را در مورد این عضو بدن ایشان نداشته و به واسطه دقت نظر شما به باسن علیا مخدره مطلع گردیدیم) باز هم مانند این کارهای بچه گانه تان نشان میدهد شما از اخلاق خمینی بوئی نبرده و فقط ادعا دارید.چون در منش خمینی پرونده سازی و خود شیرینی و برداشت نفعی نبود.
ضمناً اولا خیلی ها نوه خیلی ها هستند که درست نیست نام ببرم ولی مردم تف هم برایشان نمی اندازند.پس صرف نوه کسی بودن امتیاز نیست.دوماً دوستان خانم اشراقی کسانی هستند که ایشان را به خاطر خودشان می خواهند.
دوما اینکه از توی پروفایل من برای خودم جمله مینویسید نشان می دهد پرونده سازی برای دیگران مثل دوستتون تو خونِتونِ و از اختیارتون دیگه خارج شده.
سوماً خواستید در مورد خانم اشراقی به دور از حسن جمالشان (که شما حتی به آن هم حسادت میکنید) بدانید که متاسفانه بدلیل عدم اجازه از ایشان و آزادی بیش از حد در ایران نمی توانم پست ها و نشریات و سازمانهایی که ایشان در آنها مشغول هستند یا بودند را ذکر کنم که مسلماً شما بهتر از من میدانید.مشکل این است که نمیخواهید بیاد بیاورید
ساجد هژبری

ناشناس گفت...

در ضمن کج فهمی شما آنجاست که فکر میکنید نوه امام بودن در این زمانه در جمهوری اسلامی امتیاز است.نه عزیز دل
باری که بر دوش این خانواده است بیشتر از باری است که بر روی بالاترین پست نظام جهموری اسلامی است.که خود خوب میدانید و یا نمیخواهید بدانید.در ضمن شما که نون شبتان را از نقد کردن همین خاندان بدست می آورید چرا؟؟؟ شما که خود در به در دنبال کسانی هستی که بتوانی وصله ((از خود هیچ نداری)) را به آنها بچسبانی چرا؟ اینها نباشند که شما دکان را باید تخته کنی...
وگرنه برای امثال من هم یک پرونده میساختید عکس خودتان، من و خدا را کنار هم میگذاشتی و تیتر میزدید از خدا یا بر خدا؟ البته که جای تحصین دارید.چون به امثال شما که کسی توجه نمی کند.مگر اینکه خودتان را طوری جلوی این افراد به رقص در اورید که شاید نیم نگاهی به شما بیاندازند.
آقای سجادی برقص تا صبح دولتت بدمد
ساجد هژبری

داریوش سجّادی گفت...

آقا ساجد یک حرف صحیح دیگری هم زده آنجا که فرموده اند
شما یک هفته کمین کردی پرونده به این کلفتی ساختی واسه 6 تا کامنت که اونم همشون با شما مخالفن؟
پیش از آقا ساجد یک نفر دیگر هم مشابه ایشان فرموده بودند که
امیدوارم با مطالعه کامنت های زیر مجادله مکتوب تان با خانم اشراقی که عموماً اعتراض و انتقاد به شما است عبرت گرفته باشید و میزان کراهت از خودتان و ارادت به خانم اشراقی شما را سر عقل آورده باشد
در پاسخ به آقا ساجد همان حرفی را که به دوست نخست گفتم نکرار می کنم

امیدوارم سرکار خانم اشراقی با مطالعه کامنت های مجادله مزبور که شما به درستی اشاره فرمودید عموماً منتقد اینجانبند درس لازم را بگیرند که انسان بجای آنکه یک صفحه درست کند و در میانه آن نشسته و از دیگران تنها قربان صدقه رفتن خود را توقع داشته باشد می تواند با بالا بردن ظرفیت خود به دیگران اجازه داده تا ایشان را ولو با تندترین زبان و شدیدترین شکل ممکن نقد و بلکه تخطئه کنند بدون آنکه سقف آسمان شکافته شود و یا چیزی از شان انسان کم شود

ناشناس گفت...

آقای ساجد
بنده خودم از ارادتمندان خانم اشراقی ام و چند تا کامنت بالاتر نظر خود را گفته ام اما دوست عزیز این چه جور دفاع کردن از خانم اشراقی یا حمله کردن به آقای سجادی است
یعنی چی که گفته اید آقای سجادی حتی نسبت به زیبائی خانم اشراقی هم حسادت می کند
دوست گرامی دفاع بد از دوست از حمله خوب دشمن به دوست بشتر صدمه می زند
این حرف را یک بار دیگر ملاحظه کنید
فکر نمی کنم بتوانید در تمام طول تاریخ بشریت هیچ مردی را پیدا کنید که نسبت به زیبائی زنی احساس حسادت کند
حس حسادت به زیبائی زنان عموماً نزد زنان است و همه مردان بدلائل ژنتیک نه تنها از زیبائی زنان احساس حسادت نمی کنند بلکه لذت هم می برند
شما با این حرف تان نه تنها لطفی به خانم اشراقی نکرده اید بلکه برعکس به ایشان لطمه هم می زنید
امیدوارم بنده رو ببخشید
علی

mojiagha گفت...

ناشناس گفت:

"...باید سعی کرد مشکلات را بر طرف کرد...ولی مشکل این دوستان احمدی نژاد نیست."


درسته ناشناس. مشکل (یعنی دغدغه) من نه البته "سلطان محمود،" بلکه حفظ اسلام، ایران، و میراث امام خمینی است، که کودتای فرقه مصباحیه در پی "براندازی" اصل و محتوای آن است، از برای شهوت نفس اماره قدرت.

و اگر چه داریوش سجادی تظاهر میکند که:

"دل و روح مان با امام و میرات ایشان است که برجسته ترین آن جمهوری اسلامی است. میراثی که اگر دچار کژی نیز شود همه همت خود را با حفظ منافع ملی صرف اصلاح آن خواهیم کرد،" وقتی در عمل (و نه حرف) پای "اصلاح کژی" پیش میاید، ایشان به جای افشا کردن این کودتای ضد اسلامی، با خوش رقصی برای کودتاچیان، به قربانیان سبز آن میتازد.

و برای چه؟ برای یک لقمه نان.

ناشناس گفت...

جناب سجادی
بحث را دنبال کردم و کار شما در گذاشتن آن کامنت را نپسندیدم. صادقانه بگویم من هم اگر جای ایشان بودم شما را از لیست دوستانم حذف میکردم. نباید شخص را به خاطر حرفی که نزده و یا کامنتهای دوستانش مواخذه کرد. درضمن کسانی که ایران هستند محدودیتهایی دارند که حضرتعالی ندارید. باسپاس

ناشناس گفت...

گفته ايد "چنانچه در کشور به وضعیتی برسیم که در آن رهبری یا احمدی نژاد مجبور به خروج از کشور شوند ..." هيچگاه چنين نيست چه بسا بر عکس است اگر همين رويه فعلي ادامه يابد و آقاي خامنه اي و احمدي نژاد تغييري در مشي خود ندهند مآلاً جمهوري اسلامي به آخر خط خواهد رسيد همچنانکه در سراشيبي بحران مشروعيت و زوال قرار گرفته است. جمهوري اسلامي فرد خامنه اي و احمدي نژاد نيست که با رفتنشان دنيا به سر آيد. راهي که ميتواند جمهوري اسلامي را حفظ کند اصلاح آن است همان راهي که خانواده امام هم با توجه به خواست مردم در آن گام بر ميدارند. امثال تفکرات نادرست شماست که خطر نابودي ايجاد ميکند نه ديدن خواست مردم و سعي در اصلاح.
"و در چنان موقعیتی متاسفانه شاهد وضعیتی خواهیم بود... تربت مرقد مطهر پدر بزرگ شما را به توبره خواهند کشید...با منسوبین به ایشان نیز... رفتار خوشآیندی نخواهند داشت" باز هم خطا کرده ايد هيچگاه چنين نيست. شايد امثال خامنه اي و احمدي نژاد به سزاي اعمالشان برسند اما مردم خوب تشخيص ميدهند چه کساني را بخواهند و چه کساني را طرد کنند. خوشبختانه خانواده امام با تيزهوشي و درک زمان و همراهي با مردم در دلها جا دارند شبکه هاي اجتماعي به خوبي اين موضوع را نشان ميدهد و همين موضوع بدخواهان را ناراحت ميکند. اگر خانواده امام هم رو در روي مردم قرار بگيرند مردم از آنها فاصله خواهند گرفت. چرا کسي قربون صدقه نوه امثال خامنه اي و احمدي نژاد نميرود اگر فقط نسبت خانوادگي شرط است؟ شما براي خود و امثال خامنه اي ميترسيد نه امام و ميراثش و نه جمهوري اسلامي.
سخن آخر اينکه بحث و گفتگو و آزادي بيان اين نيست که شما در قامت يک بازجو طرف مقابلتان را تهديد کنيد و خط و نشان بکشيد هر کس باشد ناراحت ميشود و شما را از خود ميراند. بازجويي و تهديد نه گفتگوست نه جدل احسن ربطي هم به آزادي بيان ندارد.

ناشناس گفت...

آقای سجادی به علت اینکه افکار ما انسانها از فیلتری اختصاصی به نام نردبان استنتاجی عقل عبور می کند؛از این بحث و نظرات مندرجه نیز انتظار کوچکترین تغییر گرایش و یا قبول منطق و یا نرمش از هر دو طرف بحث نیست.

bahara گفت...

سلام طبق گفته‌های آقای مهندس احمد علی‌ هراتی نیک‌ صنایع فولاد، بزودی کارخانه‌های ذوب آهن باید درشون را ببندند زیرا دولت نرخ برق را برای کارخانه‌ها بالا برده است، و ما بهیچ وجه با آهن آلات وارد شده نمیتوانیم رقابت کنیم. ما اگر کوره‌های بهتری داشتیم بهترین آهن دنیا را میتونستیم تولید کنیم. اما متأسفانه همینطور که آقای هراتی نیک‌ گفته ما بخاطر لج کردن دولت با دنیا و تحریم‌های مختلفه، آهن را با هزینهٔ خیلی بالا تولید می‌‌کمنیم. بهترین نفت را داریم ولی‌ نمیتونیم تصفیه کنیم. بهترین سنگ آهن را هم داریم ولی‌ باید از خارج آهن بیاوریم .

Unknown گفت...

خدایش حرف نداشت حرف دل من هم بود .اتفاقا اکثر بیت امام ادامه دهنده را سید حسین هستند و خنده دار ان مئسول حفظ ونشر اثار امام (ره) جناب انصاری که خدا وکیلی تنها چیزی حشر ونشر نمی کنند اثار امام هست ومیترسم مثل خانه ان دوست قدیمی بشه اسلحه خانه

fraidoon vahdatshoar گفت...


سلام علیکم

برادر گرامی:

نکته اول و اشکال اول اینکه شما بدون اجازه در یک عمل غیر اخلاقی آنچه که در صفحه خصوصی ایشان آورده شده بود را به عرض عموم رساندید و این کارتان از همان جنس کارهای خارج اخلاقی بود که احمدی نژاد در مناظره های فتنه بر انگیزش کرد مطمئن باشید نه آن و نه این کار شما اخلاق اسلامی نیست و از یک نفر مدعی رهروی واقعی امام(ره) بعید است !. و اما عرایضی که فرمودید در باره اینکه خود را فرزند راستین انقلاب و امام میدانید ! برادرانه و با صراحت عرض میکنم : شما اگر واقعا خود را به شعائر امام (ره) پایند میدانید به خیانتهایی که پس از ایشان به ایشان شده واکنش نشان میدادید (مثل یاران واقعی امام که امروز زیر بدترین تهمتها و حتاکی ها و اتهامات شب به روز میرسانند(اکثراً در بازداشت و زندانها).تمام این مکافات که مملکت به آن دچار است اگر خیانت به راه و مرام و دستورات امام نمیشد و امثال رعایت کامل فرائز 8 ماده ای امام انجام میشد به این مکافات مملکت دجار نمیشد. خیانت به راه و شعاعر و وصیت امام, از این خیانت بالاتر چه میخواهید که با هزار امید در صدر کشور قرارتان بدهند و تذکرات و وصایای بسیار بسیار مهم امام را در مورد افراد انجمن حجتیه عمدا نادیده گرفته شود و تمام دشمنان فسم خورده امامی که در زمانی برای درس فلسفه همین عده او را نجس میدانستند و خدا میداند باعث چه حجمی از جنایات دوران رژیم سابق را به عهده دارند را به سر کار اورده شوند, خب نتیجه بهتر از این نخواهد شد که شاهدش هستبم.( انسان را یاد ماجرای اسب توریجان میاندزد) . همین حجتیه های بقول امام "مقدس نمای متحجر واحمق" که در حال حاضر پوستین عوض کرده بقول امام انقلابی تر از اصحاب انقلاب ظاهر شدند با رسیدن ارادت از بالا سنگر به سنگر حکومت را فتح کردند و تکیه بر مسندها زده اند (که شما ظاهراً به انها ارادت دارید و اصیل و خودی میپندارید) مملکت را, نظام را, بدون هیچ دغدقه واقعی با حماقت مثال زدنیشان به فلاکت انداخته اند و به لب پرتگاه هدایت کرده اند طوری که روی شاه را سفید کرده اند, فرزندان این مملکت را با کمترین تحمل یا کشته اند و میکشند یا با هزار نوع جرم سازی به زندان ها انداخته اند و میاندازند و پر واضح که در لبود امام از یاران واقعی امام اینگونه دست به انتقام دیرینه خود زده اند. تا بحال از خود سوال کردید چرا حساسیت شما را اینها بر نمی انگیزند اما حساسیت امثال اعضای بیت امام و آزادگان بسیاری دیگر که اکنون در یازیر خاکند و یا در زندان زیر زجر و شکنجه اند را برانگیخته اند ایا اعضای بیت امام هم طمع به پست حکومتی دارند و یاکه حسودند که تا بحال این نوع واکنش از خود نشان داده اند !!. اقای سجادی مطمئن باشید شما نمیتوانید بهتر از اهل بیت امام از شعائر و اهداف امام دفاع کنید و تا بحال بحق این عزیزان با مظلومیت کامل جواب امثال شما را که سعی دارند با تهمتهای ناروا(از خمینی یا بر خمینی) لکه دار کردن دامنشان را داردند را داده اند و میدهند, مطمئن باشید بین شما و فرزندان اصلی امام فرق بسیاراست و مردم بین شمای مدعی و یاران واقعی امام که از ارعاب این دسته هیچ هراسی ندارند و بنا بر همان مصلحت سفارشی امام فعلا دم فرو بستند و خاموشند و اگر هم بوده تا بحال شجاعانه در صورت این عده تمامیت خواه و فرصت طلب تف انداخته و حرفشان را زدند.مطمئن باشید مردم فرق امثال اقایان علی مطهری , توکلی, عماد افروغ و کوکبیان ها و مطلومانی دربند مانند دکتر خزعلی ها با مدعیانی مثل شما را میدانند . خانم اشراقی اهل بیت امام هستند و مسلمن اگر تحسینی در صفحه ایشان وجود دارد شاید نه برای دلایلی که شما میانگارید بلکه برای وجود حساسیت و دغدفه خاطریست که ایشان و امثال ایشان برای مملکت و نابود شدن دستاوردهای 33 ساله ای که این مردم برایشان از همه چیز و خون خود مایه گذاردند از خود نشان میدهند و مسلم و بدرستی درستی این خصیصه را از پدر بزرگ بزرگوارشون به ارث بردند است و مردم این را بخوبی درک میکنند. نه تنها ایشان بلکه به واقع (غیر از یک نفر از این جمع) تمام نوادگان و یادگاران محترم و عزیز امام از این حس و غیرت الحمدلله برخوردار بوده اند و این خود بسیار ستودنی و مبارک و باعث افتخاراست . جانتان خوش فی امان الله

ناشناس گفت...

با سلام
چیزی که باعث ناراحتی میشود آثار حضرت امام است که نشر آن به دست برخی نااهلان افتاده و ترس از گزند و تحریف آن میرود تا بنا به مصلحت های شخصی کم و زیاد شود خصوصا صحیفه امام که هرازچندی در سایت هاو صفحات اجتماعی شان از آن بهره میبرند
کاش در این خصوص راه کاری برای حفظ اصل اندیشه های امام اندیشیده میشد

ناشناس گفت...

سلام.پاینده باشید آقای سجادی.شیر مادر حلالتان.