محمد رضا خاتمی برادر سید محمد خاتمی با اظهارات نسنجیده اش در فردای پیروزی آقای روحانی مبنی بر این که «حالا نوبت آزادی موسوی و کروبی است» ناخواسته نوعی پخمگی را در سلوک سیاسی خود به تصویر کشید و مکرراً و مجدداً ثابت کرد در عرصه سیاست «خام دست» است و نمی توان روی ایشان به عنوان عنصری متبحر و مجرب و ورزیده محاسبه کرد.
بطور کلی کسانی که با پیروزی «حسن روحانی» دچار نوعی ابتهاج و شارژ روحیه نامتعارف در بیان مطالبات خود شدند، بدینوسیله ثابت کردند فاقد شناخت مُکفی از پارادیم سیاسی حاکم بر مناسبات عرفی محافل و اصحاب قدرت در ایرانند و بیشتر متاثر از نوعی پوزیتیویسم اخلاقی و تحت تاثیر عواطفی هیجان زده ناشی از نتیجه انتخابات از خود امریه های احساسی صادر کردند!
در جامعه ای که ریاست جمهوری «بخشی از قدرت است» و نه «همه قدرت» آن هم بخش غیر موثر در حوزه عدلیه، کوبیدن بر طبل آزادی موسوی و کروبی بمثابه کوبیدن آب در هاون است.
منطق حاکم بر پارادیم مناسبات قدرت در ایران آن هم در موقعیتی که صراحتاً ارشدترین مقام نظام از مدعیان تقلب در انتخابات سال 88 «عذرخواهی» مطالبه کرده و کلیت نظام نگاه شان به شهرآشوبان سال 88 نگاه مجرمانه است در چنین حالتی طبیعی است مطالبه آزادی موسوی و کروبی از جانب مدعیان تقلب 88 و از موضع فاتحان انتخابات 92 خواسته یا ناخواسته مُنتج به تعویق و تاخیر انداختن آزادی آن دو خواهد شد!
بر اساس پارادایم موجود، پذیرش آزادی موسوی ـ کروبی از جانب حاکمیت آن هم در موقعیتی که مدعیان تقلب سال 88 در حال مصادره پیروزی «حسن روحانی» بنفع خود هستند چنین امری برای نظام مترادف با نوعی «باج دادن» یا «تن دادن به باج خواهی مدعیان تقلب» خواهد شد.
برآیندی که بصورت طبیعی محکوم به استنکاف نظام است.
این در حالی است که فرضاً اگر پیروز انتخابات ریاست جمهوری بجای روحانی هر کدام از کاندیداهای اصولگرا بودند! برخلاف وضعیت فعلی، کلیت نظام و شخص پیروز در انتخابات از نظر ذهنی آمادگی داشت تا موجبات آزادی آقایان موسوی و کروبی را از موضع اقتدار و بزرگواری و ابراز حسن نیت و متعاقب اثبات سلامت ساز و کار انتخابات در کشور و «شرمنده کردن محصورین» مطرح و به سرعت نیز محقق کند!
علی ایحال هر چند مدعیان تقلب سال 88 کماکان از موضع خود عدول نکرده و اکنون نیز با اصرار بر مصادره پیروزی روحانی بنفع خود احساس شیرین کامی در انتخابات دارند اما شوربختانه بر اساس همان پارادیم سیاسی حاکم بر مناسبات قدرت، اصرار ایشان بر رفع حصر تداعی باج خواهی شده و بالتبع حاکمیت را فاقد انگیزه در این خصوص کرده و تا اطلاع ثانوی «رفع حصر» در تعلیق خواهد ماند.
۱ نظر:
سلام
اتفاقا آیا نمیتوان اظهارنظرهای اینچنینی را، مبنی بر آزادی محصور شدگان، آگاهانه و در جهت ایجاد تنش بیشتر و بالطبع مقاوت نظام در برابر این آزادی دانست؟
مسلما آزادی ایشان باعث افول چهره ی "قهرمان"انه و "نجات بخشانه"ی ایشان شده و پس از اندکی، در بهترین حالت، به رجلی عادی مانند بقیه رجال سیاسی تبدیل خواهند شد.
ارسال یک نظر