۱۳۹۱ شهریور ۱۴, سه‌شنبه

نفرتی عقیدتی!


تهران ـ زندان اوین! برسد به دست جناب آقای ابولفضل قدیانی!


جناب آقای قدیانی
با سلام

مرقومه جنابعالی ارسالی به «محمد مُرسی» رئیس جمهور مصر رویت شد.
با پوزش در مورد بخش زیر از نامه تان «خرده جسارتی» دارم.
خطاب به مُرسی فرموده اید:
««« شما ... برای درک صداقت و امانت داری حاکم مستبد امروز ایران، نگاهی به تفاوت ترجمه همزمان سخنرانی خود در اجلاس تهران که از رادیو و تلویزیون دولتی ایران پخش شد با سخنرانی خود داشته باشید تا معنی صداقت، عدالت، حق و ... را از نظر زمامداران امروز ایران به خوبی درک کنید. همین نوع امانتداری و عدالت بود که در انتخابات سه سال پیش در ایران اتفاق افتاد و حاصل آن دولتی نامشروع و زندانهایی مملو از آزادگان و آزادیخواهان شد؛ همچون دوران حسنی مبارک و دیگر مستبدان جهان.»»»

جناب آقای قدیانی
ظاهراً نفرتی قابل فهم (و نه قابل قبول) آنچنان وجودتان را گرفته که مانع از آن می شود تا چشم هایتان واقعیت را ببیند و حقیقت را از واقعیت تفکیک و تشخیص دهد!
اگر این اظهارات را جوانی نوباوه در سیاست می زد می شد اغماض کرد اما از سرد و گرم چشیده ای چون شما قابل قبول نیست.
جناب قدیانی!
یعنی چه که اشتباه در ترجمه سخنرانی مرسی را با بحث تقلب در انتخابات ریاست جمهوری پیوند زده اید و این دو را از جنس «خیانت در امانت» دانسته اید!؟
یعنی باور دارید در ترجمه همزمان سخنان مرسی در حالی که جملگی نسبت به اظهارات ایشان خالی از ذهن بودند، نظام جمهوری اسلامی در یک طراحی موفق وقتی مواجهه با نام «سوریه» شده در کسری از ثانیه از بالاترین مقامات کشور به مترجم دستور داده اند تا سوریه را بحرین ترجمه کنند!!!؟ و بر فرض محال که این چشم بندی محیرالعقول را نیز پذیرفتیم در آن صورت چه اتفاقی می افتد؟ آیا نظام را تا این اندازه فاقد شعور فرض کرده اید که متوجه عواقب بعدی این مسئله نیست و نمی فهمد بعد از مطلع شدن قطعی افکار عمومی و جهانیان و همچنین جناب مرسی از متن واقعی سخنان و تفاوت آن با ترجمه مزبور، حکومت ملزم به پرداخت هزینه ای سنگین خواهد شد؟
آیا فهم این مسئله تا این اندازه دشوار است که ترجمه مزبور به احتمال زیاد ناشی از یک خودشیرینی خودسرانه و احمقانه از جانب مترجم بوده والی چرا در دیگر شبکه های صدا و سیما این اشتباه اتفاق نیفتاد؟
در مورد انتخابات سال 88 هم فکر می کنم طرفین به اندازه کافی حرف ها و ادعاهای خود را مطرح کرده اند و اگر قرار بود کسی قانع شود تاکنون این اتفاق افتاده بود. فقط به سهم خود به این نکته قناعت می کنم که:
ادعای تقلب در انتخابات ریاست جمهوری سال 88 دروغی بزرگ بود برای برون ریخت نفرت 30 ساله از جمهوری اسلامی توسط اقشاری که 30 سال در کمین چنان فرصتی بمنظور تخلیه تنفر خود و تشجیع خود در این نفرت پراکنی بودند! به همین دلیل برای ایشان تقلب یک «عقیده» بود! نه یک «ادعا» و این «باور عقیدتی» با هیچ ادله و سند و حجت و قرینه و منطقی قابل تغییر نبود و نیست و نخواهد بود!

زنده باشید و به امید آنکه در فرصتی بهتر و بیرون از اوین بتوان با شما بهتر و بیشتر در این مورد گفتگو کرد.


۱۱ نظر:

ناشناس گفت...

آقای تحلیل گر حرفه ای!

1. چقدر منصقانه نوشته اید! خیلی هنر نیست فردی در بند و زندان را به نقد کشیدن! بی آنکه او را یارای پاسخش باشد.

2. البته که لازم نیست سیاستمداران ارشد نظام در کسری از ثانیه به آن مترجم چنین دستوری داده باشند. کافیست دستورالعملی در این باره تهیه و قبل از مراسم به ایشان داده شده باشد. مگر تمام بلندگوهای دیگر را در کسری از ثانیه هدایت می کنند این آقایان که این یکی "محیرااعقول" باشد؟!

3. این مراسم فقط از یک کانال به صورت مستقیم پخش می شده و بعد که گند قضیه درآمده است از بقیه ی کانالها پخش نشده!

4. متاسفانه کم نیستند اتفاقاتی از این دست که در نهایت حماقت و بی توجه به عواقب سنگین آنها به دست بی کفایت مسئولین جمهوری اسلامی می افتند! بنا براین نمی توان گفت که درجه ی حماقت انجام این کار می تواند دلیلی باشد بر عدم انجام آن!

5. در باره ی تقلب دیگر بس کنید! شما که بارتان را بستید و دوره ی تقلبیتان را به پایان بردید! اما و هزار اما حقیقت وقوع تقلب چنان آشکار است که هر فرد ایرانی که نان به مزد شما نبود شخصا در همان روز انتخابات و نه بعد از اعلام نتایج به این نتیجه رسید! من شخصا ساعت 10 شب به 3 حوضه رای گیری مراجعه کردم و علیرغم وجود ده ها نفر برای رای دادن اجازه ی ورود به حوضه رای گیری در ساعات قانونی داده نشد! این فقط یک مشاهده ی شخصی بود! بقیه ی دلایل را از مردم کوچه و بازار بپرسید!

ناشناس گفت...

احتمالا در انتهای این نوشتار دچار این احساس بودید که گرز منطقتات را هیچ استدلالی شکست نخواهد داد اما نوشتار شما انچنان دور از حقیقت است که نیازی به پاسخ ندارد و بر همگان روشن است که این دولت زاییده نیرنگ است و روشنتر ان است که این دولت چنان دروغ را به عنوان یک ابزار استفاده میکند کع فراموش کرده که راهکارهای دیگری نیز برای پاسخ به سوالات و توجیه کمبودها وجود دارد
امیدوارم شما در پیشگاه قضاوت فرزندانتان و نسلهای بعدی خانوادتان از این نوشتار شرمسار و خجل نباشید

پوژن گفت...

"ادعای تقلب در انتخابات ریاست جمهوری سال 88 دروغی بزرگ بود برای برون ریخت نفرت 30 ساله از جمهوری اسلامی توسط اقشاری که 30 سال در کمین چنان فرصتی بمنظور تخلیه تنفر خود و تشجیع خود در این نفرت پراکنی بودند!"
جناب سجادی، شما در قامتِ تحليلگر بايد به جمله‌بندیِ خود دقّتِ بيشتری کنيد. شما لس‌آنجلس‌نشينانِ سلطنت‌طلب يا اروپانشينانِ جمهوری‌خواه را به جنبشِ سبز تعميم داده‌ايد. يک پرسش برای ردّ اين گزاره‌ی شما کافی‌ست: «آيا موسوی و کروبی و تاجزاده و قديانی و امثالهم سی سال بود از جمهوری اسلامی متنفر بودند!؟» اکثريتِ آن سه ميليون نفری که 25 خرداد به طورِ خاموش و متين خيابان آمدند طرفدارِ اصلاح (و نه شايد اصلاح‌طلبان) بودند و نه براندازی. کاش اين تمايز را در تحليلتان رعايت می‌کرديد.

داریوش سجّادی گفت...

جناب بوژن
اشاره و مخاطب بنده ناظر بر آن اقشاری است که بعد از خطبه های نماز جمعه رهیری در صحنه ماندند و شعارهای ساختارشکن دادند

ناشناس گفت...


با سلام
جسارتا شاید به سبک تیتر شما بتوان داریوش سجادی را با عبارتی به نام شیفتگی عقیدتی تعریف کرد!
گفته اید: (یعنی باور دارید در ترجمه همزمان سخنان مرسی در حالی که جملگی نسبت به اظهارات ایشان خالی از ذهن بودند، نظام جمهوری اسلامی در یک طراحی موفق وقتی مواجهه با نام «سوریه» شده در کسری از ثانیه از بالاترین مقامات کشور به مترجم دستور داده اند تا سوریه را بحرین ترجمه کنند!!!؟ )
اگر درست متوجه شده باشم منظور شما از خالی بودن ذهن جملگی از سخنان محمد مرسی این است که هیچکس نمی توانست پیشبینی کند که قرار است مرسی در قبال سوریه چه موضعی بگیرد! (البته اگر منظورتان این نیست، لطفا منظورتان را واضح بیان کنید) و
قبل از آن اینگونه حکم صادر فرمودید:( ظاهراً نفرتی قابل فهم (و نه قابل قبول) آنچنان وجودتان را گرفته که مانع از آن می شود تا چشم هایتان واقعیت را ببیند و حقیقت را از واقعیت تفکیک و تشخیص دهد)
اجازه بدهید به شما پیشنهاد کنم که مقداری از این شیفتگی مفرط نسبت به سران جمهوری اسلامی را کنار بگذارید زیراکه ظاهرا مانع از آن می شود تا چشم هایتان واقعیت را ببیند و حقیقت را از واقعیت تفکیک و تشخیص دهد!!!!
شما خوب می دانید که محمد مرسی و سازمان اخوان المسلمین پیش از این بارها و بارها در مناسبتهای مختلف دقیقا همین موضع را در قبال ناآرامی های سوریه بیان کرده بودند و مواضع آنها باها در سرتیتر رسانه های مختلف منطقه و البته بیگانه قرار گرفته بود.البته که صدا و سیما هیچ پوششی به آن مواضع نمی داد و همچنان در توهم بیداری اسلامی در مصر به سر می برد! این موضع اخوان المسلمین نسبت به سوریه موضعی ست سازمانی و عقیدتی و در اثر نزدیکی ایشان با گروههای سلفی وابسته به عربستان سعودی و البته قابل پیشبینی!! کوچکترین ارتباطی هم با فقدان منابع نفت و گاز در مصر ندارد!
شاید ذهن آنکسانی که تمام اخبار و تحلیلهای خود را از منبع صدا و سیمای جمهوری اسلامی تامین می کنند، از سخنان محمد مرسی خالی بود ولی ذهن حاکمان و مسئولان جمهوری اسلامی و من و شمای داریوش سجادی مسلما خالی نبود! شما مطمئنا گزارشهای مهرداد فرهمند در این باره را بارها مشاهد کردید! گزارشهایی که کاملا معکوس با تحریفها و فریبکاری های صدا و سیما مواضع واقعی اخوان المسلمین در ارتباط با سوریه را پوشش می داد پس لطفا دست از این تجاهل بردارید! ذهن جملگی خالی نبود!!!

محمد رضا

ناشناس گفت...

گفته اید که ترجمه نادرست مترجم کاری خوسرانه بوده و از سر خودشیرینی! پس وارونه جلوه دادن مواضع اخوان المسلمین در تمام این چند ماه اخیر را چگونه توجیه می کنید؟؟؟ آن هم خوسرانه بوده؟ اگر بار اول و دوم و دهم بود شاید می پذیرفتم! ولی این تحریفها در پخش اخبار، شیوه ی همیشگی صدا و سیماست! وقتی که روشی مدام و مدام تکرار می شود دگر خوسرانه خواندن آن تنها می تواند ناشی از شیفتگی مفرط نسبت به مسئولان مقدس باشد!
وقتی جناب ضرغامی مخاطب خود را ساده لوح فرض کرده و ادعا می کند که جابجایی بحرین و سوریه در اثر خستگی مترجم بوده، آنگاه شما به نهادینه شدن دروغ در بین مسئولان بیشتر پی می برید!
گفته اید: (و بر فرض محال که این چشم بندی محیرالعقول را نیز پذیرفتیم در آن صورت چه اتفاقی می افتد؟ آیا نظام را تا این اندازه فاقد شعور فرض کرده اید که متوجه عواقب بعدی این مسئله نیست و نمی فهمد بعد از مطلع شدن قطعی افکار عمومی و جهانیان و همچنین جناب مرسی از متن واقعی سخنان و تفاوت آن با ترجمه مزبور، حکومت ملزم به پرداخت هزینه ای سنگین خواهد شد؟)
پاسخ به سوال بسیار آسان است! البته به شرطی که مخاطب دچار شیفتگی مفرط نباشد!
مسئولان نظام از عواقب چنین اعمالی مطلع هستند ولی آنکسانی که چنین سیاستهایی را در صدا و سیما اعمال می کنند، مخاطب خود را انتخاب کرده اند!
چشم و گوش میلیونها ایرانی به صدا و سیما است و جز آن منبع خبری دیگری ندارند! این میلیونها ایرانی از جمله شاید نزدیک به یک میلیون تهرانی( کاملا فرضی ست) همان هایی هستند که 9دی 1388 و 23 تیر 1378 وارد خیابانها می شوند و منتقدین و مخالفین را جارو می کنند! این جمعیت نه چندان کم، باید باور کنند که چشم امید مردم مصر و لیبی و تونس و یمن به ولی امر کل مسلمین جهان است! نمی توان به این جمعیت فدایی گفت که آن سوگلی بیداری اسلامی(اخوان امسلمین) که بشارت می دادیم اکنون در قبال سوریه مواضعی می گیرد همسو با استکبار جهانی و صهیونیسم بین الملل و عربستا ن سعودی!
نمی توان گفت اخوان المسلمین آرزوی سرنگونی خط اول مقاوت در مقابل اسرائیل را دارد! (آنطور که تحلیلهای شبانه روزی صدا و سیما می گویدو البته به نظر من کاملا هم درست می گوید که هدف اصلی کشورهای که تروریستهای سلفی و جهادی را از تمام جهان عرب راهی سوریه کرده اند در اساس تضعیف ایران و حزب الله است و خوشحالی برخی از گروههای اپوزیسیون جمهوری اسلامی نیز ناشی از همین توهم است که بزودی سوار بر تانکهای آمرکایی وارد تهران می شوند)
گفتن چنین سخنانی موجب سرخوردگی آن جمعیت فدایی می شود! البته با وجود جنجالهای بسیار زیاد چند روز اخیر این جمعیت فدایی نچندان کم همچنان از واقعیت سخنان مرسی در اجلاس تهران ناآگاه است! زیرا آنها نه بی بی سی نگاه می کنند و نه حتی سایتهای داخلی و حکومتی و روزنامه مطالعه می کنند
برای حاکمان نظام تمام این سرزنشهای خارجی و حتی برخی سایتهای داخلی ایران می ارزد به سرخوردگی امت حزب الله!!!! امت حزب اللهی که همیشه باید در صحنه باشند!
البته شخصا عقیده ندارم که دستور تحریف سخنان مرسی از سوی سران نظام صادر شده باشد.احتمالا مسئولان رده بالای صدا و سیما احساس کرده اند در این مورد خاص هم طبق عادت باید وظیفه همیشگی خود را انجام بدهند

محمد رضا

ناشناس گفت...


با سلام
جسارتا شاید به سبک تیتر شما بتوان داریوش سجادی را با عبارتی به نام شیفتگی عقیدتی تعریف کرد!
گفته اید: (یعنی باور دارید در ترجمه همزمان سخنان مرسی در حالی که جملگی نسبت به اظهارات ایشان خالی از ذهن بودند، نظام جمهوری اسلامی در یک طراحی موفق وقتی مواجهه با نام «سوریه» شده در کسری از ثانیه از بالاترین مقامات کشور به مترجم دستور داده اند تا سوریه را بحرین ترجمه کنند!!!؟ )
اگر درست متوجه شده باشم منظور شما از خالی بودن ذهن جملگی از سخنان محمد مرسی این است که هیچکس نمی توانست پیشبینی کند که قرار است مرسی در قبال سوریه چه موضعی بگیرد! (البته اگر منظورتان این نیست، لطفا منظورتان را واضح بیان کنید) و
قبل از آن اینگونه حکم صادر فرمودید:( ظاهراً نفرتی قابل فهم (و نه قابل قبول) آنچنان وجودتان را گرفته که مانع از آن می شود تا چشم هایتان واقعیت را ببیند و حقیقت را از واقعیت تفکیک و تشخیص دهد)
اجازه بدهید به شما پیشنهاد کنم که مقداری از این شیفتگی مفرط نسبت به سران جمهوری اسلامی را کنار بگذارید زیراکه ظاهرا مانع از آن می شود تا چشم هایتان واقعیت را ببیند و حقیقت را از واقعیت تفکیک و تشخیص دهد!!!!
شما خوب می دانید که محمد مرسی و سازمان اخوان المسلمین پیش از این بارها و بارها در مناسبتهای مختلف دقیقا همین موضع را در قبال ناآرامی های سوریه بیان کرده بودند و مواضع آنها باها در سرتیتر رسانه های مختلف منطقه و البته بیگانه قرار گرفته بود.البته که صدا و سیما هیچ پوششی به آن مواضع نمی داد و همچنان در توهم بیداری اسلامی در مصر به سر می برد! این موضع اخوان المسلمین نسبت به سوریه موضعی ست سازمانی و عقیدتی و در اثر نزدیکی ایشان با گروههای سلفی وابسته به عربستان سعودی و البته قابل پیشبینی!! کوچکترین ارتباطی هم با فقدان منابع نفت و گاز در مصر ندارد!
شاید ذهن آنکسانی که تمام اخبار و تحلیلهای خود را از منبع صدا و سیمای جمهوری اسلامی تامین می کنند، از سخنان محمد مرسی خالی بود ولی ذهن حاکمان و مسئولان جمهوری اسلامی و من و شمای داریوش سجادی مسلما خالی نبود! شما مطمئنا گزارشهای مهرداد فرهمند در این باره را بارها مشاهد کردید! گزارشهایی که کاملا معکوس با تحریفها و فریبکاری های صدا و سیما مواضع واقعی اخوان المسلمین در ارتباط با سوریه را پوشش می داد پس لطفا دست از این تجاهل بردارید! ذهن جملگی خالی نبود!!!

محمد رضا

ناشناس گفت...

گفته اید که ترجمه نادرست مترجم کاری خوسرانه بوده و از سر خودشیرینی! پس وارونه جلوه دادن مواضع اخوان المسلمین در تمام این چند ماه اخیر را چگونه توجیه می کنید؟؟؟ آن هم خوسرانه بوده؟ اگر بار اول و دوم و دهم بود شاید می پذیرفتم! ولی این تحریفها در پخش اخبار، شیوه ی همیشگی صدا و سیماست! وقتی که روشی مدام و مدام تکرار می شود دگر خوسرانه خواندن آن تنها می تواند ناشی از شیفتگی مفرط نسبت به مسئولان مقدس باشد!
وقتی جناب ضرغامی مخاطب خود را ساده لوح فرض کرده و ادعا می کند که جابجایی بحرین و سوریه در اثر خستگی مترجم بوده، آنگاه شما به نهادینه شدن دروغ در بین مسئولان بیشتر پی می برید!
گفته اید: (و بر فرض محال که این چشم بندی محیرالعقول را نیز پذیرفتیم در آن صورت چه اتفاقی می افتد؟ آیا نظام را تا این اندازه فاقد شعور فرض کرده اید که متوجه عواقب بعدی این مسئله نیست و نمی فهمد بعد از مطلع شدن قطعی افکار عمومی و جهانیان و همچنین جناب مرسی از متن واقعی سخنان و تفاوت آن با ترجمه مزبور، حکومت ملزم به پرداخت هزینه ای سنگین خواهد شد؟)
پاسخ به سوال بسیار آسان است! البته به شرطی که مخاطب دچار شیفتگی مفرط نباشد!
مسئولان نظام از عواقب چنین اعمالی مطلع هستند ولی آنکسانی که چنین سیاستهایی را در صدا و سیما اعمال می کنند، مخاطب خود را انتخاب کرده اند!
چشم و گوش میلیونها ایرانی به صدا و سیما است و جز آن منبع خبری دیگری ندارند! این میلیونها ایرانی از جمله شاید نزدیک به یک میلیون تهرانی( کاملا فرضی ست) همان هایی هستند که 9دی 1388 و 23 تیر 1378 وارد خیابانها می شوند و منتقدین و مخالفین را جارو می کنند! این جمعیت نه چندان کم، باید باور کنند که چشم امید مردم مصر و لیبی و تونس و یمن به ولی امر کل مسلمین جهان است! نمی توان به این جمعیت فدایی گفت که آن سوگلی بیداری اسلامی(اخوان امسلمین) که بشارت می دادیم اکنون در قبال سوریه مواضعی می گیرد همسو با استکبار جهانی و صهیونیسم بین الملل و عربستا ن سعودی!
نمی توان گفت اخوان المسلمین آرزوی سرنگونی خط اول مقاوت در مقابل اسرائیل را دارد! (آنطور که تحلیلهای شبانه روزی صدا و سیما می گویدو البته به نظر من کاملا هم درست می گوید که هدف اصلی کشورهای که تروریستهای سلفی و جهادی را از تمام جهان عرب راهی سوریه کرده اند در اساس تضعیف ایران و حزب الله است و خوشحالی برخی از گروههای اپوزیسیون جمهوری اسلامی نیز ناشی از همین توهم است که بزودی سوار بر تانکهای آمرکایی وارد تهران می شوند)
گفتن چنین سخنانی موجب سرخوردگی آن جمعیت فدایی می شود! البته با وجود جنجالهای بسیار زیاد چند روز اخیر این جمعیت فدایی نچندان کم همچنان از واقعیت سخنان مرسی در اجلاس تهران ناآگاه است! زیرا آنها نه بی بی سی نگاه می کنند و نه حتی سایتهای داخلی و حکومتی و روزنامه مطالعه می کنند
برای حاکمان نظام تمام این سرزنشهای خارجی و حتی برخی سایتهای داخلی ایران می ارزد به سرخوردگی امت حزب الله!!!! امت حزب اللهی که همیشه باید در صحنه باشند!
البته شخصا عقیده ندارم که دستور تحریف سخنان مرسی از سوی سران نظام صادر شده باشد.احتمالا برخی مسئولان رده بالای صدا و سیما احساس کرده اند در این مورد خاص هم طبق عادت باید وظیفه همیشگی خود را انجام بدهند

محمد رضا

داریوش سجّادی گفت...

جناب محمد رضا تحلیل سیاسی تان آکنده از بی دقتی بود. اتفاقاً اخبار جهت دار فرهمند را می دیدم و در ایران هم نیستم که تحت تاثیر اخبار یک سویه ایران باشم و در ایالات متحده با دقت از جمیع خبرگزاری های معتبر اخبار سوریه را دنبال می کنم بر همین اساس هم گفتم و تکرار می کنم دولتمردان ایران خالی الذهن نسبت به مواضع مرسی بودند نه تنها خالی الذهن بودند بلکه نسبتاً با خوشبینی نیز به استقبال وی رفتند چون تا همین دو هفته پیش ایشان در اجلاس مکه ارائه دهنده پیشنهاد اجلاس 4 جانبه ایران و عربستان و ترکیه و مصر برای حل بحران سوریه از طریق مسالمت آمیز شد که بشدت مورد استقبال ایران قرار گرفت در عین حالی که آمریکا از این پیشنهاد بشدت مکدر شد که مرسی بدون توجه به نیازش به کمک مالی یک میلیلارد دلاری واشنگتن به راحتی آمریکا را از پروسه تصمیم گیری از بحران سوریه و بنفع ایران حذف کرده . همین تکدر خاطر به اندازه کافی ظرفیت داشت تا در این مدت و قبل از اجلاس تهران مرسی گوشمالی لازم بشود تا در تهران دولتمردان را سورپرایز کند.

ناشناس گفت...

آقای سجادی سپاس از پاسخ شما ولی بهتر بود چند مورد از بی دقتی های تحلیل من را گوشزد می کردید!
ادعا می کنم که همین پاسخ شما هم دچار بی دقتی هایی ست با این تفاتوت که من این بی دقتی ها را دقیقا گوشزد می کنم!
گفته اید اخبار فرهمند جهت دار است! با فرض جهت دار بودن اخبار فرهمند ولی باز هم می توانستید مواضع واقعی اخوان المسلمین در قبال سوریه را از خلال آن متوجه شد! موضعی که مرسی در تهران گرفت دقیقا در خلال گزارشهای چند ماه اخیر فرهمند قابل مشاهده بود
گفته اید که مسئولان نظام نسبت به مواضع مرسی خالی الذهن بودند چون در اجلاس مکه پیشنهاد کمیته چهار جانبه برای حل مسالمت آمیز مساله را داده بود! یادآور می شوم که همین روز گذشته محمد مرسی پیشنهاد کمیته چهار جانبه را تکرار کرد ولی در عین حال تاکید کرد که عمر حکومت بشار اسد به پایان رسیده و او باید از قدرت کنار رود! می بینید که این 2 موضع نافی همدیگر نیستند! محمد مرسی و اتحادیه عرب از همان ابتدا ترجیح می دادند که حکومت بشار اسد بدون خونریزی زیاد و به صورت مسالمت آمیز سرنگون شود ولی برای حاکمان ایران روش مسالمت آمیز یا خشونت گرا در جهت سرنگونی بشار اسد، هیچگونه تفاوتی با هم ندارند، مسلما آمریکایی ها و ترک ها هم ترجیح می دهند بشار اسد به صورت مسالمت آمیز سرنگون شود! مشکل حاکمان ایران در قضیه سوریه روش خشونت آمیز یا مسالمت آمیز برای حل مساله نیست بلکه آنها بارها اعلام کرده اند که حکومت اسد مردمی است و هرگونه صحبت درباره برکناری او قدم گذاشتن در مسیر آمریکا و اسرائیل است.وقتی محمد مرسی قبل از تشکیل کمیته چهار جانبه نتیجه نهایی کمیته را اعلام می کند دیگر هیچ قدرت مانوری برای سیاستهای ایران نمی ماند!با مواضعی که مرسی گرفته است بر فرض تشکیل این کمیته هیچگونه شانسی برای موفقیت آن قابل تصور نیست
2- بر خلاف آنچه گفته اید مرسی آمریکا را از پروسه حذف نکرده و با پیشنهاد حضور ایران در کمیته چهار جانبه هیچ ضربه ای به اهداف اصلی آمریکا وارد نکرده! زیراکه حضور ایران در مذاکرات سوریه قبل از این از سوی کوفی عنان مطرح شده بود که با موافقت و تاکید عربستان سعودی و اتحادیه عرب مواجه گشت! آیا معتقدید عربستان سعودی هم که خواستار حضور ایران در مذاکرات بود در جهت خلاف منافع آمریکا حرکت کرده؟؟ هنگامی که در این کمیته چهار جانبه سران 3 کشور حضور دارند که ماههاست اعلام کرده اند عمر حکومت اسد تمام شده دیگر نیازی به حضور آمریکا نیست! در ضمن کمیته پیشنهادی مرسی کمیته ای ست منطقه ای و نه جهانی! وقتی نمایندگان تام الاختیار آمریکا حضور دارند دیگر نیازی به حضور آمریکا نیست همانطور که کشورهای روسیه و چین هم کنار گذاشته شده اند و ایران به عنوان نماینده طرز فکر روسیه در آن شرکت دارد!

محمد رضا

ناشناس گفت...


با این اوصاف من نمی دانم که حاکمان جمهوری اسلامی در کدام فضای تهی زندگی می کردند که از دسترسی به اخبار واقعی مصر ناتوان مانده بودند! آیا معتقدید آنها تمام اخبار خود را از صدا و سیما می گیرند؟؟ آیا مشاورین رهبری در زمینه سیاست خارجی تمام مشورتهای خود را بر اساس تحلیل و خبرهای صدا وسیما به او می دهند
اگر حرف شما را بپذیریم که با وجود اینهمه مجاری خبری در جهان، باز هم مسئولان نظام خالی الذهن بودند، در آن صورت باید به حال این مملکت گریست که چنین حاکمانی در آن حکومت می کنند.این توجیه شما عذری ست بدتر از گناه!!! بی خبری از مواضع سوگلی بیداری اسلامی (اخوان المسلمین) در قبال سوریه از آن حرفهاست که به هیچ وجه قابل باور نیست! و در صورت باور کردن می تواند یک لکه ی بزرگ سیاه در کارنامه آنها باشد
حدود یک ماه پیش صفار هرندی در جمع تعدادی از دانشجویان برای اینکه مانع سرخوردگی بیش از حد آنان شود به آنها یادآور شد که بیش از اندازه از مرسی انتظار نداشته باشند زیراکه او (مرسی اسلام گرایی در چارچوب اخوان المسلمین است اگرچه متدین و متشرع است ولی تربیت شده فرهنگی بوده که در زندگی مسالمت آمیز با فرهنگ غربی و لیبرال عجین شده است.)
و در نهایت مرسی را مهندس بازرگان مصر خطاب کرد

محمد رضا