۱۳۹۱ خرداد ۲۶, جمعه

دمکراسی و اخلاق!


امروز داشتم برنامه «صفحه دو آخر هفته» تلویزیون فارسی بی بی سی را می دیدم که بخشی از آن به فتوای ارتداد شاهین نجفی و تعارض آن با اصل آزادی بیان اختصاص داشت.
ماحصل این برنامه را در یک جمله می توان خلاصه کرد:
همچنانکه در غرب از طریق دمکراسی انسان ها به ظرفیت لازم برای تحمل انتقادات از یکدیگر رسیده اند در جهان اسلام نیز باید از طریق دمکراسی این رواداری در تحمل عقاید مخالف محقق شود.
میهمانان در این برنامه (یوسفی اشکوری ـ مهدی خلجی) طوری در دفاع از «آزادی بیان» حرف می زدند و جوری از واکنش نسبت به هرزه خوانی «شاهین نجفی» ترش روئی می کردند گوئی «نجفی» ارائه دهنده یک مانیفست فلسفی نوین بوده و یا دست به یک نقادی گادامری از هرمنوتیک اخلاقی زده که با اعتراض به وی مرزهای آزادی بیان به خطر افتاده!!!
جوانی بد دهان و لمپن و بی سواد در رفتاری گستاخانه اعتقادات میلیون ها نفر مسلمان را در مبتذلانه ترین شکل موسیقیائی به استهزا گرفته و وقتی به ایشان اعتراض می شود بانگ و فریاد برمی آورند مسلمانان خشونت ورز و فاقد تسامح اند!
بنده همانطور که قبلاً هم گفته ام (احمق ها مودب باشید) مجدد تکرار می کنم دفاع از «آزادی بیان» متضمن کمترین حقی بابت «آزادی توهین» نمی تواند باشد. مهم اجتناب از خشونت است و در این چارچوب با مشت بینی مخاطب را ترکاندن همان قدر عملی خشونت آمیز است که با دشنام و تمسخر و اهانت بخواهند بغض مخاطب را بترکانند.
گذشته از آنکه من متوجه این نمی شوم که بی غیرت سازی از طریق دمکراسی در غرب چه جای بالیدن دارد!؟
میهمانان در بی بی سی ابراز امیدواری می کردند که جهان اسلام نیز بتوانند همانند غرب و از طریق دمکراسی بجائی برسند که به راحتی یکدیگر و اعتقادات یکدیگر را مسخره کنند و به همان راحتی نیز این اهانات را تحمل کنند!
برخلاف این نوع نگاه معتقدم اولاً آنچه که در غرب منجر به رواداری شهروندان نسبت به استهزای مقدسات و اعتقادات دینی یکدیگر شد فرزانگی و ارتقا تسامح نزد ایشان نیست بلکه چنین تسامحی محصول قلیل و نحیف شدن دین و اعتقادات دینی در غرب است که اکنون از دین موجود نحیف و بی خاصیت و علیلی ساخته که بود و نبودش در تبیین و تعین رفتارهای فردی و اجتماعی علی السویه است.
گشته از آنکه مدعیان و جان نثاران دمکراسی موظفند بفرمایند بالاخره دمکراسی هدف است یا وسیله؟
اگر هدف است برآمد و برآیند این هدف چیست و اگر وسیله است از این وسیله برای رسیدن به چه هدفی باید بهره برد؟
اگر اصلی ترین غایت در مناسبات عالیه بین شهروندان در یک جامعه ایده آل «اخلاقی شدن» رفتار فردی و اجتماعی شهروندان است. دمکراسی می تواند و موظف است ظرفیت های خود را برای هر چه بیشتر اخلاقی شدن و اخلاقی کردن جامعه به استخدام بگیرد. بر همین اساس یا توهین و فحاشی بد است یا نیست. اگر بد است، که در جمیع مکاتب اخلاقی از آن به عنوان فعلی مذموم یاد شده. دمکراسی در اولویت و بمنظور حصول هر چه بیشتر به جامعه اخلاقی موظف است در سنگر نخست مبارزه با توهین به عقاید دیگران از موضع نفی و رفض و ذم خشونت خود را تعریف کند.
زمانی طی گفتگوئی با حجت الاسلام محسن کدیور در تلویزیون هما وقتی ایشان تصریح می داشتند حکومت نباید متولی اخلاق در جامعه باشد عرض کردم:
بر همان قیاس حکومت نمی تواند و نباید متولی و مشوق بی اخلاقی در جامعه باشد.

۵ نظر:

ناشناس گفت...

مطلب شما را در وبلاگتان خواهدم و چون این مطلب را توهین به خود و بسیاری دیگر از ایرانیان می دانم، لذا شما مفسد فی الارض بوده و می بایست هر چه زودتر کشته شوید. به همین منظور مبلغ 100 هزار دلار برای کسی که این کار را انجام دهد جایزه تعیین شده است!
...
به نظر شما مطلب فوق همانقدر مسخره و مشمئز کننده نیست؟!
تا زمانی که افرادی چون شما در ایران وجود دارند و با تکیه بر پول و زور حکمرانی می کنند، این مملکت رنگ آزادی و دموکراسی را نخواهد دید ...

ناشناس گفت...

آقای سجادی عزیز، فکر کنم وقتش رسیده که پیروی خبر اول بی بی سی امروز که به اظهارات آیه الله مهدوی کنی در «نظارت حراستی» بر عملکرد رهبر اختصاص داره، در خصوص جایگاه رهبری و نقد رهبری و نظارت بر عملکرد ایشون در جمهوری اسلامی هم مطلبی بنویسید.
ارادتمند شما
ابراهیم

ناشناس گفت...

مهم اجتناب از خشونت است و در این چارچوب با مشت بینی مخاطب را ترکاندن همان قدر عملی خشونت آمیز است که با دشنام و تمسخر و اهانت بخواهند بغض مخاطب را بترکانند. pas chera Mousavi ra
"Mosadi" khandan ra mahkoom nakardid?

ناشناس گفت...

"همچنانکه در غرب از طریق دمکراسی انسان ها به ظرفیت لازم برای تحمل انتقادات از یکدیگر رسیده اند در جهان اسلام نیز باید از طریق دمکراسی این رواداری در تحمل عقاید مخالف محقق شود."
\Dear Mr. Sajadi,
The above statement is nothing but a a racist statement about us, to justify the Imperial policies in the West toward the Middle East countries. I think you missed the man point. Khalaji and Ashkouri are "paid professional scholars" in the service of the Empire (as Edward Said so eloquently describes in "Orieltalism”). They should be exposed as such.

ناشناس گفت...

با سلام،

سوای بحث دمکراسی و جایگاه آن در جامعه، پرسش مطرح برای من این است، که آیا اصولاً جایی برای انتقاد از دین و اعتقادات مذهبی اجازهء وجود دارد یا خیر؟ آیا هر کس که برای گروهی از جامعه، ولو اکثریت آن، مقدس یا معصوم است، میبایست الزاما بری از هر نوع اظهار نظری از طرف تمام افراد آن جامعه باشد؟ پاسخ این پرسش در دمکراسیهای غربی هم هنوز مورد بحث است، ولی آنچه مسلم است این است که، «قُلدُر سازی» مذهبی نمیتواند جایگزین خوبی برای «بی غیرت سازی» غربی باشد!

آرمان